نقش طوایف و قومیت ها در انتخابات/جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چو ندیدند حقیقت ره افسانه زدند
نقش طوایف و قومیت ها در انتخابات/جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چو ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

پایگاه تحلیلی خبری فریادجنوبfaryadejonoob.ir انتخابات پدیده ای اجتماعی و فرهنگی است که در نهایت بروندادی سیاسی دارد و یکی از عناصر تشکیل دهنده نظام های مردم سالار و بخش جدایی ناپذیر دموکراسی به شمار می آید. رقابت در انتخابات عمده ترین ابزاری است که مقامات دولتی را ناگزیر به پاسخگویی در مقابل مردم و پذیرش […]

پایگاه تحلیلی خبری فریادجنوبfaryadejonoob.ir
انتخابات پدیده ای اجتماعی و فرهنگی است که در نهایت بروندادی سیاسی دارد و یکی از عناصر تشکیل دهنده نظام های مردم سالار و بخش جدایی ناپذیر دموکراسی به شمار می آید. رقابت در انتخابات عمده ترین ابزاری است که مقامات دولتی را ناگزیر به پاسخگویی در مقابل مردم و پذیرش یه نظارت آنها می کنند در جایی که انتخابات نوعی سنجش در سطح نمایان جامعه است. برآیند گرایش های نهفته در عمق جامعه نیز تلقی می شود درک و دریافت و چاره اندیشی، پاسخگویی و راهبری این گرایش ها و مطالبات پنهان از عقلانیت، ظرفیت پذیری و توسعه سیاسی، پایبندی به قواعد و موازین پیکار سیاسی مسالمت آمیز و درون نظام محسوب می شود. آنچه نقش تعیین کننده در نتایج انتخابات دارد، رفتار انتخاباتی شهروندان است. فرهنگ سیاسی هر جامعه ای بر پایه فرهنگ عمومی آن شکل می گیرد.
بنابراین در بررسی و تحلیل رفتار انتخاباتی، نقش عوامل فرهنگی و ساختارهای اجتماعی اهمیت بسیار دارد. یکی از متغیرهای مهم در ساختار فرهنگی بسیاری از کشورها از جمله ایران و یکی از تعیین کننده ترین شرط های موثر بر رفتارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مسأله قومیت می باشد. یکی از حوزه های تأثیرپذیر از تنوع های قومی، رفتارهای انتخاباتی شهروندان کشورهای مختلف است. این امر به ویژه در کشورهای دموکراتیک یا نیمه دموکراتیک مشهودتر است که انتخابات در آنها نقش تعیین کننده ای در اداره امور جامعه و گردش نخبگان حاکم ایفا می کند. از اینرو مسئله قومیت یکی از کانون های توجه در عرصه رقابت های انتخاباتی و یکی از عناصر مورد استفاده نخبگان و احزاب سیاسی در مبارزات انتخاباتی است که با تأثیر بر الگوهای رأی دهی اقوام و طوایف می توانند نقش تعیین کننده ای در نتایج انتخابات داشته باشند.
بررسی ساختار قومیتی جامعه ایران نیز نشان دهنده مجموعه متنوع و ناهمگونی از اقوام مختلف است که این تنوع قومی همراه با تفاوت های مذهبی، زبانی و فرهنگی دیده می شود.
قومیت از واژه ای یونانی به معنای ملت و مردم معادل گروهی با تبار مشترک تعریف شده است. در نظریه شکاف های اجتماعی مبنای این نظریه، جامعه شناسی سیاسی، شناخت شکاف های اجتماعی و در نهایت ایجاد نیروهای اجتماعی بر مبنای این شکاف ها است. یکی از عوامل اصلی این شکاف های اجتماعی در بسیاری از کشورهای جهان قومیت است که بر مبنای این دیدگاه قومیت باعث ایجاد شکاف اجتماعی و در نتیجه ایجاد نیروهای اجتماعی قومی می شود که در پی مطالبات سیاسی به بسیج نیروهای خود اقدام می کنند و با تأکید بر مولفه های تشکیل دهنده این شکاف، سعی در کسب قدرت بر مبنای قومیت می کنند.
