یادداشت/چقدر بهانه گیری هایمان زیاد شده است/سید مصطفی خادمی
یادداشت/چقدر بهانه گیری هایمان زیاد شده است/سید مصطفی خادمی

  شاید این جمله روی دیگر این جمله باشد که خواسته هایمان از خرد به بزرگ تغییر پیدا کرده است ولی نمی توان کتمان کرد که بونه گیر های خوبی شده ایم. بعد از سال ها که گچساران و باشت زیر عناوین مختلف دنده می شکاند و بودجه های آن در ردیف های دیگر در […]

 

شاید این جمله روی دیگر این جمله باشد که خواسته هایمان از خرد به بزرگ تغییر پیدا کرده است ولی نمی توان کتمان کرد که بونه گیر های خوبی شده ایم.

بعد از سال ها که گچساران و باشت زیر عناوین مختلف دنده می شکاند و بودجه های آن در ردیف های دیگر در جاهای دیگر خرج می شد تحولی به وقوع پیوست که باعث شد تا گچساران و باشت به تحولی جدید دست پیدا کند که شاهد این گزاره را می توان به وضوح در کوچه پس کوچه ها و خیابان های روستاهای و شهرهای این حوزه مشاهده کرد.

روزی در این سامانِ ناسامان که نفت و گاز کشور را تامین می کرد و می کند(بودجه ای و غیربودجه ای) مردمان آن در صفِ نفت می ایستادند تا در نیمه شب های سرد و گاه بارانی مادران و پدران برای گرمایش خانه های خود خواب به چشمان خود نداشته باشند و از بوی نفت و دود بخاری های نفتی که گاهی اعصابشان به هم می ریخت ریه هایشان پر باشد و جایی نباشد که درست تنفس کنند اما بعد از حضور تاجگردون در مجلس این روند قطع شد و با تعامل مناسب دولت ها و توجه بیشتر و در فاصله کمی تنها زحمت این مردم کم کردن شعله بخاری ها شد.

گازرسانی ها تمام ماجرا نبود و همزمان با این اتفاق صدای پیکورِ بیل های کاترپیلار موسیقی شنیدنی گچسارانی ها و باشتی ها برای کندن فرهاد وار کوه ها و صاف کردن جاده ها شد تا مهمترین زیرساخت توسعه هر جامعه و منطقه ای یعنی راه سازی در آن انقلابی رخ دهد و نه تنها مردم این حوزه از آن بهره مند شوند بلکه تازه این اول راه باشد برای توسعه.

در بخش کشاورزی با تخصیص آب از سد کوثر دشت های گچساران سیراب از آب شد و بقیه کارها نیز در حال انجام است تا زمین هایی که مالکان آن ها در انتظار باران الهی برای سیراب کردن آن بودند با بارانِ مصنوعی انسانی که از زیرزمین می بارد سیراب شوند.

به چند بحث اشاره شد که اگر فرصت حیات مجدد باشد در آینده به بقیه مباحث هم پرداخته می شود اما دلیل آن که این یادداشت به نگارش در آمد این است که ما تا زمانی دعا برای بهتر شدن یک سری حق و حقوق اولیه خود را داشتیم و امروز فراتر از آن را طلب می کنیم و این یعنی سطح انتظارات ما بالاتر رفته است اما در همین اثنا بهانه گیری هایمان هم زیاد شده است برای مثال تا چندسال اخیر حوزه بویراحمد گرمسیر در بن بست کامل قرار داشت و به دلیل جاده خطرناک آن رفت و آمد در آن با ترس مواجه بود ولی امروز با احداث جاده جدید از شهر دوگنبدان تا آبریگون فاصله به کمتر از ده دقیقه تقلیل یافته و البته میزان تصادف هم کاهش می یابد که خوشبختانه در این مدت تصادفی گزارش نشده است، اما بحث این است تا چند مدت پیش سخن این بود که چرا این جاده درست نمی شود و دیدیم که درست شد و امروز باز می گوییم چرا فلان است و چنین است و چنان.

این جاده قرار بود دهه فجر زیر بار ترافیک باشد اما به دلیل یک سری مسائل فنی تا برطرف شدن کامل زیربار ترافیک نرفت تا اینکه در تعطیلات نوروز تبدیل به مسیر پرترافیکی شد که مردم از رفت و آمد در آن راضی و خشنود شدند و هستند و اینکه یک جایی سرعت خود زیاد باشد و احتیاط در دستور کار نباشد اتفاقی بیافتد را باید گفت که جاده فلان است؟
جاده قدیم بهتر است با چه منطقی؟
جاده قدیم با پیج های بسیار و خطرناک که سربالایی و سرپایینی های با شیب تند که در روزهای بارانی به غایت خطرناک تر هم می شد و در سال های گذشته پرت شدن ماشین های سواری از پیج ها به دره ها را هم شاهد بوده ایم پس اگر چنین است که هست چگونه منطقی قبول داریم که این جاده مناسب است و جاده جدید که با هزینه بسیار در روزهای بی پولی کشور ساخته شده مناسب نیست؟

اما در پایان بهتر است نقدهایمان با مقایسه قبل و بعد و تمام ابعاد یک‌ موضوع باشد نه شرایطی که لحظه ای ایجاد می شود.