شورای شهر یاسوج که علی رغم عمر کوتاهش دست پری در کارهای نکرده و اشتباهات بزرگ در حق این شهر دارد، حالا از درون در حال متلاشی شدن است، کسانی که بعد از اعلام نتایج انتخابات گروه گروه در خانه های اشخاص ثالث دور هم جمع می شدند و قرآن وسط می گذاشتند و سوگند […]

شورای شهر یاسوج که علی رغم عمر کوتاهش دست پری در کارهای نکرده و اشتباهات بزرگ در حق این شهر دارد، حالا از درون در حال متلاشی شدن است، کسانی که بعد از اعلام نتایج انتخابات گروه گروه در خانه های اشخاص ثالث دور هم جمع می شدند و قرآن وسط می گذاشتند و سوگند می خوردند، حالا ترکیب شان عوض شده است، اقلیت و اکثریت امانشان را بریده و هر روز گروهی در درون شورای شهر می سازند.

به گزارش فریادجنوب  و به نقل از صدای دنا دور پنجم شورای شهر یاسوج، جذاب ترین دور شورا از نظرگاه اختلافات درونی، انشقاقات سلیقه ای و افتراق های درون شورایی است فی النهایه اعضای این شورا شبیه به تافته های جدا بافته ای هستند که انگار وضعیت جایی که در آن زندگی می کنند را نمی بینند که اینگونه بر طبل اختلاف با هم و با همه می کوبند، یک روز بنای اختلاف با استاندار می گذارند و طرح نفت در پارک جنگلی را به تعطیلی می کشانند و یک روز دوشادوش هم قفل و تخته بر در بازار ماهی فروشان می زنند، یک روز بهزیستی علیه شان مصاحبه می دهد و روز دیگر برای دفاع از عملکرد شهردار منتخبشان چون هیچ مستندی ندارند، قسم جلاله می خورند.

اعجوبه های دور پنجم، جالبترین جلسه شورای شهر را روز گذشته برگزار کردند تا نشان دهند چقدر از هم و از شهر یاسوج فاصله دارند، دهراب پور همه را دعوت به همدلی کرد، اکبریِ دور پنجم، مخالف سرسخت فوتبال بود و اکبری تبارشان برای دفاع از عملکرد شهردار به جای گزارش عملکرد به قسم جلاله متوسل شد و سر آخر هم این سر یاسوج بود که بی کلاه ماند، سر خیابان های پر از چاله، سر دستفروشان، سر پلاسکوی دوم ایران، سر اتوبوس های اجاره داده شده به دانشگاه ها، سر مسیرهای بی حمل و نقل عمومی شهر، سر پایتخت طبیعت و سر مردمی که امید دارند از دل شورای دور پنجم برایشان کاری بیرون بیاید.

اختلاف های ریشه دوانده در شورای شهر پنجم که این روزها سر باز می کند، نتیجه اش تهدید همدیگر است و افشا می کنم و می گویم هایی که پشیزی برای شهر یاسوج ارزش نمی آفریند، نتیجه اش قبول نداشتن بخش نامه کشوری در حوزه منع شهرداری ها در تیمداری است چون فلان شورای شهر در بروشور تبلیغاتی اش نوشته است که تیم فوتبال را احیا می کنم و سر آخر این شهر پر از مشکل یاسوج است که از قبل این شورا و شهرداری ضرر می کند، شورایی که هرجلسه اش لااقل باید مشکل گشای یک مشکل شهر باشد، مبدل به میدان زورآزمایی اقلیت و اکثریت می شود و ته ماجرا یکی قهر می کند و بقیه هم چای می خورند که فلانیِ اقلیت رفت و مایِ اکثریت ماندیم.

اعضای شورای شهر برای هر جلسه شان از جیب عوارض مردم، حق جلسه می گیرند تا این بگوید که تو میخواستی من و فلانی را دور بزنی و آن دیگری بگوید، من مخالفم خداحافظ و سر آخر تلنباری از مشکلات بماند که نه شهردار منتخبشان توان حل آنها را دارد و نه شورا اعتقادی برای حلشان، همین حق جلسات را اگر به کارهای عمران شهری اختصاص دهند، سودش بیشتر از جلسات شورایی خواهد بود که خودشان را متخصص و دارای فضل و کمالات در امور شهری می نامیدند و حالا فقط فکر و ذکرشان حفظ اقلیت و اکثریت هایی شده که در قریب به ۲۰ ماه دو بار تغییر کرده است و فکر اکثریت ماندن شهرداری است که دیگر از مردم گذشته و داد استاندار را هم در آورده و فکر اقلیت اثبات کم کاری اکثریت است.

استمرار این اختلافات که به قول دهرابپور در دوره اوج (!) شورای پنجم ظهور کرده در مدت باقیمانده از شورای شهر، یاسوج را بیچاره خواهد کرد، آنچنان که از واقعیت شهری پیداست شورایی که در حدود ۲۰ ماه از انتخابشان سنگ روی سنگ نگذاشته اند که هیچ برخی از زیرساخت ها را هم به تعطیلی کشانده اند، بیش از این باید منتظر آواریی هایی شد که زلزله های درونی شورای شهر بر سر پایتخت طبیعت ایران خراب می شود./صدای دنا