چه کرده اید که باز آمده اید؟
چه کرده اید که باز آمده اید؟
نامه ای به موحد

محضرمحترم حجت الاسلام جناب آقای حاج محمدموحد دامه برکاته… احتراما پس از عرض سلام و تحیات وافر الهی به ساحت مقدس حضرت ولی عصر ارواحنا الفداء، سلام و درود بی پایان به محضر شهدای اسلام و انقلاب اسلامی و درود به مقام شاخص بنیان گذار انقلاب اسلامی امام راحل و رهبری معظم انقلاب؛ پیشوای شیعیان جهان حضرت آیت الله خامنه ای و عرض ادب وارادت به مقام حضرتعالی در کسوت یک روحانی و اندیشمند گرانسنگ؛ خاطر عالی را معطوف میدارم که: از آنجا که حضرتعالی در کسوت یک روحانی و تجربه ی ۲۰ سال قانون گذاری در مجلس شورای اسلامی، و خدمات ارزنده ی دیگر در سنگر حوزه یِ علمیه و دستگیری از نیازمندان؛ بی شک یکی از چهره های تاثیر گذار در حوزه ی جغرافیای جنوب ایران میباشید واز آنجا که جنابعالی پتانسیل بالایی جهت هموار نمودن رشد واعتلای این خطه ی جغرافیائی را به صورت بالقوه دارید چند نکته ای را در جهت تذکر و همفکری خدمتتان مرقوم میدارم و امیدوارم در خلوت خویش با حسن نیت و مراجعه به فطرت خداپسندانه ی بشری ؛ چند لحظه ای بر عرایض بنده متمرکز شده و نتیجه ای در خور ؛ حاصل تصمیمات حضرتعالی باشد در سنگر خدمت به مردم محروم و زجر کشیده ی حوزه ی جنوب و زاگرس. بی شک آنچه حضرتعالی در معنویات به دست آورده اید حاصل سالهای جوانی و پیروی از اصول درست آرمانهای حضرت باریتعالی بوده و میباشد. کوله باری از اندیشه و عمل به اصول دین و پایبندی شما به انجام وظایف معنوی باعث شده تا شما ستون استواری باشید در میان قبائل و طوایف و جغرافیای جنوب. طلبه ی جوانی که در اوایل دهه ی هفتاد شمسی؛ پا به عرصه ی سیاست گذاشته و تا کنون که در اوایل دهه ی ۷۰ از زندگی پربارتان میباشید بی شک فراز و فرودهای فراوان را پشت سرنهاده اید و آنچنان از آزمونهای مختلف گذشته اید که نوشتن این سطر را زیره به کرمان بردن میدانم ولی طبق فرمایش خداوند به رسول خاتمش ؛؛ فانما انت المذکر ؛ تنها یادآوری را وظیفه ی خویش میدانم و لاغیر. آنچه در ذهن این حقیر از شما و شناخت به شما پس ازسالها مطالعه و شهود در شخصیت و عملکرد شما به دست آورده ام بیانگر حس تعهد ودلسوزی شما در جهت خدمت به مردم بوده و میباشد که در برخی جهات به ثمر نشسته ودر برهه ای از زمان چنان که باید ؛ منتج به نتیجه نبوده است. شما در ادوار مختلف در دولت سازندگی و دولت اصلاحات و دولت احمدی نژاد ؛ که سالهای طلایی اقتصاد ایران بوده است مخصوصا در دولت اصلاحات که حجه الاسلام خاتمی عهده دار ان تفکر و گفتمان تمدن ها بودند ؛ این فرصت را داشتید تا باروانه کردن سیل بودجه و اعتبارات از کهگیلویه منطقه ای آباد و پربرکت بسازید که متاسفانه آن همه فرصت را در آن شانزده سال به صورت کار آ و سازنده از دست دادید تا کهگیلویه ی امروز با مصائب فراوانی دست وپنجه نرم کند. بی