در ستایشِ “بهار”
در ستایشِ “بهار”
بهاری بود، با آسمانی آبی ، روزهای قشنگ و شب های مهتابی ،هوایِ پاک، رودخانه های پر آب، دشت های پوشیده ازگل وگیاه و سبزه و از همه مهم تر آدم هایی شاد وسرِحال با رنگ و بو و عِطرِ وطعمِ سادگی و صداقت و یکرنگی ، لبریزِ از مهر ومحبّت وعشقِ به هم نوع ، همراه با خانه تکانی دل ها وبه دور از دروغ و کَلَک و رنگ و‌نیرنگ!

فریاد جنوب ، دکتر علی مندنی پور: “بهار ” زیباست و به غایت،دوست داشتنی.
فصلِ سبزینه ها و هوای تازه ، شادی و نشاط، پوست اندازی طبیعت، زایش و رویشِ‌اندیشه های نو، نمادِ تغییر و تحوّل و یاد آورِ آزادی و آزادگی، بویژه آنگاه که با “جوانی”همگام و هم نوا گردد.

نه فقط بهار ،که همه فصل های سال پیام و زیبایی خاص خود را دارند و و‌نشانگرِ نظم ونَسَق در چینشِ شاهکارهای آفریدگار و درس هایی آموزنده برای اهلِ خِرَد و اندیشه.

گرچه هر فصلی رنگ و بوی خود رادارد، امّا‌در این میان بهار چیز دیگری است و آنگونه که جبران خلیل جبران شاعر و نویسنده بزرگ‌ِلبنانی می سُراید:
“بهار یک بیداری است،در سینه ی شما …”

تا به یاد داریم، بهاری‌که در گذرِ زمان انتظارش راکشیده و هماره بدان عشق ورزیده و آمدنش را به انتظارنشسته و مقدمش را گرامی داشته ایم با بهاری که این روزها شاهدش هستیم ، توفیر بسیار دارد!
چه، بهار با دلِ خوش معنا پیدا می کند و در غیر این صورت به زمستانی سرد و سخت می مانَد!
در چنین حال و هوایی،توگویی هر آنچه آنچه از طراوت و تازگی وشادی و نشاط و امیّد به آینده بهتر، ازآمدن این فصل انتظار داشته ایم، خواب و خیالی بیش نبوده است!

بهار واقعی آنگاست که از نابرابری و فقر و فساد وحقّ کُشی وبی عدالتی و نا امنی ونفرت و خشونت وحسادت و عوام فریبی،ریا و دروغ و دَغَل واختلاس و ارتشاء وتبعیض وتنگ نظری وترس و تهدید واسترس و قانون شکنی و محدود کردن آزادی های فردی و اجتماعی و جهل و خرافه وفاصله ویرانگر طبقاتی خبری نباشد .
چنین بهاری رابا همه وجود دوست داشته وبا آغوشِ باز به پیشوازش می رویم!
توگویی در این فضای “دلگیر” همچنان برای دیدنِ گلِ روی چنین “بهاری” به درختِ امیّد دخیل بسته و انتظارش را می کشیم!
از یاد نبریم،بهاری که دهه ها پیش، هر روز صبح بر روی تخته سیاه کلاسِ درس، نوید آمدنش را بخود داده و درانتظاردیدن شکوفه های دل انگیزش روز شماری می کردیم، بهاری بود، با آسمانی آبی ، روزهای قشنگ و شب های مهتابی ،هوایِ پاک، رودخانه های پر آب، دشت های پوشیده ازگل وگیاه و سبزه و از همه مهم تر آدم هایی شاد وسرِحال با رنگ و بو و عِطرِ وطعمِ سادگی و صداقت و یکرنگی ، لبریزِ از مهر ومحبّت وعشقِ به هم نوع ، همراه با خانه تکانی دل ها وبه دور از دروغ و کَلَک و رنگ و‌نیرنگ!
بهاری فارغ از نا امیّدی و ترس و تهدید و استرس وخشونت و بگیر و ببند!

این است آن بهاری که همگان شوق دیدارش را داریم ودرآرزوی آمدنش بی تابی می کنیم.

باشد،تا در آینده ای نچندان دور دگر باره شاهدِ وجودی چنین “بهاری” باشیم!