چنانچه برآیند بافت عشیره ای و قبیله ای اگر در چارچوب اصلی خود حفظ شود باعث ایجاد شناخت و معرفت خواهد بود و اینکه بافت سنتی جامعه ما در حال حاضر جنبه منفی با اثرات منفی پیدا کرده مشخص است که ما از مسیر خارج شده و بدرستی از آن استفاده نکرده ایم. سنت های یک جامعه مهمترین عواملی هستند که تعیین کننده فرهنگ سیاسی در آن جامعه به حساب می آیند. در این بررسی بیشتر عوارض مخربی را که فرهنگ طایفه ای و عشیره ای در فرهنگ سیاسی انتخابات شهر و روستا بر جای می گذارد مد نظر خواهد بود. اصلی ترین موضوع در این میان شناخت نوع فرهنگ سیاسی مردم است که در ارتباط با نظام قومی شکل گرفته و در واقع با بررسی رفتار افراد در جریان انتخابات به مطالعه تعصبات قومی و طایفه ای، فرهنگ سیاسی و مشارکت اجتماعی آنان پرداخته خواهد شد. به نحوی که اکثر افراد در چنین جوامعی خودشان را در یک بستر سیاسی با قومیت هایشان تعریف می کنند و در این مشارکت عمدتاً حضور افرادی را شاهد هستیم که نه در قالب یک مشارکت مدنی بلکه در چارچوب یک کشمکش قومیتی سعی در به کرسی نشاندن کاندیدایی از قوم یا طایفه خود را دارند.
باید خیلی شفاف و صریح این مطلب را باز نمود که متأسفانه غالباً ایجاد تفکر قومیت گرایی و طایفه گرایی در مبحث انتخابات با هدف تقسیم پست ها و مناصب مختلف به عنوان غنیمت در میان خویشان و اطرافیان و بدون توجه به عواقب منفی عزل و نصب ها در سرنوشت منطقه در نظر گرفته می شود.
• عوامل تأثیر گذار در انتخابات طایفه ای
هر طایفه ای که برخوردار از چند مولفه بوده، توانسته نقش تعیین کننده ای در انتخابات و مشارکت های سیاسی داشته باشد. مولفه جمعیت نقش تعیین کننده ای در انتخابات دارد. به نحوی که اگر جمعیت یک طایفه بیشتر باشد فردیکاندید شده و از حمایت و آرای بالاتری برخوردار است. در هر انتخاباتی حمایت افراد و شخصیت های مهم از کاندیدای خاص توانسته تأثیر گذاری مهمی در امر نتیجه انتخابات داشته باشد. وجود شخص کاریزما و با نفوذ در یک طایفه و توان تأثیرگذاری در طوایف دیگر، می تواند نقش تعیین کننده ای در انتخاب شحص مورد نظر داشته باشد. حرف شنوی افراد طایفه از این شخص و تبعیت از او در امر رأی دهی به کرات در دوره های گذشته را شاهد بوده ایم که نتیجه آن عدم پیشرفت منطقه در همه ی زمینه ها کاملاً مشهود است. علت حضورگسترده طوایف در انتخابات قدرت نمایی قومی و طایفه ای، این که وزن و اقتدار خود را به دیگران نشان دهند، رسیدن به اهداف مادی و به دست آوردن سمت هایی در حوزه مربوطه، ترس از به قدرت رسیدن طوایف مقابل، عامل اصلی حضور بیش از 100 درصدی طوایف در انتخابات می باشد.
تحقیقات نشان می دهد تمایلات و تعصبات قومی و قبیله ای در دوره ها و انتخابات گذشته از اصلی ترین فاکتورها برای انتخاب نماینده در مشارکت های سیاسی می باشد گرچه نمیتوان سایر عوامل را نادیده گرفت اما حقیقت این است که بخش عمده تاریخ کشور ما را کشمکش های قبیله ای و طایفه ای تشکیل داده است و این وضعیت بر ذهنیت تاریخی و فرهنگ سیاسی ما اثر گذشته است. استمرار این فرهنگ سیاسی در بعضی از شهرها و مناطق، جهت دهنده رفتار سیاسی افراد بوده و نشان می دهد که این وضعیت معمولاً مانع تفکر، تحلیل و تصمیم گیری درست سیاسی شده به طوریکه نفع قبیله، طایفه و عشیره بر مصلحت جامعه و شهر برتری می یابد. همچنین عامل خویشاوندی به عنوان یکی از منابع قدرت، مانعی جدی بر سر راه شایسته سالاری واقع شده است. و در چنین شرایطی تعصبات مورد اشاره مانع از وفاق اجتماعی و مشارکت های اجتماعی و سیاسی سالم می شود. این وضعیت بدون تردید با تمدن و دنیای مدرن در تناقض است.