شک اگر در آن ۱۶ سال حضرتعالی به جد اهتمام ورزیده و در چارچوب سازندگی قدم برداشته بودید و طرح های عمرانی را که کلنگ زدید به انجام میرسانیدید؛ اینک کهگیلویه ای پربار و صنعتی داشتیم تا جوانان ما با افتخار در شهرستان خویش در ادامه ی راهتان تلاش کنند نه در غربت حاشیه ی خلیج فارس؛ روزگار را به کارگری و شغل های روزمزد سپری کنند. بعد از جنگ که کشور وارد عرصه ی سازندگی شد؛ شما هم توان آن را داشتید تا با تخصیص اعتبار و بودجه های لازم کهگیلویه را حد اعلای رشدو کمال برسانید که متاسفانه انجامی نداشت‌. آن سالهای صدارت و وکالت حضرتعالی ؛ این همه تحصیلکرده در مقاطع بالای دانشگاهی نداشتیم. برخی افراد بعد از گرفتن سیکل راهی مشاغل نظامی میشدند و برخی پس از اخذ دیپلم به تربیت معلم میرفتند و شغل شریف معلمی را پیشه میکردند و در این رهگذر نیز برخی کارمند اداره ای میشدند و تمام. اما اینک فرزندان شریف کهگیلویه مرزهای استان و کشور را درنوردیده اند و در مقام های برتر قاره ای و گاهی جهانی؛ افتخاراتی کسب میکنند که اگر حمایت ها وزیر ساخت ها فراهم باشد لیاقت فرزندان این دیار بالاتر از اینها خواهد بود. اینک در هر خانواده ای فرزندان و اولیای تحصیکرده ی فراوان والبته بیکاری داریم که دیگر حل مشکلات آنان از عهده ی شما خارج مینماید. در آن سالهای پر از برکت و نعمت و ارزانی ؛ ارز و وفور بودجه؛ کم کاری شما باعث شد تا نه تنها طرح و پروژه ای در سطح کلان رقم نخورد بلکه سیاست های اجرائی شما باعث نوعی رکود در روند رشد این مرزوبوم را حاصل گردید. در روزگاری که شما نماینده بودید از فن آوری و دنیای مجازی امروز خبری نبود و مردم در تنگنای شدید و دهشتناک اقتصادی قرار نداشتند و گاهی هم قطاران و همراهان شما از حضور و یا عدم حضورتان در منطقه بی اطلاع بودند و شما را سالی یک بار زیارت نمیکردند. مردم عادی که هر چهار سال یکبار بنا برارادت شان نام شما را به عنوان خدمتگزار به صندوق می انداختند و پایان. اینک اما آن سالها رنگ عوض کرده و مردم از طریق فن آوری های مرتبط و علوم مدرن از ثانیه های حضور و خدمات منتخب شان آگاهی دارند. دیگر دهه ی هفتاد و هشتاد نیست که مردم مطالبه ای نداشته باشند واگر خواسته ای داشته باشند در سطح دادگاه ها و زندان ها باشد. امروز مردم به توسعه ی زیر ساخت ها وارتباطات و راه و فرودگاه و اشتغال نیازمندند. اینک جامعه مطالبه گر است و مشارکتی. دیگر دوره ی نبودن و ندیدن تمام شده است و دوران حضور است و سازندگی. آن سالها فرصت ها را ازدست دادید تا اینک کهگیلویه ای نابسامان داشته باشیم. قصد نقد ندارم ولی اگر آب کشاورزی را از مارون به کلاچو و بردیان و کلایه و چرام می آوردید کهگیلویه قطب کشاورزی بود و با احداث کریدر مرکزبه جنوب از طریق جاده ی پاتاوه به بنادر میتوانستند محصولاتشان را صادر کنند و عایدی خوبی داشته باشند. اگر معادن