سرکشی ودیدار غلام محمد زارعی از یک خانواده دارای سه فرزند معلول/ ذکر خاطره ای جالب از دوران خدمت در استانداری
سرکشی ودیدار غلام محمد زارعی از یک خانواده دارای سه فرزند معلول/ ذکر خاطره ای جالب از دوران خدمت در استانداری

به گزارش فریاد جنوب; غلام محمد زارعی نماینده مردم شریف شهرستانهای بویراحمد و دنا بنا به رسالت نمایندگی خود از خانواده ای که دارای سه فرزند معلول می باشد دیدار و دلجویی کرد، در این نشست صمیمانه ایشان در راستای خدمت بی منت و اینکه خدمت کردن صرفاً باید به خاطر رضایت و خشنودی خدا […]

به گزارش فریاد جنوب; غلام محمد زارعی نماینده مردم شریف شهرستانهای بویراحمد و دنا بنا به رسالت نمایندگی خود از خانواده ای که دارای سه فرزند معلول می باشد دیدار و دلجویی کرد، در این نشست صمیمانه ایشان در راستای خدمت بی منت و اینکه خدمت کردن صرفاً باید به خاطر رضایت و خشنودی خدا بوده و هیچ وقت انگیزه خدمت خود را نباید معطوف به بنده خدا نمود ،صحبت های را جهت مستمعین مطرح کردند
زادعی جهت صحه گذاشتن بر اینکه خدمتی که انگیزه آن خوشنودی خداوند باشد و قطعاً پاداش اینگونه خدمت ها را نیز دریافت خواهد نمودبه ذکر خاطره ای از دوران خدمت خود در استانداری پرداخت و عنوان کرد زمانی که در استانداری استان مسئولیت داشتم یکی از بستگانم در بهبهان تصادف کرد و در این تصادف راکب موتور روبرو در دم فوت می‌کند و فرد متوفی یکی از چهره‌های خوشنام در رشته موتور سواری بوده ، بعد از مدتی جهت رایزنی و آزادی فامیل از زندان به بهبهان سفر کردیم ،در بهبهان آشنایی داشتیم که یکی از معتمدین آن شهر بود و از طریق ایشان با خانواده متوفی صحبت کردیم و نهایتاً قرار بر این شد که با قید وثیقه آزاد گردد، دوست بهبهانی ،سند مالکیت منزل مسکونی خود راجهت وثیقه در اختیارمان قرار داد و ما برای انجام مراحل اداری به اداره ثبت اسناد و املاک شهرستان بهبهان مراجعه نمودیم و قبل از ورود به ساختمان ساعت دوازده و نیم ظهر بود، همراهان عرض کردند که به احتمال زیاد به خاطر اینکه سند باید ارزش گذاری شود امروز موفق به انجام کار نخواهیم شد ، من به دوستان عرض کردم توکل کنید به خدا، ان شالله که همین امروز موفق به انجام کار شویم ، وقتی که وارد اتاق مسئول مربوطه شدیم ایشان از پشت میز بلند شد و به سمت ما آمد و بعد از احوال پرسی و روبوسی، دلیل حضورم را پرسید و من نیز ماجرا را برای ایشان تشریح کردم ،بدون اینکه چیزی بگوید سندرا گرفت وازماخواست که بنشینیم واز خودمان پذیرایی کنیم تامن کار سند را انجام دهم و ایشان در توضیح سند نوشتند که نظر به اینکه ارزش ملک بالاتر از مبلغ وثیقه است نیاز به ارجاع به کارشناس ندارد و در کمترین زمان ممکن نامه ارزش گذاری ملک مذبور را جهت ارائه به دادگستری تحویلمان داد.
از ایشان پرسیدم دلیل این همه احترام و برخورد چیست ؟جواب داد؟ زمان دانشجویی دانشگاه یاسوج بودم در سلف سرویس دانشگاه دعوای صورت گرفت و من هم در این دعوا حضور داشتم و دانشگاه بدون اینکه مسئله را بررسی کند ما را اخراج کردند، جهت دفاع از خود به استانداری مراجعه نمودم و معاونین استاندار جوابگوی من نبودند در حالت یاس و ناامیدی در در حال قدم زدن در راهروی استانداری بودم که به شما برخورد کردم و شما دلیل حضورم را پرسیدید و مرا به اتاق خود بردید ومن هم شرح ماوقع را تعریف کردم ،آن موقع شما با یکی از مسئولین دانشگاه تماس گرفتید و به ایشان یادآوری کردید که قصاص قبل از جنایت نکنید، به حرف و درد دل ایشان واینکه چرا مرتکب این حرکت در سلف سرویس شدند گوش دهید و آخرین راه اخراج دانشجو هست و بنا به صحبت هایی که این دانشجو دارد مقصر نیست و نیاز هست که عادلانه و منصفانه با ایشان برخورد شود ،من هم به همان مسئولی که شما تماس گرفتید ، مراجعه کردم . خدا را شکر از میزان تقصیرم گذشتند و ادامه تحصیل خود را مدیون حمایت شما میدانم ، امروز موقعی که وارد اتاقم شدید شما را شناختم و من هم ادای دین کردم محبت گذشته جنابعالی را
امید می رود خدمت ها همه بر مبنای خدمت صادقانه باشد