سخنان ایمان محمدپور در همایش تنوع قومی؛فرصت یا تهدید؟ خطاب به چه کسی بود؟
سخنان ایمان محمدپور در همایش تنوع قومی؛فرصت یا تهدید؟ خطاب به چه کسی بود؟

همایش نکوداشت روز قلم با موضوع «تنوع قومی؛ فرصت یا تهدید؟» با حضور ولی الله شجاع پوریان نماینده ادوار ششم و هفتم مجلس شورای اسلامی، جمعی از چهره‌های سیاسی  (اصلاح طلب و اصول گرا) و بزرگان و معتمدین اقوام و جوانان و اقشار مختلف مردم عصر روز (14 تیرماه 98) در سالن جلسات دبیرستان شاهد […]

همایش نکوداشت روز قلم با موضوع «تنوع قومی؛ فرصت یا تهدید؟» با حضور ولی الله شجاع پوریان نماینده ادوار ششم و هفتم مجلس شورای اسلامی، جمعی از چهره‌های سیاسی  (اصلاح طلب و اصول گرا) و بزرگان و معتمدین اقوام و جوانان و اقشار مختلف مردم عصر روز (14 تیرماه 98) در سالن جلسات دبیرستان شاهد گچساران برگزار می‌شود.
ایمان محمدپور از جوانان اصلاح‌طلب و دبیر همایش نکوداشت روز قلم در این همایش سخنرانی کرد و گفت: قبل از هر حرفی، روز قلم را به همه قلم به دستان راه آزادی و آزادگی، در هر زمان و هر مکان تبریک عرض می‌کنم. مردم عزیر؛ باور کنید این چند روز که مشغول برنامه ریزی نهایی همایش نکوداشت روز قلم بودیم، اینقدر به خودم و دوستانم استرس و فشار وارد کرده‌اند که به جرأت می‌توانم بگویم که نای صحبت کردن ندارم. شاید هر شخص دیگری امروز به جای من پشت این تریبون قرار می‌گرفت، این سالن را تبدیل به کابوس دشمنان دوست نما می‌کرد و با ذکر اسامی و تلاش‌هایی که در این چند روز برای عدم برگزاری یا عدم استقبال از این همایش به عمل آمده است، کاری می‌کرد که سیه روی شود، هر که در او غش باشد. اما…. اما به تأسی از منش اخلاقی سید اصلاحات، سید محمد خاتمی در برخورد با مخالفان و منتقدان و به توصیه بزرگان دلسوز جریان اصلاحات در شهرستان، سکوت می‌کنم. اما بدانید و آگاه باشید که من و دوستانم این رفتارها را هرگز فراموش نخواهیم کرد و همچنین بدانید که در امتحان عملی شعار زنده باد مخالف من، همگی مردود شدید. اما ما همچنان در عمل پایبندیم به شعار زنده باد مخالف من، و استقبال می‌کنیم از هر فکر و اندیشه‌ای… به قول میر سید علی همدانی؛
هر که ما را یاد کرد، ایزد مر او را یار باد
هر که ما را خوار کرد، از عمر برخوردار باد
هر که اندر ره ما خاری فکنداز دشمنی
هر گلی کز باغ وصلش بشکفد، بی خار باد
در دو عالم نیست ما را با کسی گرد و غبار
هر که ما را رنجه دارد، راحتش بسیار بادبا گویش‌ها، آیین‌ها و خرده فرهنگ‌های گوناگون، تیراژه (رنگین کمان) اقوام است و وجود قوم هائی چون قشقایی، عرب، لر بختیاری، لر باوی و بویراحمد، لرستانی و شهرنشینانی مثل دهاقانی، بوشهری، آبادانی، بهبهانی، زیدونی و دیگر اقوام از دیر باز تا کنون موید این موضوع است. این شهرستان از دیرباز سکونت گاه اقوام و طوایف زیادی بوده است به همین دلیل تاریخ شناسان و تاریخ پژوهان این مساله را دلیلی بر تنوع قومی این شهرستان می‌دانند و مرکز این شهرستان، یعنی شهر دوگنبدان از معدود شهرهاییست که اقوام زیادی از ابتدا در تشکیل این شهر نقش داشته‌اند و با کمک همدیگر و با اتحاد و همدلی در روند رشد و پیشرفت این شهر، تلاش کرده‌اند و اینطور نیست که بعد از رونق گرفتن این شهر، به این شهر مهاجرت کنند. البته بسیاری دیگر نیز استخراج نفت توسط شرکت دارسی را یکی از عوامل ورود اقوام جدید به شهرستان برشمرده‌اند که تا حدودی صحیح است اما نیک می دانیم که قبل از احداث شهر دوگنبدان در گچ کرغلی (گچساران