را فعال میکردید و اگر چند طرح صنعتی مانند پتروشیمی و سیمان را به پایان میبردید؛ اینک فرزندانمان در حاشیه ی خلیج فارس به ارزان ترین نیروی کار معروف نمی شدند. اگر تفکرتان به سمت عمران و آبادانی سوق داشت؛ اگر آینده نگری داشتید و عمران را سرلوحه ی تمام تلاشتان قرار میدادید؛ اگر به جای پرداختن به کارهای فردی به سمت انجام امور عام المنفعه قدم برمیداشتید اینک رونق از بوم و برمان میبارید. اینک فرزندان لیکک و بهمئی و دیشموک و سرفاریاب و چرام و مرکزی ، آواره ی بنادر نبودند. خدماتت را در هر سطحی به اندازه ی توانت میپنداریم و انجام آسفالت و خطوط انتقال نیرو را وظیفه ی ذاتی هر دولتی میدانیم و از زحماتت قدردانی میکنیم، اما به راستی باید در رزومه ی کاری ۱۶ ساله شما به چند طرح خُرد بسنده میکردید و توان و پتانسیل شما همین آسفالت و برق و آب بود یا دوست نداشتید و نخواستید کهگیلویه به سامان شود؟؟ شما که قدرتت را افسانه ای و لقبت را سناتور میدانی با انجام برخی امور دلخوش کنک؛ مانند قهرمان سنگین وزنی بودید که اعتبار و انرژی ات را برای چند وزنه ی سبک به عرصه قضاوت تاریخ گذاشتید و تمام. واسفا که در اوج وفور اعتبار و پول و بودجه به زیر ساخت ها بی توجه بودی و کارنامه ی عمرانی تان در زمان دلارهای فراوان نفتی ؛ چشم و احساس آدمی را آزار میدهد. واویلا اگر از روی عمد به سرزمین زادگاهت بی توجهی کردی تا امروز کهگیلویه ی پر از رونق از کویر یزد عقب افتاده تر و محروم تر بماند. برای هیچ کس قابل قبول نیست که سناتوری به نام شما هیچ گونه دفاعی از ۱۶ سال عملکردش نداشته باشد البته متقن و اصولی؛ نه احساسی و جانب گرایانه. شاید هم لقب سناتوری تان یک نام دهان پرکن بوده که امیال دنیوی تان را ارضاء میکرده و میکند. گذشته ی سیاه و تباهی برای کهگیلویه رقم زده اید و اینک به نام عزت در انتخابات حضور یافته اید!! لطفا کافیست جناب سناتور، ماهنوز از درد سالهای وبا که شما رقم زدید در قرنطینه هستیم. ما هنوز داغ ۱۶ سال عدم احساس مسولیت شما در عمران کهگیلویه بر گُرده هایمان و تن رنجور سرزمینمان را احساس میکنیم. ۱۶ سال تباهی و وبا؛ سیاهی و زجر. اینک چه کار ناتمامی دارید که دوباره یادهندوستان مجلس را در سر می پرورانید؟ واقعا کدام طرح و کار عمرانی تان که کد ملی خورده یا به فرجام نزدیک است بر زمین مانده که نگرانید آن را به پایان ببرید؟ کجای کهگیلویه را زخمی کرده ای که اینک به فکر مداوایش هستی؟ بس است جناب حاج آقا موحد.. حس جاه طلبی و ریاست دوستی در برخی انسانها سیری ناپذیر است. حب الدنیا راس کل الخطیه… دنیا دوستی سرآغاز همه ی اشتباهات است. آنچه مسلم است این که شما این دوره برای تسویه حساب های شخصی با برخی چهره های رقیب پای به میدان کارزار نهاده اید وگر نه اینگونه هر دری را دق الباب نمیکردید. وگرنه با هر ترفندی تلاش نمیکنید تا باعکس گرفتن با برخی شهروندان و عیادت های اجباری ؛ مقام سناتوریتان را تنزل داده و برای جلب یک رای به کارهای عجیب و رفتار ها و بدعت های جدید رو بیاورید. شما در اوج جوانی و شور و نشاط تان هیچ طرح و هدف و شکوفائی نداشتید اینک در آستانه ی پیری چه هنری دارید که مردمان کهگیلویه باید تاوان زیاده خواهی شما رابدهد؟؟ شما آنقدر پیر و ناتوان و عاری از انرژی هستید که دیگر فیزیک تان تحمل مسافرت های طولانی در کهگیلویه ی بزرگ و وسیع را نمیدهد چه برسد به مجلس نشینی و تصویب طرح و چانه زنی برای رفت آمد وزرا و تخصیص بودجه و آوردن اعتبارهای عمرانی. بس است جناب سناتور، بگذار مردمان این دیار نفسی به آرامی بکشند و فرزندان این خاک ناسوری ۱۶ سال کم کاری شما و خواسته هایت را خودشان درمان کنند. بس جناب سناتور؛ دیگر جامعه آگاه و مطالبه گر است. آن جامعه ی منفعل به تاریخ پیوست. اسمائیل درونت را قربانی کن و در کنج خانه ات بنشین و برای ایجاد علاقه و صلح تلاش کن. اسمائیل درونت را قربانی کن و اینک که کهگیلویه ی بزرگ در غم فقدان مجاهد بزرگ و مصلح بی بدیل جنت مکان آمیر احمد تقوی فاقد پدری معنوی میباشد؛ شما روحانی بزرگ پدر معنوی این قوم و قبیله ها بشوید. این چهار سال هم اگر بهارستانی بشوید با سیاست های تحریم و مشکلات خاص موجود کاری که ازشما ساخته نمیشود هیچ بلکه بازهم ۴ سال را بر تاریکی ان ۱۶ سال ظلمانی خواهی افزود. اما اگر راه معنویت پیشه کنی به درجات اعلای دنیوی نیز دست خواهی یافت. شما میتوانی هاشمی رفسنجانی جنوب باشی به شرط قربانی کردن اسمائیل درونت.. میتوانی حلقه ی متصله ی همه ی محرومان و زجر دیدگان باشی و هم مراد و مرشد سیاسیون و سایر خدمتگزاران‌. شما اگر این تفکر را که خدمت در هر سنگری به تناسب رزومه ی قبلی و توان کنونی مقدور میباشد پیشینه کنی بی شک میتوانی در سنگر حمایت از مردم حتی در دفتری استیجاری در کهگیلویه نام نیکت را به عرش برسانی. البته از این مرقومه سوء برداشت نشود که حضورت در انتخابات رعب آور و رقیب گریز است ؛ نه؛ عزت دست خداست و الخیر فی الماوقع. از شما هراسی نیست چون ترس در اراده و افکار مومن جائی ندارد. ما بر اساس مطالعه ی وضع موجود خدمتتان معروض داشتیم که ۱۶ سال طلایی کهگیلویه را به تباهی و وبا و سیاهی رهنمون شدی اینک که بوی طراوت و جوانه های پیشرفت در کهگیلویه عطر آگین شده با اسمائیل درونت بجنگ که مبادا خیالی به جز خدمت داشته باشید که خداوند از سر تقصیرات مان بگذرد اگر باب میل شیطان خوش رقصی کنیم و به هوای نفس میدان بدهیم. در پایان ضمن تشکر بابت وقتتان و فرصت به یک شهروند تا در اوج آزادی برایتان نامه ای بنگارد خواهشمندم کهگیلویه ی بزرگ را قربانی هواخواهی نفسانی و اسیر دوگانگی های موجود نفرمائید. عاقبت به خیری خودم و همگان را از خدا خواهانم.

 

مجتبی فتحی… دانشجوی دانشگاه خلیج فارس.بوشهر

  • نویسنده : مجتبی فتحی