یادداشت سیاسی/ باورهای غلط اصلاح طلبی در کهگیلویه/ هاشم تقی زاده
یادداشت سیاسی/ باورهای غلط اصلاح طلبی در کهگیلویه/ هاشم تقی زاده

هاشم تقی زاده    جریانی که از ابتدای شکل گیری آن توفیقی جز شکست نداشته است، در تمام ادوار انتخابات به طور مستمر با تمام قوا و نیروهای خود در رقابت با چهره های مردمی و گاها اصولگرا شکست های سنگینی را متحمل شد. همیشه در تقابل، با سایرِ نامزدها که عموما، بطور مستقل وارد […]

هاشم تقی زاده 

 

جریانی که از ابتدای شکل گیری آن توفیقی جز شکست نداشته است،
در تمام ادوار انتخابات به طور مستمر با تمام قوا و نیروهای خود در رقابت با چهره های مردمی و گاها اصولگرا شکست های سنگینی را متحمل شد.

همیشه در تقابل، با سایرِ نامزدها که عموما، بطور مستقل وارد صحنه ی رقابت می شدند، شکست و هرگز نسبت به ریشه ی این شکست پی نبردند.

بعد از بهرام تاج گردون، تبدیل به دو قطب شدند.
و با محوریت دو چهره ی کاریزما، تا به امروز فعالیت انتخاباتی نمودند.
اما همانطور که مستحضرید، پاسخی جز (نه) از مردم دریافت نکردند.

در دوره هایی که شورای نگهبان، فرصت حضورِ در انتخابات را در اختیار آنها قرار داده بود، حاضر به ائتلاف نشدند تا علاوه بر شکست، بذر نفاق و دشمنی در دل هر دو جریان نهفته و دوره های بعد، که از حضور آنها در صحنه ی رقابت ممانعت شد، این کینه توزی و دشمنی ادامه دار باشد تا حاضر به همراهی سایر چهره های منتسب به طیف های خود نشوند.
آن هم در صورتی که اگر ائتلافی شکل می گرفت، بنا به شرایط و جو حاکم بر فضای آن سال ها، پیروزی کاندید این طیف دور از دسترس نبود.

با این تفاسیر، اینطور به نظر می رسد، کسب قدرت و پیروزیِ در رقابت، هدفِ هر دو طیف مذکور در ادوار مختلف انتخابات مجلس بود، نه شوق خدمت.

چرا که اگر هدف، رفاه و آرامش مردم و رهایی از وضعیت نه چندان مطلوب آن سال ها بود، می بایست ساز و کاری فراهم، تا با کنار هم ایستادن، راه پیروزی و موفقیت هموار می شد.
تا در کنار هم برای رفع موانع و عدم توسعه یافتگی شهرستان، تلاشی صورت می پذیرفت.

مع الاسف وسوسه ی شهرت و سودای قدرت، گذشت کردن را از آنها سلب نمود.

مردم شریف و متدین کهگیلویه نیز آگاه هستند و به خوبی در جریان اختلافات کینه توزانه ی این دو طیف قرار گرفته اند.

جریانی که نتواند تغییر و یکدلی را در خود آغاز کند، قطعا نمی تواند مورد اعتماد عمومی قرار گیرد.
حقیقتی که در هشت دور گذشته شاهد آن بودیم.

این جریان، معتقد به عمق محرومیت در دلِ کهگیلویه است و نمایندگان ادوار را عامل آن می دانند.
درست یا غلط این ادعا را کاری ندارم.
همین ادعا توسط این جریان، در زمان تبلیغاتِ انتخابات، استدلالی نامناسب برای رقیب هراسی و رای آوری است.
ولی جوابگو نیست.
چرا که شاهد شکست های پی در پی این طیف، در رقابت با سایر رقبا بودیم.

آیا نداشتن کاریزما، برنامه، اتحاد، همدلی و عدم ارتباط با مردم، دلیل محکم و قانع کننده ای برای شکست های پی در پی آنها نبوده است؟

بنظر می رسد، باید، فکری نو بر این جریان حاکم شود.
زیرا در باد گذشته خوابیدن، مسیرِ مقصد، به ترکستان خواهد بود نه بهارستان.

تا اینجای متن، مخاطبِ بنده، سردمداران دو طیفِ اصلاحاتِ شهرستان کهگیلویه بود و در ادامه ی مطلب، می خواهم، جوانان و فعالینِ این جریان که منتسب به هر دو طیف هستند را مخاطب قرار بدهم.

