آن مرد با کوله باری از تخصص،تجربه و صداقت آمد.آن مرد با خودش نسخه ای از توسعه شهری پررونق را آورد.آن مرد با دعا و ثنا و سلام و صلوات دوست دارانش آمد.
پاشنه کفشش را برکشید،کمرش را به خدمت محکم کرد و استوار آمد تا یاسوج،این زیبای خفته را با برنامه و تلاش به زیبایی و توسعه زینت بخشد.

فریادجنوبfaryadejonoob.ir

نا آشنا نیست،سالها در این شهر کمر به خدمت بسته بود،همه را می شناسد و با همه اقوام و طوایف و صنف ها و آدم ها مراوده ای داشته،هر که او را دیده و با او نشست و برخاست کرده،از صداقت،معرفت و پاک دستی و مردم داری اش شهادت داده.از آموزش و معلمی و دبیری شروع کرد و سرآمد شد،چونان که گویی گل اش را با آموزش سرشته اند،در ادامه زندگی، ساختن و آباد کردن را سرلوحه خود ساخت و سازه ها برپا کرد و ساخت و چه خوب و چشم نواز ساخت،سرپناه و خانه ها ساخت تا در مسیر ساختن به مسئولیت انسانی خود،آب و رنگ ببخشد و ضمن ادای دین به مردمانش، به زیست بوم خود اعتلا،هویت و برازندگی هدیه دهد.
مروت،صداقت و توانایی عناصر مشترک سترگی است که در قدم به قدم فعالیت های مردمی،آموزشی و ساخت و سازهای این نیک مرد،خودنمایی می کند.اغراق نیست اگر بگویم هرجا قدم گذاشته،حرکت و پیشرفت نمود عینی داشته.مردی کاریزما،توسعه یافته،متخصص و پر از دغدغه آبادی و آبادانی که قدم برداشته تا در آبادی شهر یاسوج سهیم و شریک شود،قدم اش را به فال نیک می گیریم، برای هر قدمش یک نهال سبز می کاریم،تا سبزی و سرزندگی حدیث یاسوج و نغمه مردمانش شود.

دکتر محمدرضا جلیل فر،مردی از جنس مردم،مردی پر از دغدغه ساختن و سازندگی،مردی سراسر صداقت که با تخصص و تعهد عجین و به خوبی و خوش نامی دل آجین شده،دلش پر می کشد برای شهری که در آن رشد کرد،قد کشید،شانه به شانه اش زیست،در غم اش غمگین شد و در شعف اش شعله شادی گشت،اکنون این “شهر”است که دلش برای فرزندانش می تپد،شهری که در گذر ایام،با بی تدبیری و طمع ورزی،با انباشت بی برنامگی دارد جان می دهد،دارد می سوزد،به فرزندان اش امید بسته،فرزندان خلفی که فراموشش نکرده اند، مردان خودساخته ای که برای “ساختن”جان می دهند.
آن مرد آشنا،دکتر محمدرضا جلیل فر آمده است،اتفاقا با دستی پر آمده است تا به یاسوج ادای دین کند و برای به اهتزاز درآمدنش،شانه سپر کند،یاسوج همان شهر خسته از نامردمی های دیروز،مأمنی شد که دکتر محمدرضا جلیل فر،دبیر توانا، خوشنام و موفق ریاضیات،دبیر مدارس خاص و تیزهوشان فرزندان این آب و خاک را پرورش دهد و بیاموزاند و خودش آرام و بی هیاهو و بی قیل و قال مسیر رشد و تعالی را بپوید.
محمدرضا جلیل فر،مردی از تبار کهگیلویه،نیک مردی که در ادامه دبیری و معلمی و آموزش به ساختن پرداخت،در ساختن مجتمع ها و آپارتمانها، نامی نیک از خود برجای گذاشت.آری به راستی هرجا قدم گذاشت فقط آبادی را به ارمغان آورد.

محمدرضا جلیل فر،فرزند همین آب و خاک،سرکشیده و برکشیده از همین آبادی،با وصلتی میمون در بویراحمد،فرزندی صادق و بی ریای بویراحمد را نیز صله گرفت.آری دیگر اکنون او نیز فرزند بویراحمد هست.او، این مرد باوقار هم دغدغه بویراحمد و یاسوج را در سر دارد و هم می تواند نماینده مردم و قشر غایب این سالها در اداره مدیریت شهری و شورای شهر یاسوج باشد،نماینده مردم کهگیلویه بزرگ در یاسوج،مردمی که با وصلت ها و سرمایه گذاری های درخور توجه در یاسوج ، سهم بزرگی در توسعه یافتگی و رونق شهر یاسوج دارند.

دکتر محمدرضا جلیل فر فرزند مشترک “کهگیلویه” و “بویراحمد”، مردی با ریشه و رشته ای قوی در کهگیلویه،می تواند نماینده شایسته ای برای مردمان کهگیلویه مقیم شهر یاسوج باشد،مردمانی که به تبع جمعیت زیادی از آنها که در شهر یاسوج مقیم شده اند و در توسعه این شهر نیز نقش پررنگی ایفا کرده اند،شایسته کرسی ای در شهر یاسوج هستند که مبادا حقوق شهروندی شان در مناسبات سیاسی و بده و بستان ها نادیده گرفته شود.یاسوج بعنوان مرکز استان پیونده خورده با اکثر اقوام و طوایف استان،شهری است متعلق به همه که می بایست برای توسعه پیشانی استان از تمام ظرفیت های مردمی اش بهره جست.

آری دکتر محمدرضا جلیل فر،فرزند خلف “کهگیلویه”و “بویراحمد”گزینه مورد وثوقی است که با ترکیبی از مؤلفه های درایت،کاردانی،پاک دستی، تخصص، تجربه کارهای عمرانی، چشم انداز وسیع و ارتباطات اثرگذاری که با سرمایه گذاران بزرگ کشوری دارد،پتانسیل بالقوه ای است که می بایست این فرصت را برای آبادانی و توسعه شهر غنیمت شمرد و از دست نداد.

آری همه با هم به استقبال دکتر محمد رضا جلیل فر فرزند بزرگ این آب و خاک خواهیم رفت تا تن شهر یاسوج را از غبار خمودگی،افسردگی و خاموشی بزداییم.

جمعی از نخبگان کهگیلویه و بویراحمدی مقیم یاسوج