در وصف دکتر آخش؛ مقابل کلام ساده و دلسوزانه انسانی ایستاده اند که تمام تاریخ راست قامتی اش در کسب علم و مبارزه و تلاش برای انقلاب گذشت
در وصف دکتر آخش؛ مقابل کلام ساده و دلسوزانه انسانی ایستاده اند که تمام تاریخ راست قامتی اش در کسب علم و مبارزه و تلاش برای انقلاب گذشت

به گزارش فریاد جنوب، در همهمه ی نقاب های زندگی پلشت شده ی مدرن، انسان هایی هم یافت می شوند که وقتی روراستی و خلوص کلامشان را نشان می دهند، غریب به نظر می آیند. آن قدر غریب که مورد هجوم اداها و چهره های فیک و دروغین قرار می گیرند. مورد هجوم یک مشت […]

به گزارش فریاد جنوب، در همهمه ی نقاب های زندگی پلشت شده ی مدرن، انسان هایی هم یافت می شوند که وقتی روراستی و خلوص کلامشان را نشان می دهند، غریب به نظر می آیند.

آن قدر غریب که مورد هجوم اداها و چهره های فیک و دروغین قرار می گیرند. مورد هجوم یک مشت مدرک های دانشگاهی تو خالی که اگر مقابل صاحبانشان بایستی و دو کلامی از مناسبات اجتماع سخن بگویی، سکوت معنا دارشان را خواهی دید. عده ای تجمل گرای مدعی و توخالی که پُزِ مدارک دانشگاه آزادی بی‌خاصیت‌شان را می دهند و اگر آن تکه کاغذها را از دستشان بگیری، تنها با چند بدن نحیف و بی زبان روبرو خواهی شد.

حالا مقابل کلام ساده و دلسوزانه ی انسانی ایستاده اند که تمام تاریخ راست قامتی اش در کسب علم و مبارزه و تلاش برای انقلاب گذشت. این “مدرکهای دانشگاهی” که عده ای “جوان جویای نام” را به یدک می کشند اگر با یک کدام از سوءقصد های گروه های ضدانقلابی که جان دکتر محمد شفیع آخش را تهدید میکرد مواجه می شدند باز هم همینطور بُل بُل زبانی میکردند؟

از انسان وارسته و مبارزی صحبت میکنم که به صداقت و روراستی و صراحت کلام معروف است. ادا و اطوارهای آکادمیکِ توخالی و یا مدرک دکترای حقوقش را به رخ نمی کشد و اگر کلامی _نه بر طبق میل افرادی_ به زبان می آورد تنها از روی دلسوزی و روراستی اوست. یک کدام از شماها سندی از تاریخ مبارزاتی پربار تر از دکتر آخش نشانمان بدهید تا ما هم مخلصانه دست به سینه جلویتان بایستیم.

یک کدام از شما مدرکهای دانشگاهی یا مشاغل و پست های به لطف رانت و لابی تان را برایمان رو کنید تا در طرف مقابل ترازوی سنجشِ خدمتِ دکتر آخش قرار دهیم ببینیم کدام سنگین تر است. یک کدامتان از پشت صفحات موبایل هایتان بیرون بیایید و چند دقیقه ای هم کلام شوید با ایشان، تا ما هم محتوای آن مدارک و عناوین آکادمیک تان را ببینیم.

واقعیت این است محمد شفیع آخش، همان مبارز همه ی سالهای پیش و پس از انقلاب، همان مدیر مدبرِ انقلابی، بسیجی خالص خط امام، بلد نیست مانند برخی، ادا و اطوار در بیاورد و مدام با تیپ و کلام و رفتار و ظاهر های ساختگی خودش را از مردم کوچه و خیابان جدا کند. به زبان مردم و با لحن مردم سخن می گوید. نمی تواند شخصیت انقلابی و مبارزش را پشت کلمات شیک و دروغین قایم کند.با هیچ انسانی تعارف ندارد و هر آنچه را که باید، به زبان می آورد. ولی این چنگ انداختن به کلام دکتر آخش و همچنین دیگر انسانهای ساده و رو راست دیارمان، که آینه ی تمام قد صداقت و بی آلایشی مردمان قوم لر هستند از ترس و ناتوانی عده ای خبر می دهد.

و آنقدر غرور و تکبرِ تو خالی وجودشان را فرا گرفته که به خود اجازه می دهند لهجه و گویش و کلام چند انسان روستایی را نیز مورد تمسخر قرار دهند. می تواند خیلی چیزها را از همین رفتار دریافت. میتوان فهمید که عده ای چگونه همین حالا هم خود را جدا از مردم، و نخبه و خاص می پندارند.

(اگر تاج داری و گر دست تنگ/

نبینی همی روزگار درنگ/

مرنجان روان کاین سرای تو نیست/

بجز تنگ تابوت جای تو نیست)

مطلب ارسالی از:حمید صالحی