اینکه باورِ اصلاح طلبی در کهگیلویه از بین رفته است در آن شکی نیست.
چرا؟
زیرا قائم به شخص شده است.

اصلاح طلبی در کهگیلویه بر پایه ی تفکر نیست و مبنا اشخاص هستند.

هر کسی در حلقه ی اشخاص بلند مرتبه ی این جریان، ( البته حقیر معتقد هستم، مدعی هستند تا اینکه جریان محور باشند، ) قرار نگیرد را به بهانه های مختلف، نسبت به جریان متبوع، دلسرد می کنند.

گواه این ادعا، رویش های اصولگرایی و جنبش های عدالتخواهی و امثالهم است.
در مقابل، عدم استقبال جوانانِ شهرستان از این جریان، یقین بدانید، محور قرار گرفتنِ شخص و اشخاص است.

باور بفرمایید، اندیشه قائم بر شخص نیست.

اصلاح طلبی در کهگیلویه، به نمایندگی و رقابتِ در انتخابات خلاصه شده است.
متاسفانه این رویه ی غلط، تبدیل به باورِ عینی فعالین و به نوعی پیاده نظام رسانه ای و مجازی آن دو طیف بدل شده است.

بطور مثال در گرامیداشت یاد و خاطره ی شهید بهشتی و هفته ی قوه ی قضائیه قرار گرفته ایم.

در کشور و اکثر نقاطی که روح اصلاح طلبی حاکم است، شاهد دادن بیانیه و راه کارهای مناسب، جهت گوش زد به رئیس دستگاه قضا، نسبت به رفع تبعیض و دوگانگی که گاها شاهد آن، نسبت به فعالین سیاسی و مدنی هستیم، بوده ایم.
اما در کمال تاسف، اصلاحات استان و به تبع آن کهگیلویه در حالت انفعال کامل بسر می برد.
چرا؟
زیرا از دید آنها، محور و باور اصلاح طلبی نمایندگی مجلس هست.

استان درگیر بحران های بیشمار اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است.

عدم پرداخت حقوق، دستمزد و مزایایِ کارگرانِ سدِ چمشیر.

وضعیت نابه سامان خودکشی در استان و شهرستان.

ازدواج های اجباری دختران زیر یازده سال در استان.

نابرابری ها در تقسیم اعتبار و بودجه به شهرستان های استان.

وضعیت بدِ اعتیاد و مشکلاتی از این قبیل که باعث شده است، استان حال و روزِ خوشی نداشته باشد.

اگر شما اصلاح طلب هستید، چرا به این راحتی از کنار این معضلات عبور می کنید و تمام انرژی و انگیزه ی خود را صرف انتخاباتی می کنید که نتیجه ی آن از قبل برای شما مشخص است؟

کی تا به امروز، واکنش یا بیانیه ای از سوی جوانان و فعالینِ اصلاح طلب شهرستان کهگیلویه در این باره منتشر شده است؟

آیا فعالیت های مدنی و اجتماعی از اصلاح طلبی جدا است؟

سخن را کوتاه می کنم.
به جوانان اصلاح طلب شهرستان کهگیلویه دوستانه عنوان می کنم، سعی در جذب افراد داشته باشید و راه افرادی که سال ها باعث نابودی این جریان شده اند را نروید.
صدای مخالف را با دل و جان فرا بگیرید و نسبت به مشکلات و معضلات استان بی تفاوت نباشید‌.

هر کسی از اصلاحات انتقاد کرد را با دید مخالف نبینید.

مدیریت شش سالِ گذشته ی شهرستان، معیار و ملاک انتخاب مردم در انتخابات پیش رو خواهد بود.

به کرات شاهد درگیری و تنش های کهنه ی گذشته در طی این شش سال بوده ایم.
دود این اختلاف، دامنِ کهگیلویه ی بزرگ را گرفت.
طوری که بیش از سه سال، فرمانداری شهرستان با سرپرست اداره شد و می شود.
دامنه ی اختلافات، به حدی بود که شهرستان، از نظر قدرت سیاسی در مرکز و مناسبات استان، در پایین ترین سطح خود قرار گرفته است.

اگر قرار است افرادی که در شش سال گذشته، شهرستان را مدیریت کردند، محور انتخابات آینده قرار بگیرند، مردم مثل همیشه از آنها عبور خواهند کرد.

پس به مانند جامعه ی اصلاح طلبی کشور،در کهگیلویه هم باید اصلاحِ اصلاحات شکل بگیر.
زیرا ادامه ی مسیرِ سی سال گذشته، شکستی دیگر در پی خواهد داشت.