در استان ما با وجود غنای فرهنگی و مدنی که از گذشته تاکنون پیشرفتی که حاکی از ارتقاء وضعیت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی باشد حاصل نگشته و مردم به جای بهبودبخشی و مطلوب سازی اوضاع زندگی خود با توجه به پتانسیل های موجود در منطقه با حساسیت های نابجای قومی و قبیله ای به ارزش های فولکلور خود خدشه وارد می کنند که انتخابات مجلس و شوراهای اسلامی نمونه بارز آن می باشد.
در گذشته بارها این را تجربه کردیم و با معیارهای طایفه ای نمایندگان را به مجلس و شوراها فرستاده ایم و نتیجه اش را که جز فقر و بیکاری و تعطیلی کارخانجات و خشکیدن منابع آبی و … دیدیم، ولی هنوز به آن درجه از آگاهی نرسیده ایم که بدانیم حمایت از یک فرد کاردان بدون طایفه که بتواند از حق قانونی ما دفاع نماید بهتر از فرد ناکارآمد طایفه داری که نتواند زبان حال مشکلات ما باشد.
متأسفانه این قصه خاص منطقه ما نبوده و این مشکل ملی است. منتهی در منطقه ما پررنگ تر بوده است.
وقتی رئیس جمهور ما در انتخابش نیازمند طایفه و افراد مورد اعتمادش می باشد و افراد وابسته به او در انتخابش بی تأثیر نمی باشند چگونه انتظار می رود داوطلبان نمایندگی مجلس و شوراها از سرمایه های اجتماعی طایفه ای خود استفاده نکنند. خوشبختانه روز به روز بر تعداد افراد آگاه و روشنفکر و تحصیل کرده از حساسیت ها و تعصبات قومی و خویشی و گرایش های سنتی که فاصله می گیرند افزوده می گردد. ولی اکثریت مردم همچنان تحت تأثیر گرایش های قومی و قبیله ای نمایندگان خود را انتخاب می کنند.
البته ناگفته نماند که حضور طوایف در انتخابات در جهت تعیین سرنوشت خود امری کاملاً طبیعی است و این با روح مردم داری و دموکراسی سازگاری دارد ولی استفاده از نقش پررنگ هویت طایفه ای و مشارکت سیاسی افراد و پایبندی به اصول سنن نانوشته ایلی در گزینش نماینده خود با روح مردم داری مغایر است و سازگاری ندارد. اگرچه انتخاب شخصی در راستای برخورداری از منابع شخصی و قومی باشد و پس حضور طوایف به صحنه های سیاسی می تواند حضور آنها را به جنبه های اجتماعی زمینه شناخت کاندیداها را با توجه به عدم کارآیی رسانه ها، احزاب و سازمان های غیردولتی نیر فراهم کنند. پس انتقاد از طایفه گرایی و بحث پیرامون مطلوب و غیرمطلوب بودن آن تأثیر چندانی در روند انتخاب نداشته … باید مدیریت طایفه گرایی را تقویت نمود و کارکردهای خوب و بد آن را شناخت و به جهت آگاهی مردم انتقال داد و این نقش موثر به عهده رسانه ها، علما، سخنوران، سران طوایف و معتمدان جهت آگاهی دادن به افراد است.
راهکارهای مناسب برای خروج از طایفه گرایی در انتخابات:
مشارکت سیاسی از جمله اموری است که سال ها از سوی محافل روشنفکری بسیار مورد توجه قرار گرفته و ازآن به عنوان یکی از مهم ترین شاخص های توسعه یاد می کنند و به گونه ای که عدم مشارکت سیاسی به عنوان یکی از نشانه های عقب ماندگی کشور ماست. انتخابات بارزترین نماد مشارکت سیاسی شهروندان یک منطقه بوده و از مهمترین جلوه های زندگی سیاسی انسان معاصر محسوب می شود.
کارشناسان علوم سیاسی و اجتماعی مشارکت سیاسی در جامعه را به و دسته تقسیم می کنند:
• مشارکت مطلوب
مشارکت مطلوب در جوامع مدرن در قالب احزاب سیاسی و نهادهای اجتماعی هدایت می شود و در این نوع مشارکت مردم نقش برجسته ای در سیاست دارند و از دروندادهای نظام سیاسی و نیز حقوق و تکالیف خود به میزان قابل قبولی آگاهند.
• مشارکت غیرمطلوب
مشارکت نامطلوب و یا مشارکت توده ای و ظایفه ای یک فرد یا اقلیت و نخبه در بالا قرار دارد و یک جماعت سازماندهی نشده در پایین.
