بوی مرگ در اردوگاه زارعی
بوی مرگ در اردوگاه زارعی

احسان عزیزی سردبیر فصلی نو در یادداشتی آورده است؛ این روزها، ایام شاید به جهنمی ترین شکل ممکن اش بر غلام محمد زارعی سپری می شود چرا که او این روزها حقیقتا بی سردار ترین شاه تاریخ بویراحمد و دنا می باشد. دومینوی سقوط زارعی که از مدت ها قبل پس از ماجرای معاونت هماهنگی […]

احسان عزیزی سردبیر فصلی نو در یادداشتی آورده است؛

این روزها، ایام شاید به جهنمی ترین شکل ممکن اش بر غلام محمد زارعی سپری می شود چرا که او این روزها حقیقتا بی سردار ترین شاه تاریخ بویراحمد و دنا می باشد.

دومینوی سقوط زارعی که از مدت ها قبل پس از ماجرای معاونت هماهنگی امور عمرانی استانداری شکل گرفت اینبار در مسیرش به فصلی رسیده که از آن می توان به شورش در اردوگاه یاد کرد. بیعتی که بستگان و بخش های پرچرب و سنگینی از پایگاه ایلی زارعی در مسجد روستای مازه خریده با شاپور رمضانی جنجالی بستند اولین و شاید اصلی ترین پیامش، خروج بخش های زیاد و پربسامدی از تیرتاجی از اردوگاه جناب زارعی می باشد. خروج کنندگانی که به هر دلیلی (از تیغ شورای نگهبان تا ائتلاف در جبهه اصلاحات) نتوانند با شاپور در اسفندماه و انتخابات نقش آفرینی کنند به طور حتم، هرگز دوباره به زارعی بازگشتی نخواهند داشت، ولو با پناه بردن به هدایت خواه و روشنفکر

اما شاید طرح یک سوال جالب و قابل توجه باشد که در این روزهای سرد پاییزی که مردان مدعی سیاست در بویراحمد و دنا، هر کدام به بهانه ای در مسجدی و تالاری و حسینه ای در حال انعکاس وزنی از اردوگاه خود به جامعه می باشند چرا غلام محمد زارعی به قدرت نشسته تنها به صله الرحام های خانوادگی و مراسمات مربوط به اموات بسنده کرده و به علاقه مندی های درونی و دیرینه اش به لشکر کشی های اجتماعی پشت کرده است و تنها به یک همایش کم رونق در سالن زنانه یک تالار کوچک بسنده کرده است؟ نمی تواند یا تاکنون نخواسته است؟
شاید پاسخ به این سوال به ظاهر ساده پرده از راز بوی مرگی بردارد که از اردوگاه زارعی به مشام می رسد. عملکرد و کارنامه ایشان در ادوار گذشته، سایر انتخاب های همیشگی او را اینبار به کمایی عمیق فرو برده چرا که او هرگز نمی تواند دیگر به شکل آنچه که در نود چهار وجود داشت با کارت های گذشته بازی کرده و به گزینه های مانند مسجد قبا و به همایش های آنچنانی حتی فکر کند. غلامحمد زارعی این روزها شاید بیشترین شباهت را به فردی محکوم به اعدام دارد که شب اعدامش را برای رسیدن به سحر و لحظه اجرای حکمش می گذراند. و دقیقا همانند فردی اعدامی که تمام گذشته و زندگیش را در شب اعدام مرور می کند او این روزها حتما به گذشته و خیلی از کارهای کرده و نکرده خود بسیار می اندیشد، فکر به گذشته ای مملو از دوستانی که امروز به مخالفینی جدی و پای کار در مبارزه با او بدل شده اند شاید تلخ اما تقدیر حتمی او برای این روزها است .
به گمانم او حتما به این مسئله می اندیشد که دیگر هیچ کدام از روسای ستادهایش، در انتخابات گذشته دیگر او را همراهی نمی کنند. بی شک او بیشتر از همه، به وعدهای می اندیشد که فراون داد و قدمی برای محقق شدنشان بر نداشت. او در این روزها، یحتمل کمی بیشتر از همه به نارو های می اندیشد که دوستان دیروزش مدعی اند از او خورده اند. زارعی آنقدر در دوستی و رفاقت با دوستانش، کارنامه سیاه و تباهی دارد که کمتر کسی دیگر خطر رفاقت با او را به جان می خرد.
بسیاری از دوستان دیروزش که روزگاری براش سینه چاک می کردند، این روزها یا از او فاصله گرفته و پی زندگی خویش رفته اند و یا هم از اردوگاه های رقیب در جدال با زارعی، نشان ژنرالی گرفته و برای حذفش، شمشیر را از رو بسته اند. راز تنهایی این روزهای زارعی شاید در این باشد که بسیاری از دوستانش به این نتیجه رسیده اند که عمر دوستی زارعی تا جای است که خرش از پل مراد بگذرد و بعد از ان، زارعی ثابت کرده است که به معجونی عجیب از بی صداقتی و نارفیقی تبدیل می شود.
اما بخشی دیگر از دوستان دیروز و مخالفین جدی امروز زارعی عمیقا معتقداند که او حتی کفایت اداره محیط اطراف خود را نداشته و تصمیماتش عمدتا متاثر از القائات مغرضانه ایست که از سمت اطرافیان مسئله دار و نچندان خوشنام به او دیکته می شود. این عده از مخالفین زارعی می توانند تاثیر بسیار بسزای بر آینده انتخابات در بویراحمد و دنا از طریق افشا گری های خود از ماهیت جریان زارعی بگذارند. آنها عمقیا نسبت به انتخاب های گذشته خودشان در این روزها، و در هر مجلس و محفلی نادم و معترف هستند . اعترافی که گمان می رود در آینده ای نه چندان دور زارعی هزینه های گزافی بابت آن پرداخت خواهد کرد.
اما در طرف دیگر برخی از یاران دیروز و مخالفین امروز او که کمی بیشتر، سیاست ورزی را چاشنی افکار و قضاوت های خود می کنند به دلیل آنچه که زارعی را عاری از هر نوع گفتمان و شم سیاسی مشخصی می دانند دیگر او را فاقد کفایت های لازم برای پوشیدن ردای نمایندگی مجلس می ببینند.
انها مصرانه معتقد اند که معجون منفعت طلبی به رنگ پیمانکاری و ساده لوحی زارعی از او مظفرالدین شاه قاجار دیگر در تاریخ ساخته است. در بین این دسته از مخالفین زارعی عقیده بر این است که ریشه حیران بودن زارعی در هر بزنگاهی، نداشتن تخصصی اکادمیک از طرف ایشان می باشد که هم جایگاه ایشان در مجلس و هم جایگاه بویراحمد را متاثر و متلاطم نموده است. بنابراین بر اساس رصد تحولات میدانی در بویراحمد و دنا اینبار اسفند سازش با بخت زارعی کوک نیست و دیگر خوش شانسی هم نمی تواند او را از این مهلکه نجات دهد چرا که به تعدا رای دهندگان ادوار گذشته به ایشان، در عملکرد و کارنامه زارعی دلیل برای کندن از ایشان وجود دارد.

  • منبع خبر : فصلی نو