برای اولین بار در تاریخ کوهنوردی استان کهگیلویه و بویراحمد صورت گرفت/ پیمودن خط‌الراس خومی توسط کوهنوردان گچسارانی
برای اولین بار در تاریخ کوهنوردی استان کهگیلویه و بویراحمد صورت گرفت/ پیمودن خط‌الراس خومی توسط کوهنوردان گچسارانی

به گزارش گروه سلامت فریاد جنوب از گچساران، کوهنوردان گچسارانی در صعودی تاریخی برای نخستین بار خط‌الراس کوه خومی را از خان احمد باشت تا روستای مارین گچساران طی سه روز پیمودند، شرح این سفر به روایت زیر است؛ 🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲 به نام خداوند جان و خرد گزارش صعود و پیمایش خط الراس کوه ” خامی […]

به گزارش گروه سلامت فریاد جنوب از گچساران، کوهنوردان گچسارانی در صعودی تاریخی برای نخستین بار خط‌الراس کوه خومی را از خان احمد باشت تا روستای مارین گچساران طی سه روز پیمودند، شرح این سفر به روایت زیر است؛

🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲

به نام خداوند جان و خرد
گزارش صعود و پیمایش خط الراس کوه ” خامی ” از روستای ” آهو روَک خان احمد “تا روستای مارین ”
کوهنوردان باشگاه کوهنوردی فراز گچساران

پانزدهم ، شانزدهم و هفدهم خرداد ماه ۱۳۹۸

🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲

روز سه شنبه چهاردهم خرداد ماه ۱۳۹۸ ساعت نوزده و سی دقیقه یک گروه هفده نفری از کوهنوردان باشگاه کوهنوردی فراز گچساران
به سرپرستی جناب آقای مهندس باقر دلاورزاده
مسولیت فنی : جناب آقای حسین کرمی
و مسئولیت امداد و نجات : جناب آقای مسعود عوض پور
شهر را به سوی روستای ” آهو روَک خان احمد ” ترک کرد

🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲

صدای اذان مغرب بلند شد و روز داران سفره آخرین افطار خویش را گستردند و به استقبال عید فطر می رفتند

که ما روستای “آهو روَک خان احمد ” ، واقع در منتهی الیه شرق کوه ” خامی ” را به عزم پیمایش تمام خط الراس آن تا روستای ” مارین ” ، واقع در منتهی الیه غرب کوه ترک کردیم

و این سرآغاز کاری سترگ بود که برای نخستین بار گروهی از کوهنوردان باشگاه کوهنوردی فراز گچساران برای ثبت در تاریخ کوهنوردی استان بدان دست یازیده و خود را در بوته امتحان این کار دشوار قرار داده بودند.

کوره راهی که به سوی خط الراس” خامی ” می‌رفت پوشیده از علف های خشکی بود که گاهی از سر می گذشت و مسیر را پنهان می کرد و غباری که از شکستن آنها برمی‌خاست تنفس را دشوار می‌کرد
و خطر مارگزیدگی پیوسته در کمین بود

مسیر را با چراغ های پیشانی روشن می کردیم و ازدحام شب پره ها گردِ نور آن ما را می آزرد

حمل آب ، تغذیه و تجهیزات برای سه شبانه روز دشواری پیمودن مسیر را مضاعف می کرد.

بگذار از زیبایی هایی یاد کنم که دشواری پیمودن مسیر را قابل تحمل می ساخت .

شب ، شکوه زمین را در پرده استتار کشیده بود تا آسمان شوکت خویش را آشکار کند و چشمان ما در جستجوی ” هفت برادران” و “ستاره قطبی ” آسمان شب را می کاوید .

آیا آخرین باری که ” کرم شب تاب ” دیده ای را به یاد می آوری؟

در طول مسیر کرم های شب تاب همچون پاره های آتش لابلای علف های خشک می درخشیدند بی آنکه آتش سوزی به پا کنند

و گه گاه ، وزش نسیمی ملایم توان رفته را به تن باز می آورد .

