یادداشت سیاسی/ بهرامی فرصتی که نباید سوزانده شود/ سید رحمت الله خادمی
یادداشت سیاسی/ بهرامی فرصتی که نباید سوزانده شود/ سید رحمت الله خادمی

سید رحمت الله خادمی “ازسری یادداشت های مخاطبین است واین پایگاه خبری آن را تایید ورد نمی کند ،مخاطبین می توانند با ارسال یادداشت آن را نقد کنند” بنام او که هستی نام از اویافت بر کسی پوشیده نیست که استان کهگیلویه و بویر احمد باهمه ی محرومیت های درمان نشده اش پیش تر از […]

سید رحمت الله خادمی

“ازسری یادداشت های مخاطبین است واین پایگاه خبری آن را تایید ورد نمی کند ،مخاطبین می توانند با ارسال یادداشت آن را نقد کنند”

بنام او که هستی نام از اویافت
بر کسی پوشیده نیست که استان کهگیلویه و بویر احمد باهمه ی محرومیت های درمان نشده اش پیش تر از بیشتر حوزه ها و استان ها رنگ و بوی سیاسی و انتخاباتی به خود می گیرد.
گشتی کوتاه در کوچه و بازار و باز کردن سر صحبت از انتخابات صحت ادعای فوق را تایید می کند.
اما روی سخن با حوزه ی انتخابیه ی بویراحمد و دنا و بررسی آرایش انتخاباتی این حوزه است.
شاید می شود گفت سیاسی ترین حوزه ی انتخابیه در بین حوزه های سه گانه استان همین بویراحمد و دنا باشد که البته این امری بدیهی است هم از این بابت که مرکز است و استانداری و ادارات کل در اینجا قرار دارند و هم دانشگاه یاسوج به عنوان قلب تپنده ی جنبش های عمدتا سیاسی دانشجویی در این جا قرار دارد.
از این که بگذریم بویراحمد و دنا به لحاظ گستردگی طوایف دست بالاتری از دوحوزه ی دیگر استان دارد و این ترکیبی ناهمگون از کاندیداهای انتخاباتی را ایجاد کرده است .
در واقع یک کاندیدای انتخابات هم باید پشتش به طایفه اش گرم باشد وهم تائیدیه ای سیاسی و جناحی دریافت کند پس روشن است صرفا داشتن یکی از دو شرط حمایت طایفه ای یا سیاسی نمی تواند تضمینی برای پیروزی باشد .
اینکه این واقعیت نا دلپسند مورد قبولمان باشد یا نه در این جا مجال بحثش نیست اما ارائه ی یک تحلیل دقیق بدون توجه به این دو المان شاید دشوار باشد.
به هر روی نگاه آماری به وزن کاندیداهای احتمالی و بررسی میدانی نگارنده ابتدائا اسفندی گرم را نوید می دهد و از دیگر احتمالا به مانند انتخابات دور گذشته ، بویراحمد و دنا باز هم شاهد یک رقابت نزدیک به سه قطبی باشد.
۱) غلام محمد زارعی نماینده ی فعلی طبعا جدی ترین مبارز آوردگاه داغ اسفند است .
آش پرروغن بهارستان حالا برای غلام یاسوجی ها مزه ای دیگر دارد و او می خواهد از این خواب شیرین بیدار نشود هرچند پشت دیوارهای شهر نارضایتی ها، وعده های عملی نشده ، خیل پرشمار بیکاران کافه نشین قبل از رقبای دیگر صف کشیده اند (عملکرد دولت و توقعاتی که لیدرهای انتخاباتی به وجود آورده اند نیز مزید برعلت است)تا تاج و تخت را از غلام باز بستانند و خواب شیرین بهارستانی اش را آشفته کنند.
۲) ستار هدایت خواه: استراتژیک من معلق بین آسمان تهران و یاسوج هرگز نتوانسته به صندلی های مدیریتی و پرپول و بی دردسر تهران عادت کند و هنوز هم در سر سودای هدایت بویراحمد و دنا به آرمانشهر فرهنگی _ دینی اش را می پروراند .
۳) محمد بهرامی : دانشگاهی ترین مبارز آوردگاه اسفند مهندسی است که شنیدن اسمش برای هر یاسوجی ای تداعی کننده ی دورانی خاص و طلایی از شهرداری است که در کوتاه زمانی به یاسوج لیاقت پایتخت طبیعت بودن را بخشید .
در مورد دو قطب اول فراوان صحبت شده است اما بگذارید بهرامی را تحلیل کنیم.
مدیریت فشل و بیمار استان در نگاه اول نتیجه و حاصل انتخاب هایی است که داشته ایم و از سویی دیگر بازخوردی است از کارنامه ی مدیران ارشدی که گاهی بی هیچ آورده ی مفیدی سکان دار یک بخش از مدیریت استان بوده اند.
پر واضح است که خواندن سطرهای فوق دفعتا لیستی بلند بالا از کسانی که به نا حق در سوابقشان مدیریت بخش هایی از استان در دستشان بوده آن هم برای سال های متمادی ، ردیف می شود .
