به گزارش پایگاه خبری فریاد جنوب :سردار شهید محمد صادق محمدی تنها شهیدی هشت سال دفاع مقدس بودند که توسط پدرش تفحص شد که نحوی زندگی، شهادت و تفحص ایشان از  نظر شما مخاطبین میگذرد.

درسال ۱۳۴۴ در روستای زرانگوش از توابع شهرستان بدره استان ایلام متولد شد ،دوران کودکی و ابتدایی را در همان روستای خود گذرانده و از این دوران خاطرات تلخی همچون دستگیری پدر توسط ساواک به جرم بخش اطلاعیه و بیان دیدگاههای امام خمینی (ره)در منطقه را بارها به ذهن خود سپرده بودند.
ایشان دوران راهنمایی را در روستای همجورا ،عباس آباد اغاز نموده ودر سال ۱۳۶۱ به همراه خانواده به شهرستان اندیمشک نقل مکان نمود و در مدرسه راهنمایی شهید باهنر اندیمشک مشغول به تحصیل شداند که همزمان با اوج جنگ تحمیلی به ویژه در استانهای مرزی کشور ،علیرغم سن کمی که داشتن  به همراه همکلاسی هایش به لشکر ۷ ولیعصر پیوست و بعنوان بسیجی عازم جبهه های جنوب شداند.که در این مدت در عملیاتهای متعددی از جمله حصر آبادان حضور داشتند.
شرایط سخت بمباران منازل مسکونی توسط رژیم بعث صدام باعث شد که در سال ۱۳۶۴به همراه خانواده مجدد به زادگاه خود بازگردند .ایشان این بار به همراه پدر عازم جبهه های منطقه غرب کشور شداند و بعنوان پاسدار وظیفه در لشکر حضرت امیر (ع)مشغول انجام خدمت گردید.
حضور شجاعانه ایشان در عملیات های بزرگ و متعددی باعث شد که مسولین وقت لشکر این شهید بزرگوار را به عضویت سپاه پاسداران درآوردند وبه همراه پدرش رادای مقدس سپاه اسلام را بر تن بپوشتند.
رشادت ها و دلاورمردی های این شهید بزرگوار در عملیات های متعددی از جمله کربلا۱ والفجر ۴ نصر ۴ عاشورای ۲شکست حصر ابادان کربلای ۱۰ کربلای ۴ عاشورای ۴والفجر ۲و والفجر ۹ایشان را بارها تا مرز شهادت پیش برد بطوری که چندین بار مجروح شداند ولی هرگز جبهه جنگ را رها نکردند و مستقیا از بیمارستان عازم جبهه ها شداند.
وی در سال ۱۳۶۵ بعنوان فرمانده گردان رزمی مخابرات در مقطعی بعنوان معاونت مخابرات لشکر۱۱حضرت امیر (ع)منصوب شداند اما هرگز بستگان و فامیل ایشان در جریان مسولیت های ایشان نبودند.
در سال ۱۳۶۶ برادر کوچکتر وی در جبهه های جنگ به پدر و برادر بزرگتر پیوست و دو فرزند در کنار پدر در گردان ۵۰۷ همسنگر شداند اصرار فرمانده وقت لشکر برای برگشتن یک نفر از سه نفر برای سرپرستی خانواده در روستا با پاسخ قاطعانه پدر مبنی بر اینکه فرزندانم را برای قربانی کردن در راه خدا و متکب امام خمینی (ره) تربیت کرده موجب دلگرمی فرزندان در کنار پدر و تشویق همرزمان و بسیجیان شده بود .
وی برای آموزش عالی دافوس انتخاب گردیداند ولی هرگز حاضر نشد به پشت جبهه برگردد.و در خط مقدم ماندن و شجاعانه جنگیدند.
وی در ۲۹-۳-۱۳۶۷در عملیات منافقین کوردل در تصرف شهر مهران موصوم به چلچراغ شجاعانه و تا اخرین نفس جنگیدند.که ایشان به شدت مجروح میشوند پدر اصرار میکند که ایشان از منطقه خارج شود به پشت جبهه بروند ولی ایشان پدر را متقاعد می کنند و پدر با بستن زخم های فرزندش خود به عقب برمیگردد و پس از ساعت ها مبارزه به محاصره دشمن درمی آیند.که دیگر در اون زمان شهادت یا اسارت ایشان مشخص نگردید .
درطول مدت مفقودی چه در زمان جنگ و چه بعد از جنگ پدر ایشان به رغم جانباز بودن یعقوب وار به دنبال یوسف خویش سر به بیاباتهای گرم و سوزان مهران میگذاشت این پدر جانباز فداکار و مهربان سرانجام در تاریخ ۲۰-۷-۶۹فرزند شهیدو تازه دامادش را تفحص نمودو پس از به جا آوردن نماز شکر تا صبح به تنهایی در کنار پیکر تفحص شده فرزند خویش ماند و بغض۲۸ ماه دوری از فرزند خود رابا درد دل با این شهید والامقام از دل گشود.
صبح روز بعد با اطلاع دادن به گردان های مرزی پیکر این سردار شهید سرافراز اسلام را به آغوش مادر چشم انتظار برگردانداندو در روستای زرانگوش به خاک سپرده شد .
این سرگذشت سردار پر افتخار شهید محمد صادق محمدی)بودتنها شهید
۸ سال دفاع مقدسی که به دست پدر جانبازش تفحص شد .
سردار پاسدار نورالهی در وصف و رشادت های این پدر جانباز و فرزندش گفتند محمد صادق محکم تر از گرده رش مرتفع تر از گامو و قوی تر از قلاوریزان و پدر جانباز و صبورش علمدار میدان بود.

گفتنی است گرده رش ،قلاویزان وگامو در ایران نام کوه های استوری وبلندی هستد.

روحشان شاد یادشان گرامی باد