در دشت های دو سوی دامنه های خامی ، چراغ های شهر ها و روستاهایی که مردمانش در خواب بودند سو سو می زد .

کم کم به ساعت چهار صبح نزدیک می شدیم وبیش از هفت ونیم کیلو متر از خط الراس را پیموده بودیم که تصمیم به اطراق کوتاهی گرفتیم

کوله پشتی از دوش به زمین افکندیم و خواب ما را در ربود .

ساعتی بعد بر خاستیم تا بتوانیم قبل از طلوع خورشید خرداد ، بخش دیگری از مسیر را ، دور از گزند آفتاب بپیماییم .

و سر انجام به ” سنگ نمازگه ” رسیدیم صبحانه صرف و مسیر را بسوی ” پُک سورون ” ادامه دادیم .

در آسمانی بی غبار خورشید می درخشید و در پرتو آن فراز و نشیب ها ، درّه ها و صخره های خامی درخشان می نمودند

و ظهر هنگام به پناه سایه سار سروی کوهی رفتیم ناهار صرف و دمی آسودیم .

بر خاستیم و مسیر را به سوی ” کَل کُوزر “ادامه دادیم .

دشوار ترین چالش پیمودن خط الراس خامی در این فصل کمبود آب است .
چشمه ها گاهی به فاصله یک روز پیمایش از هم قرار دارند .

پسینگاه به چشمه ی ” او کَم ” رسیدیم آب بر داشتیم و مسیر را در میان ارزن زار ها و ” چویلستان های” عطر آگین ادامه دادیم .

ابر های بهاری فراهم آمدند و غرش رعد بر خاست نم نم بارانی باریدن گرفت و هوا را لطیف تر نمود و از عطش ما کاست .

و عاقبت هنگامی که خورشید همچون گُویی آتشین در افق سرخگون مغرب فرو میرفت ” کَلِ کُوزَر ” در هیبتی رُعب آور نمایان شد .

بله ” کَلِ کُوزَر ” ، دشوار ترین بخش مسیر خط الراس خامی که فردا ، یک روز تمام باید پنجه بر صخره های خشن آن می ساییدیم واز آن بالا می رفتیم .

اکنون حدود سی کیلومتر از شیب مسیر را پشت سر گذاشته بودیم و شب از راه رسیده بود .
شام صرف و خوابیدیم که فردا کاری دشوار و راهی صعب در پیش رو داشتیم .
صبح زود بر خاستیم کوله پشتی ها را بستیم وبا عزمی جزم ، پیمایش بخش دشوار مسیر را آغاز کردیم .

” کَلِ کُوزَر ” ابتدا روی خوشِ نشان داد .
اشکفت و چشمه کوزر دل می برد ، از دیواره ی بلند آن آب فرو می چکید تا در برکه ای کوچک جمع شود و عطش پرندگان و وحوش خامی فرو بنشاند .

دریغا ” پای دیواره ی ” کوزر “چندین کمینگاه صیّادان بر پا بود تا خامی را از آخرین باز مانده های حیات وحش خود تهی کند .

و سرانجام زمان پنجه در افکندن با ” کُلِ کُو زَر ” فرا رسیده بود .

از میان دیواره های عمودی و صخره های تیز وخشن راه می جستیم .
و گاه با کنار زدن شاخه درختچه های پر از خار راه می گشودیم .

تا عصر به پیمایش این مسیر صعب و خطر ناک ادامه دادیم و بخش انتهایی ” کل کوزر ” را دور زدیم تا مقابل ” کَلِ وُل ” قرار گرفتیم .

محل تلاقی ” کل کوزر ” و ” کَلِ وُل ” ، شکوه یک کوهستان وحشی و رام نشدنی را اینجا می توانید ببینید .