می پرسید چگونه می توانیم تغییری حاصل کنیم؟
پاسخ روشن است :؛ در انتخاب هایمان کمی بیشتر تامل کنیم .
چرا یاد گرفته ایم یا به ما یاد داده اند یا در ذهنمان چپانده اند که تجربه لاجرم از تخصص بهتر است ؟
طبیعی است که داشتن تجربه شاید نه همیشه اما لازم است ولی ابتدائا داشتن تخصص الزامی است حالا فرض بگیرید هر دوی این دو ویژگی در کنار هم باشند آنوقت یقینا با اطمینان بیشتری از موفقیت می شود صحبت کرد.
بهرامی برآمده از جامعه ی دانشگاهی است . جامعه ای که رنگ و بوی مردمی تری دارد، درست است که نوع نگرش دانشگاهی ها به مسائل مختلف گاها متفاوت است اما دانشگاه به خاطر میزبانی از نخبگانی باهمه ی تفکرات و یا بهتر بگوئیم تفکراتی رنگارنگ یک مدل رایانه ای دقیق از جامعه به معنای کلی کلمه است .
اساتید دانشگاه به دانشجویانشان براساس سن ، قد ، وزن ، رنگ پوست ، ملیت یا اعتقاداتشان یا هر چیزی از این دست نمره نمی دهند آنها یک آزمون واحد از همه شان می گیرند و به میزان پاسخ دهی علمی تر و دقیق ترشان نمره می دهند پس جامعه و مدل های توسعه اش برای مدیری از جنس دانشگاه قطعا با مدیری که صرفا تجربه ای به هر واسطه ای اندوخته باشد و یا احیانا ارتباطش را با دانشگاه قطع کرده باشد متفاوت است .
پس صحبت در مورد بهرامی در واقع تلاشی است برای به چالش کشاندن کسی که آمده است با آورده های علمی _تجربی و نه فقط تجربی اش طرحی نو در اندازد.
شاید اگر دو قطب دیگر انتخابات آزمون پس داده هایی با کارنامه ای تقریبا ضعیف نبود صحبت کردن بدون پرده از بهرامی سخت می شد اما دستکم می آیم و نمی آیم های مکرر ستار هدایت خواه و ایضا اختلاف عمیق ایشان با روشنفکر بر سر آمدن یا نیامدن از یک سو و ریزش شدید آرای غلام محمد زارعی از سویی دیگر باعث می شود تا تیزبینانه تر بهرامی و برنامه اش را ببینیم.
روشن است بویراحمد و دنا اگر فرض را بر سلامت انتخابات بگیریم که همینگونه هم هست غلام محمد زارعی را انتخاب کرد چون می خواست به ستار هدایت خواه نه بگوید روشنتر آنکه قبول کرد که ستار اگر قصد داشته است که اسب بیمار توسعه را هدایت کند نتوانسته است .
البته که مدیریت میدان آزمایش نیست و باید به دست اهلش سپرده شود اما چه کسی می تواند تضمین دهد که شهرداری شهری چون یاسوج دستکمی از نمایندگی دارد؟
بهرامی فرصتی می خواهد تا دورانی طلایی تر از شهردار بودنش به یادگار بگذارد آیا می توانیم این فرصت را به ایشان بدهیم ؟
قطعا با توجه به کارنامه ی زارعی   و  عدم اعلام  مواضع سیاسی اش ، می توانیم آشکارا بگوئیم بهتر است توانش را جای دیگری بکار بندد اما تردیدی نیست هدایت خواه برای کردن نکرده های دوران نمایندگی اش یا جبران شکست هایش انتخاباتی اش می آید از سویی دیگر باتوجه به پایگاه مشخص و نسبتا قوی سیاسی محبوبیتی در بین عوام خاصه نزدیکان خویش ندارد یا دستکم نزدیکانش چندان برایشان بودن یا نبودن ایشان تفاوتی ندارد
پس در معنای روشنترش بهرامی بدنبال فرصت است چون هم پایگاه کاملا محکم سیاسی دارد و هم اینکه اقبال عمومی به سمت ایشان است و خیل فراوان نزدیکانش تلاش می کنند تا بر میزان مقبولیت عمومی ایشان بیفزایند .
یعنی هم پایگاه مردمی اش قابل اعتناست وهم می تواند قطب قابل اتکای سیاسی باشد.
زارعی هم می خواهد فرصت بخرد
و هدایت خواه هم کما فی السابق در جستجوی راه پیروزی است .
لاجرم افکار عمومی باید تصمیم بگیرد که می خواهد به نیروی دانشگاهی اش اعتماد کند و فرصت دهد تا علمش را برای توسعه ی دیارش مصروف دارد یا می خواهد یک بار دیگر فرصتش را  بنا بر احتمالات  چهارسال دیگر به زارعی بفروشد یا اینکه به یک معلم جدیدا کج کلاه راه پیروزی را نشان دهد؟
منتظر باشید
بزودی آشکار تر از بویراحمد و دنا خواهیم گفت.