ما آدمها به جای آنکه زندگی کنیم و از زندگی خود لذت ببریم فقط در حال جمع کردن هستیم. ما به پدیدهها به چشم مایملک نگاه میکنیم و به آنها چنگ میزنیم تا پیش خودمان آنها را نگهداریم
__________________
ما به جای آنکه دنبال دانستن و گسترش اطلاعات خود باشیم، دنبال جمع کردن اطلاعات هستیم.
به جای آنکه از پول لذت ببریم، دنبال ذخیره کردن برای آینده هستیم اینده ای ک قابل پیش بینی نیست ، به جای آنکه به بچههایمان فرصت حضور و زندگی کردن بدهیم، سعی میکنیم مثل یک دارایی آنها را داشته باشم تا آنطور که ما میخواهیم زندگی کنند و به آنچه ما باور داریم، ایمان بیاورند پس فرصت تجربه زندگی را از آنها میگیریم
__________________
نمیخواهیم از لحظهای که در آن هستیم لذت ببریم، سعی میکنیم با عکس گرفتن، آن لحظه و خاطره را تصاحب کنیم و…
شاید اولین نتیجه این تمایل ما به داشتن و نگه داشتن، این باشد که مرتب دنبال ثبات میگردیم.
میخواهیم همه چیز را به بهترین حالت آن حفظ کنیم و به خاطذچ بیاوریم دوست داریم همیشه جوان و سالم بمانیم
دوست داریم وسایلمان را همواره نو و سالم نگهداریم
_______________
در همه موارد فوق دنبال “ثبات” و “قرار” هستیم، و از این بابت متحمل اضطراب و رنج میشویم.
اگر جرات داشته باشیم و این قانون را بپذیریم که دنیا بی ثبات است،به آرامشی عمیق و بزرگ میرسیم.
___________________________________________________________
منابع:
کتاب داشتن و بودن
- نویسنده : فریاد جنوب