قدیم) اقوامی مثل قشقایی، لرهای بویراحمدی و باوی و عرب در منطقه فعلی که شهرستان گچساران نامیده می‌شود، سکونت داشته‌اند. البته پس از اکتشاف نفت در گچساران قدیم در سال ۱۳۰۳ توسط شرکت دارسی، چون در گچساران نیروی متخصص به اندازه کافی وجود نداشت و نیروهای متخصص از استان‌های دیگر مانند فارس، اصفهان، بوشهر، خوزستان و دیگر شهرها که از دانش و مهارت‌های فنی در این زمینه برخوردار بودند وارد گچساران شدند و نقش موثری در پیشرفت این منطقه ایفا کردند و اکنون نیز نوادگان آن‌ها در این شهرستان باقی مانده‌اند. به هر روی عوامل زیادی دست به دست هم داده‌اند تا گچساران از نظر خرده فرهنگ‌ها، یکی از شهرستان‌ها با بیشترین فرهنگهای قومی شناخته شود و در این میان دو قوم لر و ترک قشقایی بیشترین جمعیت را در این شهرستان به خود اختصاص داده‌اند. اما نکته بسیار مهمی که در پس تنوع قومی گچساران، هر از چندی خود را آشکار می‌سازد و سبب شده اقوامی که روزگاری دست به دست هم می‌دادند تا شهری به نام دوگنبدان شکل بگیرد، در تقابل با هم قرار بگیرند، تنها یک موضوع است و آن هم استفاده ابزاری از اقوام مختلف توسط حاکمانی است که اقوام را تنها وسیله‌ای می‌دانند جهت رسیدن به هدف که همان کسب قدرت یا حفظ قدرت است و در این راه، معمولاً حاکمان، سیاست انگلیسی تفرقه بینداز و حکومت کن را در پیش می‌گیرند و با رودروی هم قراردادن اقوام مختلف، سعی می‌کنند از آب گل آلود ماهی بگیرند. اوج این سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن را در کشتن اسدخان باشتی می‌بینیم؛ جایی که با نقشه مستر کمبل انگلیسی که برای اکتشاف نفت به همراه شرکت دارسی به منطقه گچساران آمده بود، اسدخان باشتی توسط عده‌ای از خوانین بویراحمدی کشته می‌شود و سرآغازی می‌شود بر کینه عمیق و اختلاف دو ایل بزرگ لر منطقه یعنی باوی و بویراحمد که سال‌ها در کنار هم زندگی می‌کردند. این حرکت مستر کمبل را می‌توان نمونه بارز استفاده ابزاری از اقوام جهت حفظ قدرت و غارت منافع مردم دانست. به طوری که مستر کمبل انگلیسی، وقتی اتحاد و همدلی اقوام منطقه را به ضرر انگلیس می‌دید و تا حدودی پی برده بود که این اتحاد و دوستی می‌تواند تهدید جدی باشد برای منافع انگلیس که در آن زمان نفت گچساران بود و خوانین بویراحمد هم غافل از نیت مستر کمبل، ناخواسته برای منافع کوتاه مدت و قدرت طلبی تن به نقشه ایشان دادند و هنوز هم می‌توان نتایج نقشه‌ای که مستر کمبل برای سرگرم کردن این دو ایل و غارت نفت گچساران کشیده بود را آشکارا دید…! البته این شیوه حکومت داری توسط خوانین منطقه هم با رودرو قرار دادن طوایف مختلف و یا مردم یک طایفه، جهت حفظ قدرت خویش و حکومت بر مردم معمولاً پیاده می‌شد و اینطور نیست که فقط مستر کمبل یا انگلیسی‌ها از این شیوه استفاده کرده‌اند. پس تا اینجا نتیجه می‌گیریم وجود رنگین کمان اقوام در شهرستان گچساران جز در مواقعی که به هر شکل ممکن، اقوام مختلف، فریب افراد حاضر در قدرت یا صاحبان زر و زور و تزویر را خورده‌اند و ابزار دست این افراد شده‌اند، که هر وسیله‌ای را جهت رسیدن به هدف که همان حفظ قدرت یا رسیدن به قدرت است، ابزار قرار می‌دهند، نه تنها تهدید نبوده است، بلکه فرصت مناسبی جهت رشد و پیشرفت شهرستان مذکور بوده‌اند. اوج این اتحاد و همدلی اقوام مختلف در گچساران را بعد از ساخت شهر، می‌توان در مبارزات مردم منطقه در انقلاب ۵۷ دید؛ همانجا که ترک، لر، لر بختیاری، عرب، دهاقانی، بهبهانی، گناوه‌ای، دیلمی، زیدونی