در این حالت مردم بی پناه، بی سروسامان، بی اراده و فاقد هرگونه نهادهای مدنی که بتواند به او پناه دهند و مسیر سیاسی اش را مشخص کند. به صورت کاملاً انفعالی، ناخواسته و گاه به اجبار جهت حمایت و یا نفرت از یک امری سیاسی مطابق سیاست ها و استراتژی هایی که از بالا ساماندهی می شوند بسیج شده و به خیابان ها می ریزند. چون این نوع مشارکت با آگاهی و آزادی همراه نیست و بی شکل و بی قواره است و نمی تواند جوابگوی مسائل مشارکت به معنای واقعی باشد.
در اینجا به بعضی از راهکارها عملی برای خروج از بحران طایفه گرایی اشاره می شود:
• عمل به احکام الهی و پیروی از دستورات بزرگان دینی (ای مردم، ما شما را از زن و مرد بیافریدیم و شما را جماعت ها و قبیله ها کردیم تا یکدیگر را بشناسید. هرآینه گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست، خدا دانا و کاردان است.)
دامن زدن به موضوع قوم گرایی تا جایی خطرناک است که پیامبر بزرگ اسلام (ص) می فرماید:” هرکس که در دلش اندازه دانه خردل عصبیت (تعصب قبیله ای) باشد خداوند او را در روز قیامت همراه اعراب زمان جاهلیت محشور می کند.”
مسئولیت این امر مهم بر عهده واعظان دینی و روحانیون منطقه است که در فرصت های مناسب شهروندان را به این حکم الهی رهنمون کنند.
• بهترین و مطمئن ترین راه مبارزه با این پدیده شوم تقویت احزاب و تشکل های مدنی است.
• تشکیل و تقویت تشکل های صنفی از قبیل: تشکل های دانشجویی، تحصیل کردگان، مدرسین، معلمین، بازاریان و …
• تشکیل جلسات متعدد در محله ها و روستاهای اطراف منطقه و روشنگری همشهریان و تأکید بر انتخاب احسن و بر مبنای شایسته سالاری
• برگزاری جلسات با کاندیداها و آشنایی با اهداف برنامه های آنان
نتیجه گیری:
در این فرهنگ سیاسی رقابت های طایفه ای و عشیره ای بیشترین تأثیر را بر رفتارهای غیرقانونی در زمان انتخابات و بعد از انتخابات می گذارد. بطوریکه در زمان انتخابات با انواع شیوه ها سعی در پیروزی بر قوم رقیب بوده و بعد از انتخابات قطعاً منتخبین سعی در افزایش منابع قوم خود خواهند داشت.
در چنین فضاهایی فردیت افراد در هاله ای از ابهام بوده و سنت ها و آداب و رسوم، جهت دهنده رفتارهای سیاسی هستند. از طرفی تعلقات طایفه ای و قومی به هیچ وجه در حال کمرنگ شدن نیستند و حتی در نسل های جدید نیز بازتولید می شود که این روند میتواند مانعی در مقابل توسعه سیاسی کشور باشد.
دو دسته تحت تأثیر قوم گرایی قرار می گیرند: اول کسانی که رأی می دهند، دوم کسی که برگزیده می شود.
کسی که رأی می دهد بدون اینکه به وظیفه اصلی یعنی قانون گذاری توجه کند انتظارات اجرایی دارد.
مسئول انتخاب شده منفعت طلبی شخصی اش او را به سمت و سویی می کشد که عدالت اجتماعی، شایسته سالاری و … را زیر پا بگذارد و فقط به کمیت و تعداد افراد و جلب نظر طایفه های بزرگ توجه می کند و به نوعی این مسئول انتخاب شده باج می دهد.
متأسفانه ما مردمی هستیم که خودمان دستمان را لای درب گذاشته ایم و از یک طرف فشار می دهیم و از طرف دیگر فریاد درد می کشیم. و این مشکل تنها به دست خودمان قابل حل است!
شایسته سالاری با قوم گرایی و طایفه گرایی همخوانی نداشته و باید به انتخابات نگاهی فراجناحی داشت و ورود به دموکراسی و مردم سالاری با برگزاری انتخابات مبتنی بر رأی همه ی مردم و فارغ از هرگونه گرایش های قومی، زبانی و طایفه ای باشد.

دکتر سید عبدالکریم قاضی فر
آبان ماه 1398