محسن طاهری

فضای سیاسی گچساران خیلی زود داغ و آتشین شد جایی که حرف های کاندیداها به سرعت پاسخ داده می شود اما در این بین پاسخ های تاجگردون به گونه ای دیگر عمل کند، وی که از لحاظ کارنامه عملکردی و توانایی برنامه ریزی و ارائه برنامه از حسینی سرتر و بالاتر است او را به ارائه برنامه می خواند اما حسینی که از استیصال فراوان و نداشتن برنامه رنج می برد به طرح اتهاماتی دست می زند که یکی یکی پاسخ داده می شود.

تاجگردون عملا به خویشتنداری روی آورده بود اما وقتی حسینی از مرزهای تعامل و تعادل قومیتی عبور کرد و عملا سعی داشت باوی و بویراحمد را مقابل هم قرار دهد(کاری که قبلا هم انجام داده بود) با واکنش سنگین تاجگردون در دفاع از بویراحمد مواجه شد و وقتی که حسینی مستقیما و خاص به داماد تاجگردون به بهانه بویراحمدی بودن حمله کرد تاجگردون خود را زاده باوی، دارای اصالت پدربزرگی بویراحمدی و رشد کرده در دامان قشقایی خواند تا به تنش ایجاد شده قومیتی پایان دهد اما این پایان پروژه حذف تاجگردون به هر قیمتی نبود تا اینکه پروژه تقابل قلعه و دیگر طوایف ایل باوی در دستور کار قرار گرفت که این اقدام نیز در کمتر از 24 در تالار شادی گچساران پاسخ داده شد و تاجگردون در نطقی تاریخی گفت: اگر تو قلعه را فتح کردی، من قلب خاندان تو را فتح کرده ام، این نطق یعنی پایانی دیگر بر پروژه ای دیگر تا بلکه بیشتر وارد حوزه عملکردی شوند نه تقابل و تعارض قومیتی، اقدام مذموم که در سال های وکالت تاجگردون رنگ باخت و برای کسی باوی و بویراحمد و ترک بودن دیگری مهم نبود اما وقتی حب قدرت و حذف غلام در میان باشد حتی مشک و ملار هم عزیز می شود و شاید تتلو هم دست بر گردن در ترمینالی بیندازد.

پایان کار هفته اول دی ماه،یورش سنگین تاجگردون در میان طوایف بابکانی و طاس احمدی به حسینی بود که در همین بین سری به نقطه صفر مرزی باشت و چرام یعنی طائفه شاه بهرام زد تا نشان دهد که نقطه نقطه این حوزه را زیر نظر و سلطه خود دارد چیزی که برای رقبا از باوی تا بویراحمد و قشقایی سخت آمده است.