و بقیه اقوام ساکن گچساران، دست به دست هم داده بودند برای سرنگونی یک حکومت دیکتاتوری و شاید بتوان گفته نقطه عطفی در تاریخ مبارزات مردم جنوب به ثبت رساندند. آری، آنجا که حاج بهرام تاجگردون لر، شهید بشارت دهاقانی و مرحوم محمد زید بهبهانی در کنار هم، رهبری مبارزات را به دست گرفته بودند و ترک، لر، بهبهانی، اصفهانی، بختیاری و بقیه اقوام ساکن، همه این سه نفر را به عنوان رهبر پذیرفته بودند و تنها هدفشان پایین کشیدن دیکتاتور و پایان ظلم به مردم بود نه این که چه کسی رهبر مبارزات است و چه کسی بیانیه پخش کن. یا در حادثه ۱۹ آبان ۵۷ که می‌توان با نگاهی گذرا به شهدای آن روز، متوجه شد که همه قومیت‌ها دست در دست هم داشته‌اند و این اتحاد و همدلی کار را برای حکومت چنان سخت کرد که تنها راه مبارزه با این اتحاد را در گلویه آتشین تفنگ دید و اتفاقاً برای متفرق کردن این اتحاد، دست به ماشه برد. اما این دست به ماشه بردن هم، نه تنها کارساز نبود و نتوانست زره ای از همدلی مردم منطقه بکاهد، بلکه برعکس سبب شد که مردم برای نجات میهن عزیزمان از دست دیکتاتور وقت، بیش از پیش دست هم را به گرمی بفشارند و به مبارزه ادامه دهند. اگر بخواهیم نمونه بارز دیگری از اتحاد و همدلی اقوام مختلف ساکن گچساران مثال بزنیم، باید به واقعه اعتصاب کارکنان صنعت نفت بپردازیم که به جرات می‌توان گفت کمر رژیم را شکست. آری، آنجا که کارکنان صنعت نفت که از اقوام مختلف لر، ترک، عرب، لر بختیاری و شهرنشینانی مثل اصفهانی، بهبهانی و دیگر اقوام بودند، دست به اعتصاب زدند و بازاریان گچساران که باز از اقوام مختلف بودند، از دهاقانی، بهبهانی، بندری، ترک و لر دست به دست هم دادند و علیرغم این که وضعیت اقتصادی مناسبی هم نداشتند، اما هزینه زندگی کارکنان صنعت نفت را تأمین کردند که مبادا به خاطر تأمین هزینه زندگی مجبور شوند تن به خواسته نیروهای امنیتی رژیم دهند و اعتصاب بشکند. اما متاسفانه این اتحاد و همدلی چندان دوام نیاورد و باز هم اصحاب قدرت سعی کردند ضمن ادامه دادن سیاست اختلاف بینداز و حکومت کن، در هر انتخابات با وعده‌های پوشالی، مردم اقوام مختلف را مقابل هم قرار بدهند و بعد از قبولی در انتخابات هم، با تبعیض و بی عدالتی، به گسست درونی جامعه گچساران که قبل‌تر اشاره کردم متشکل از اقوام و طوایف مختلف است، سرعت ببخشند، چون گچساران متحد یک خطر بود برای آنها که به نام خدمت پا به میدان می‌گذاشتن و تنها سودای قدرت داشتن و نه میل خدمت… این شیوه هر چند سابقه طولانی دارد و مربوط به این سال‌ها نیست، اما متاسفانه هنوز که هنوز است، علیرغم آگاهی مردم، ادامه دارد و بدتر این که کار به جایی رسیده است که مردم اقوام مختلف گچساران نه اعتمادی به همدیگر دارند و نه اعتمادی به حاکمان در هر منصبی…. به همین دلیل و جهت رسیدن به پاسخی روشن، این موضوع؛ «تنوع قومی؛ فرصت یا تهدید؟» را برای همایش نکوداشت روز قلم انتخاب کردیم و امیدواریم که پس از پایان این همایش، بتوانیم نقشه راهی جهت اتحاد مردم گچساران خارج از قوم و طایفه پیدا کنیم و همه با مهم ضمن زیر پا گذاشتن منیت، دست در دست هم بدهیم و به مبارزه با تبعیض، بی عدالتی، رانت خواری و … بپردازیم که به نظر می‌رسد دلیل اصلی گسست جامعه متحد گچساران است؛ خواه شخصی که به این معضلات کمک می‌کند لر باشد یا ترک، بختیاری باشد یا اصفهانی، اصلاح طلب باشد یا اصولگرا، انقلابی باشد یا غیر انقلابی.
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار