خلیجِ فارس، نه خلیجِ “دیگری”
خلیجِ فارس، نه خلیجِ “دیگری”
برگزاری هرنشست، در قالبِ سیاست، اقتصاد،اجتماع ، فرهنگ و ورزش دراندازه های:محلی، ملّی، منطقه ای و بین المللی برای رسیدن به هدف های از پیش تعیین شده صورت می گیرد و برگزاری این تورنمنت بزرگ ورزشی از جانب ملّت های عرب و تحت عنوانِ جعلیِ خلیج ع ر ب ی ، آن هم در این بازه زمانی و در این مکان از این قاعده مستثنا نبوده و نیست و پیامِ خاص خود را دارد!

 

فریادجنوب ،یادداشت سیاسی ، علی مندنی پور:آنگاه‌که جواب خواسته های بجای “فرزندانِ خانه” داغ است ودرفش و طنابِ دار،از همسایه ای با آن پیشینه، جز این انتظاری نمی رود!

برای اهلِ درک ، تصمیم وزیر ارتباطات عراق و بهتر بگویم؛ سیاستِ دولت این کشور مبنی برچاپ تمبرِ یادبود وپوستر این بازی ها تحتِ عنوانِ :
” جامِ خلیجِ ع ر ب ی ” با میزبانی عراق در شهربندری بصره واقع در ساحلِ اروند و به فاصله چندده کیلومتری شهرِ آبادان، دور از ذهن نبوده و نیست!
کیست که نداند، عراق پیش از آنکه ” به اصطلاح دوست وبرادرِ”ما در منطقه محسوب شود، یک کشور عرب است وبه تعبیری پاره تن “این” اُمّت؟

برگزاری هرنشست، در قالبِ سیاست، اقتصاد،اجتماع ، فرهنگ و ورزش دراندازه های:
محلی، ملّی، منطقه ای و بین المللی برای رسیدن به هدف های از پیش تعیین شده صورت می گیرد و برگزاری این تورنمنت بزرگ ورزشی از جانب ملّت های عرب و تحت عنوانِ جعلیِ خلیج ع ر ب ی ، آن هم در این بازه زمانی و در این مکان از این قاعده مستثنا نبوده و نیست و پیامِ خاص خود را دارد!
بی آنکه از یاد ببریم،چنین برچسبِ نچسبی کهنه، تکراری و مسبوق به سابقه است و نمونه ی آشکارِ تحریفِ تاریخ!

“سیاست”،یعنی همین.

مگر نه این است که خطِ قرمز هر کشور درموضع گیری های گوناگون بویژه در آنچه به سیاست مربوط می شود، مصالح و منافع ملّی آن کشوراست؟
اگر اینچنین است که هست، قبول کنیم، دولت عراق در چارچوب منافع و مصالح ملّی اش عمل کرده است.
عراقی ها کارشان را خوب بلدند.

چه،”سیاست” یعنی تدبیر امور و بهره گیری حدّاکثری از فرصت ها، “سیاست “،یعنی با حساب وکتاب و برنامه سرو کار داشتن و همه تخم مرغ ها را در یک سبد ننهادن ، با دنیا کَل کَل نکردن، پیدا کردن دوستان‌بیشتر وپرهیز از دشمن تراشی، به موقع نان خود را به تنور چسباندن و…
در یک‌کلام خوب یا بد، سیاست یعنی؛
حسابگری.

این ما بوده ایم ، که الفبای سیاست را وارونه هجّی کرده وهنوز هم در این وادی سیرمی‌نمائیم.
این مابوده ایم که بی گُدار به آب زده و در بسیاری از حرکت هامان نسنجیده عمل کرده و می کنیم.

این‌مابوده ایم که نخواسته ایم و ای بسا نتوانسته ایم به خود بقبولانیم، در قاموس سیاست و سیاست ورزی واژه ای بنام دوست همیشگی و دشمن همیشگی وجود ندارد، بلکه متر و معیار، مصالح و منافع ملّی است وبس.
این ما بوده ایم که از تاریخ آنگونه که شایسته و بایسته بوده درس نیاموخته ایم!
این‌ما بوده ایم که نقش و جایگاه افکار عمومی در داخل و به تَبَع آن در جهان را نادیده گرفته ایم.

این ما بوده ایم که واقعیّت های موجود درکشور و دنیای پیرامونی را آنگونه که باید ندیده ایم!

عراقی ها درست همان کاری را کردند که می بایستی می کردند، آنانی که جز این از این همسایه همیشه مزاحم انتظاردیگری داشته و دارند، یا باالفبای سیاست در دنیای امروزی آشنایی چندانی ندارند و یا ازنشیب و فرازهای چندین دهه تاریخ تلخِ روابط ایران وعراق بی خبرند!
همان دولتِ “دوست وبرادری” که ازنیمه دوم قرن بیستم تاکنون بیشترین نا مهربانی وچالش را باماداشته واز این ر هگذر بیشترین آسیب مادی و معنوی را بر پیکر کشورمان وارد نموده است !
بگذریم، چه می توان گفت؟
وقتی قافیه برما تنگ شودو بجان یکدیگر بیفتیم وبهتر بگویم ما رابه جان همدیگر بیندازند، تبعیض ونابرابری و بی عدالتی روا دارند وجامعه را دوقطبی و شهروندان را به درجه یک و دو تقسیم نمایند ،طبیعی است که این‌همسایه و دیگر همسایه ها و به دنبال آن “دیگران” نیز از این فرصت بهره برده و از آب گل آلود ماهی بگیرند!
آنگاه که به خواسته های بحقّ و قانونی مردم وقعی ننهاده و با برخوردهای ناروا و گرفت و گیرهای نسنجیده و اعدام های شتابزده بدون رعایت تشریفاتِ قانون آئین دادرسی کیفری و با هدف ایجاد رعب و وحشت در دل “آنها”، تخمِ نفرت و کین و نومیدی بکاریم ، باید که شاخ و شانه کشیدن های اینچنینی را از “این” و”آن” نیز شاهد باشیم.

اگر وضع به همین منوال پیش برود ،که دارد پیش می رود، باید که منتظرِ بروز رویدادهای ناگوارتری از این نوع بود!
واقعیّتی است غیر قابل انکار ،حافظه تاریخی ایرانی جماعت ضعیف است.
به همین زودی فراموش کرده ایم، عراق این برادر و دوست نزدیکِ امروز! همان عراق دیروزی است که در بحبوحه ی پیروزی انقلاب فرصت را غنیمت شمرده وبا تمامی توان نظامی وبهره گیری از کمک‌های مالی و سخاوتمندانه برادرانِ عرب و صدّالبّته پشتیبانی همه جانبه شرق و غرب ما را به بلایی گرفتار کرد که نگو و‌نپرس، همگان دیده ویا وصفِ آنرا شنیده ایم ، بلای جنگ را می گویم .
همان مصیبت سنگینی که میلیون ها شهید و جانباز و معلول و اسیر و ویرانی صدها روستا و شهروشهرک و فاجعه های مگوی بسیاری را برای‌ما در آن شرایط وانفسا رقم زد!

طُرفه آنکه با وجودی که جمهوری عراق به صورت رسمی در جایگاه مهاجم و آغاز گر جنگ در مجامع بین المللی بویژه سازمان ملل متّحد معرّفی و اعلام گردید، بنا به علل و تحت تاثیر عوامل و انگیزه هایی چند که جای بحث و بررسی پیرامون آنها در این نوشته نمی گنجد، از مجازات معاف و از پرداخت خسارات سنگین وارده از این رهگذر به ایران شانه خالی کرد!
چرا که سرانجام بجای پرداخت صدها میلیارد دلار غرامت قانونی جنگ ۸ ساله به ایران و بایگانی کردن این پرونده بزرگ بین المللی با بهره گیری ازگذشت و رافت ومصلحتِ “بزرگان”! کار بجایی رسید تا شاهد جابجایی جایگاه طلبکار و بدهکار باشیم، بدین معنا که انگار درقالبِ یک قانون نانوشته عراقی ها طلبکار شدند و ایرانی ها بدهکار !
و اینچنین بود که درگذرِ سه دهه و اندی به تدریج در حال اداء این دَین سنگین وکمرشکن ازمنبع بیت المال‌ وکمک های مردمی در قالبِ پول و طلا برای ساخت و نوسازی و ترمیم بقاع متبرکه ، مدرسه ،خیابان ، مسجد ، فرودگاه ، ورزشگاه، بیمارستان ، درمانگاه و از همه مهّم تر قرار دادن باز مانده های جنگ در این کشور، تحت پوشش بنیاد شهید و‌کمیته امداد‌ هستیم و هنوز هم‌کم‌وبیش به وظیفه خود چنانچه افتاده است و دانیم عمل می کنیم!
و این در حالی است که به حکایت آمار رسمی‌حدود ۶۰ در صد از جمعیّت۸۵ میلیونی کشور در لبه تیغ تیز و بی رحم خطّ فقر و زیرخطّ فلاکت‌درحال‌جان کندن اند!/رورنامه همدلی