یادداشت سیاسی/ همه علیه یک نفر، سال ها پس نشستِ گچساران و باشت در یک قاب/ سید مصطفی خادمی
یادداشت سیاسی/ همه علیه یک نفر، سال ها پس نشستِ گچساران و باشت در یک قاب/ سید مصطفی خادمی

سیدمصطفی‌خادمی فضای سیاسی گچساران و باشت به گونه ای است که هر لحظه ای باید منتظر اتفاقی جدید در آن بود، از حمله یک اصولگرا تا واکنش هوادار، جلسه های شبانه و خصوصی و قس علیهذا و این فضا را می توان اولین بار برای این حوزه متصور بود در جایی که همه علیه یک […]

سیدمصطفی‌خادمی

فضای سیاسی گچساران و باشت به گونه ای است که هر لحظه ای باید منتظر اتفاقی جدید در آن بود، از حمله یک اصولگرا تا واکنش هوادار، جلسه های شبانه و خصوصی و قس علیهذا و این فضا را می توان اولین بار برای این حوزه متصور بود در جایی که همه علیه یک نفر به پا خواسته اند که از قضا حریف دست و پا بسته ای نیست و سیاست خود را در پیش گرفته است و عزمِ جدی برای سناتور شدن دارد، هرگاه تاجگردون سخنی گفته است با واکنش های بسیار روبرو شده است، چه زمانی که در تالار بهار نطق کرد و زینل زاده او را به مناظره دعوت کرد، چه زمانی که در بلادیان نطق کرد، چه زمانی که در محله سادات نطق کرد و چه حالا که در جمع خبرنگاران گچساران و باشت سخن گفته است، گویی همه منتظرند تا تاجگردون سخن براند و بعد از آن خط به او حمله کنند.

از دیگر روی آن چیزی که باعث حساسیت روی حرکات تاجگردون شده رفتارها و سخنان وی در زمان های خاص و مکان های خاص است که این باعث محتاطانه عمل کردنِ رقبای او شده است.

فضا به گونه ای است که تاجگردون رقبا را به ارائه برنامه می خواند ولی رقبا به مناظره می خوانند تا بلکه با تهییج و ایجاد جو کاذب و احیانا به رینگ بردن و به تله انداختن او بتوانند نه در میدان نبردِ انتخابات بلکه در پشتِ درهای ورود به اسفند آتشین او را زمین زنند، استراتژی ای که توسط تاجگردون به خوبی خوانده شده و خود را وارد آن نمی کند

اصولگرایان در پی اتحاد هستند اما بازهم سایه سنگین فرزند قلعه را بر سر خود می بینند، برخی از آنان که در نشست برای اتحاد حضور داشتند دور قبل در اردوگاه تاجگردون و اصلاح طلبان در مقابل نیروی خودی ایستاده بودند و امروز با کنایه آنان که ۹۴ در اردوگاه تاجگردون نبودند روبرو هستند و از این روی قابل اعتماد برای آنان نیستند ولی مجبور شده بر سر یک‌میز بنشینند اما نمی توان از یک تحرک زیرپوستی غافل ماند، زینل زاده می خواهد قطب جدید اصولگرایی و احیانا جانشین جعفری باشد اما حسینی این را بر نمی تابد و خود می خواهد هدایتخواهِ گچساران باشد البته با این تفاوت که نگاه قومی وی بیشتر چربش دارد و همین باعث شده تا حسینی از سوی برخی هواخواهان زینل زاده و جعفری مورد قبول واقع نشود که این کار را برای او سخت کرده است، در اصولگرایی گچساران جنگ بر سرِ خودرایی راست قدیم و آرمان گرایی سیاسیِ راست نوین است که باید منتظر ماند حسینی می تواند خود را رهبر واحد بخواند یا زینل زاده تصمیم ساز جدیدِ اصولگرایی گچساران؟

هواداران حسینی اعلام می کنند یا سید قدرت یا تحریم ولی مابقی اجبارا یا به هر دلیل دیگر بر کوسِ اجماع می کوبند اما نتیجه آن چیزی که از نشست قربان بیرون آمد بیشتر قربانی خودی بود تا بالا رفتنِ دستِ یک نفر واحد در غدیرِ اصولگرایی گچساران، جایی که همه علیه یک نفر به پاخواسته اند که حتی تاجگردون آن ها را مذمت کرد و گفت ائتلافشان برای زدن من باشد به جایی نمی رسند و باید خدایی باشد و در همین حین خبر می رسد که اسماعیل ولایت ذبحِ خودخواهی جریانی می شود تا اگر زمانی به اجماع نرسیدند که البته نمی رسند آن را به گردن ولایت ها بندازند و خود فراری باشند اما هرچه به تصویر پایانی نظاره گر می شوی گویی سالها پس نشستِ گچساران و باشت را در جلوی چشمانت می بینی، در روزهای خوبِ ایران اینان بر کار بودند ولی هیچ ثمری برای سرزمین آب و آتش و نفت نداشتند به جز پس نشستِ توسعه ای و گویی فراموششان شده که مردم فراموش کار نیستند اما تصویری خوبی است برای ثبت در تاریخ سیاسی گچساران که همه راست علیه یک نفر به پا خواست اما توانِ پنجه در پنجه انداختن با تاجگردون را نداشتند و حال آنان چونان کسی است که لگد زده به شیری که صبر غرش اوست.