شیب های عمودی و ماسه ای ” کَلِ کوزر “با طرح های فرسایش یافته ی حیرت انگیز و دیوا ره های بلند صخره ای و دلهره آور ” کَلِ وُل ” بهم می رسند ودرهّ هایی ژرفا ژرف پدید می آورند که آدمی از تماشای آن مبهوت می شود و زمان را از یاد می برد .

به اینجا که رسیدیم به یکباره طعم وحشت را چشیدیم .
پیش قراولان گروه که راه می جستند خبر دادند که راه عبوری وجود ندارد .
ذخیره ی آب ما در حال اتمام بود ، شب از راه می رسید و امکان برگشتن وجود نداشت .
و در همین حال دوباره ابر ها از راه رسیدند و غرش رعد زمین را به لرزه در می آورد و تکرارِ پژواک آن در آن درّه های عمیق حقارت آدمی را در برابر نیروی قاهر طبیعت نمایان می کرد
و از دیگر سو احساس خطرِ ریزشِ کوه ، می رفت تا آخرین
نمِ گلو یمان را بخشکاند .
و اکنون معجزه ای می بایست ما را از خطر برهاند .
که در آخرین لحظات تلاش نومیدانه ی ما اتفاق افتاد .

در شیبی تند ، اثری محوی از کوره راهی که سالها انسانی از آن عبور نکرده بود را مشاهده کردیم .
رد آن را دنبال کردیم و عاقبت معلوم شد راه نجات همین هست هر چند خطر ناک می نمود .

ناگهان شعف و امید به دل ها باز گشت و تاب و توان رفته باز آمد و طناب های حمایت بکار گرفته شد و گروه ” کَلِ کُوزَر ” را پشت سر گذاشت .
کم کم شادمانه از ” کَلِ وُل ” بالا رفتیم و سر انجام پا بر بام خامی گذاشتیم و اکنون دو سوم مسیر ، بالغ بر پنجاه کیلو متر راه دشوار را طی کرده بودیم و باقیمانده ی مسیر ، دشواری چندانی نداشت .

اکنون شیرینی جستن از خطر و فتح قله در کام ما بود و بسوی ” چشمه ی باز گه ” حرکت کردیم .
آنجا مورد استقبال و محبت دوستانی قرار گرفتیم که از روز قبل به ییلاق بازگه آمده بودند .
شب را آنجا سپری کردیم و صبح زود
به سمت ” پیورو ” و چشمه ی آن حرکت کردیم
و دو ساعتی بعد به آنجا رسیدیم
رایحه ی دل انگیز پونه های” پیورو ” می دمید و روان آدمی را منبسط می نمود.
آنجا صبحانه را صرف و به سمتِ قلمرو ” نیمدور “و چشمه ی ” دلی گنج ” رهسپار شدیم .
راهی با شیب ملایم و چشم اندازهایی زیبا ما را بدان سامان رساند .

در سایه سار درخت بید تنومند ” دلی گنج ” ماوا گرفتیم وکنار چشمه ی آن سر و تن شستیم ، ناهار صرف و پسین گاه بسوی روستای ” مارین ” مقصد نهایی مان حرکت کردیم .

ساعتی بعد به باغهای انبوه و چشمه های پر آب مارین رسیدیم.
اکنون برای نخستین بار خط الراس خامی را بالغ بر هفتاد و پنج کیلو متر راه سخت و پر خطر را در طی سه شبانه روز پیمایش مداوم از روستای ” آهو رُوک خان احمد ” تا روستای مارین با موفقیت طی کرده بودیم .

بادا ، که برگ زرّینی باشد در تاریخ کوهنوردی استان کهکیلویه و بویراحمد و گشایش مسیری جدید برای کوهنوردان و علاقمندان به طبیعت کم نظیر ایران زمین

با آرزوی سر بلندی و صلح و آرامش برای همه

🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲

تحریر گزارش : عبدالحمید شریفی

روابط عمومی باشگاه کوهنوردی فراز گچساران
هیجدهم خرداد ماه ۱۳۹۸

🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