دگر بار دهدشت زبان گشود!! این بار خطابه اش شورای شهر!!
دگر بار دهدشت زبان گشود!! این بار خطابه اش شورای شهر!!
در پایان هر چهار سال روزی نو روزگاری از نو بر در دیوارهایم پوسترها با عناوین دکترا مهندس وو..ان طرف دیگر متینگهای انتخاباتی وطرح برنامهای غیر قابل عمل یکی می گوید مترو میزنم!! دیگری گوید بازارچه زیر زمینی!! ان یکی دیگر قایق سواری!! استخر سونا!! این یکی دیگر رونق گردشگری وو... این در حالی است که با چاله چوله های خیابان هایم شهری جنگی متصور است،ورودی هایم تنها بنرهای متوفایان چهره نمایی دارند،ناگفته نماند که مردمم فقیر تهیدست چه این دسته چه انان که دستشان به دهانشان می رسد از قبل برای رای دادن وعده گرفته اند که در عوارض وو.ـ..تخفیف بگیرند به طوری که حقوق تمیز کارای من هم با کسری روبرو می گردد

بسم الله الرحمن الرحیم

دگر بار دهدشت زبان گشود!!
این بار خطابه اش شورای شهر!!

به قلم سید کرامت الله کشاورز اسفند ۹۹

فریادجنوب :به اسانی نباید از کنارم گذشت،چرا که تفاوتهای بسیار دارم ز شهرهای ایران زمین ،قد قواره گذشته وحالم حکایتهای بسیار را در خود نهفته است .روزگاری نام نشان بلاد شاهپور را لقب داشتم ومرکز داد ستد تجارت جنوب، جنون غرب را شهره بودم اغراقی در کار نیست چرا که سندیت روزگاران مختلف موجود مبرهن می باشد(شهر کهنه)
روزگارانی که بافت شهری قدیمم از رونق افتاد وهمه نگاها به مخروبهای با ارزشم بود مردم دیارم فقط فقط اه افسوسی از بلند شدن دودی هراز گاه گوشه کنارم
دیگربا فرم شرایط ان روزگاران مردمانم سازگار نبودن زرق برقهای دیگری بر پا شده بود ان هم در قالب زندگی مدرن با بافت سازه دیگر
هر چند که جنبه شهریتی داشتم ولی ساکنانم زندگی متحرک در قالب قشلاق ییلاق را مقرون به صرفه می دانستند.
با اعمال سیاستهای حاکمیتی وقت که نفوذ وغلبه بر مخالیفین را اسکان ثابت می دانست ان هم در قالب( تخت قاپو )هر چند محدود ولی ساکنینم از این قانون بدور نبودن چه بسا چنین اقدامی منافع بسیار در محدود شهری داشت.
طولی نکشید ارابه های اهنین نهره کشان سر رسیدن جمعی از بزرگان هم حضور داشتن وسیله اندازه گیری بر داشته وبرای تن رنجورم نقشه ها ی جدید کشیدن دیری نپایید که با فرم، طرح ،نقشه نوین دهدشت امروزی نام گرفتم .هر چند که امکانات رفاهی لازمه را نداشتم چون نام شهر رایدک می کشیدم سیل جمعیت روستاها به سویم روانه شدن وشهری با خیابانهای عریض طویل ونقشه مدرن شهری رونق گرفت شخصی به نام شهردار نگه دار من بود از یک نفر فرمان می گرفت وخود به تنهایی عمل می کرد چرا که در برابر ساکنانم باید جوابگو می بود.. تا چنین می بود اوضاع احوال بر وفق مراد بود طولی نکشید صاحبان بسیار پیدا کردم صاحبانی که این قدرت را ازساکنینم گرفته بودن ان هم بر اساس قانون ..با اوضاع احوال جدید هر چهار سال یک بار غل غله ای به پا می شود نا خوداگاه خوشحال می شوم واز غرور خود را به فراموشی می سپارم ،مگر؟من کیم؟ که این همه برایم سر کله می شکنند برای در اغوش گرفتنم برای چهار سال طیف ها ،گروه هاو قبایل چند ماهی در رقابتند نقل شیرینی پخش می کنند همه مهربان می شوند تا شاید بر مخزن الاسرار!!! من حاکم شوند.

ولی از شما چه پنهان از روزگارانی که این چنین شده جزه سهم خواهی گروهی جناحی قبایی بر تن رنجور من پوشیده نشده در یک بازه زمانی چهارساله یک سال تا دو سالی دنبال گزینه شهرداری منند وسالی دیگر استیضاح وسال اخر شهرداری دیگر ..وشورایی دیگر .
در پایان هر چهار سال روزی نو روزگاری از نو بر در دیوارهایم پوسترها با عناوین دکترا مهندس وو..ان طرف دیگر متینگ های انتخاباتی وطرح برنامه های غیر قابل عمل یکی می گوید مترو میزنم!! دیگری گوید بازارچه زیر زمینی!! ان یکی دیگر قایق سواری!! استخر سونا!! این یکی دیگر رونق گردشگری وو… این در حالی است که با چاله چوله های خیابان هایم شهری جنگی متصور است،ورودی هایم تنها بنرهای متوفایان چهره نمایی دارند،ناگفته نماند که مردمم فقیر تهیدست چه این دسته چه انان که دستشان به دهانشان می رسد از قبل برای رای دادن وعده گرفته اند که در عوارض وو.ـ..تخفیف بگیرند به طوری که حقوق تمیز کارای من هم با کسری روبرو می گردد

حال کسانی که که شورا بودن شهری مثل من( دهدشت) را تجربه کرده اید در کارنامه چهارساله یا بیشتر خود واقع نگر باشید وانانی که سر از پای نمی شناسید تا شاید به چنین جایگاهی دست یابید زبان حال شهرمان دهدشت را شنوا باشید تا گر توان تغیر وتحول ساختاری دارید وارد چنین عرصه ای بشوید ونه صرفا بر مبنای رقابت قومی وقبیله ای که در این صورت وشق اخر در پیشگاه باریتعالی ودر برابر حق الناس جوابگویی لازم است .

ان شاء الله که ورود به چنین عرصه ای جزءخدمت به جامعه شهری وفردای بهتر از امروز نباشد

سید کرامت الله کشاورز