مدرس دانشگاه : استفاده از ظرفیت نخبگان کهگیلویه نقش مهمی در توسعه و تحول حوزه انتخابیه دارد
مدرس دانشگاه : استفاده از ظرفیت نخبگان کهگیلویه نقش مهمی در توسعه و تحول حوزه انتخابیه دارد
مدرس دانشگاه اهواز گفت : استفاده از اهل علم و عمل که همان نخبگان هستند می‌تواند زمینه ساز توسعه و تحول حوزه انتخابیه و بستری برای رشد و ترقی عموم مردم باشد.

به گزارش پایگاه خبری فریاد جنوب از دهدشت، به فاصله ۴ ماه مانده به انتخابات سرنوشت‌ساز مجلس شورای اسلامی، فضای سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد در حال آماده شدن برای یک مشارکت سیاسی مهم و پرشور است.

تحریریه پایگاه خبری تحلیلی «فریاد جنوب» تصمیم گرفته است تا با انجام گفتگو و مصاحبه های مختلف با چهره‌های نخبه و دانشگاهی و طرح پرسش‌ها و سؤالات مهم در حوزه‌های مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی که برای مردم و به ویژه نسل جوان همواره دغدغه بوده است، فضای مبهم و پیچیده موجود را بسط داده تا مردم با آگاهی و درک بهتر بتوانند کاندیدای اصلح خود را انتخاب کنند.

تحریریه فریاد جنوب در گام اول خود، با جناب دکتر فضل‌الله پژواک چهره نخبه دانشگاهی و مدرس دانشگاه اهواز در زمینه شرایط کنونی کهگیلویه مصاحبه کرده است که مشروح این گفت‌و‌گو را در ادامه می‌خوانید.

( ۱ ) کهگیلویه بزرگ پشتوانهٔ عظیمی از فرهنگ و نخبگان را دارد. چرا در توسعهٔ زیرساخت ها عقب مانده است؟

نام کهگیلویه بزرگ آورده شده ابتداعاً باید عرض کنم که کهگیلویه امروز نه تنها به لحاظ سرزمینی و جغرافیایی بزرگ نیست بلکه بسیار کوچک است زیرا اگر به نقشه گهگیلویه بزرگ درگذشته دقت کنید، شامل دهدشت، بهبهان، رامهرمز، دزفول، شوشتر، دیلم، گناوه و بندر سیراف بوشهر بوده است. حال بنگر ببین ما کجای این جغرافیای پهناور هستیم، هرچند می‌توان بدون در نظر گرفتن جغرافیا، بزرگ بودن نام کهگیلویه را به نام بزرگ‌مردان و خردمندانش مزین کرد.
علی ایحال باید عرض کنم نخبگانی که حضرتعالی فرمایش می‌کنید نه تصمیم‌ساز و نه تصمیم‌گیر هستند زیرا ساختارهای اداری و سیاسی شهرستان من و شما که درصد بالایی برگرفته از ساختار کلی مملکت است آزمون و خطا را نسخه کرده‌اند تا اینکه بخواهند از اهل اندیشه و خرد در زمینه های متعدد بهره بگیرند. چرا؟ چون سیاست، بازیگرانی را جذب خواهد کرد که بتوانند نفع مادی و ثروت هنگفتی را برای تصمیم گیران سیاسی ازجمله نمایندگان خاص، رقم بزنند.

پس با این دیدگاه نفع گروه حاکم بر نفع عمومی ارجحیت پیدا می کند. دوم اینکه گروه ذینفعان سیاسی اجازه کوچک ترین بستری را برای نخبگان نخواهند داد زیرا نخبه تعادل ساز است، نخبه خرد محور، جمع محور و عدالت محور است. نخبه دنبال امنیت و رفاه عمومی است و سعادت خویش را در گرو نفع عمومی می‌بیند. نخبه با داشتن علم آکادمیک و دانش برنامه ریزی به مسائل می پردازد، نه بدست آوردن هر جایگاه و ثروتی به هر قیمتی.

پس می توان گفت تا زمانی که ما میزِ گفتگوی عملی را برای مولفه های حکمروایی خوب فراهم نکنیم، ماها هیچ گونه تغییری در سیما و منظرِ شهری و روستایی و در زیر ساخت‌ها و در کیفیت زندگی آنها مشاهده نخواهیم کرد.

در دنیای امروز که پدیده جهانی شدن، همه کشورها را تحت تأثیر مستقیم خویش قرارداده است، هیچ کشوری و هیچ منطقه و سکونتگاهی جدای از پدیده جهانی شدن به رفاه و آسایش نخواهد رسید و این کشور و یا منطقه ای که می‌خواهد از مزایای جهانی شدن بهره‌مند گردند، باید علم آن را داشته باشد. پس تنها با اهل علم و عمل که همان نخبگان هستند امکان بستری برای این موضوعات فراهم می شود.

لذا پدیده های جهانی که تمام مناطق دنیا را فرا گرفته است، زمینه های تجاری، تکنولوژی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، مقیاس شهرها، تنوع شغلها در سایهٔ سواد را شامل می شود. پس اولین کار انتخاب “مدل مدیریتی حکمروایی خوب” است که نوعی روابط متقابل بین هموطنان و مسئولین حکمرانی است که باید از شاخص هایی برخوردار باشد و از جمله این شاخص ها؛ مشروعیت و بروکراسی، پایداری، عدالت، اثربخشی، مشارکت، شفافیت و پاسخگویی، همبستگی، قوانین کار آمد، حاکمیت قانون، مشروعیت انتخاباتی هستند.

حال سوال اینجاست این شاخص های جهانی که می‌تواند بسیاری از مشکلات کشوری و ملی و محلی را حل کند، آیا ساختار سیاسی و اداری بستری فراهم کرده؟ یا اصلاً برایشان مهم است؟ آیا مسئولین شهرستان من و شما از این نگاه و یا حتی از این توان برخوردار هستند که بتوانند در کنار دعوت از نخبگان، زیرساخت‌های شهری و روستایی را نسخه ای عملی بپیچند؟ آیا اگر قرار است که ابیات حکیمانه فردوسی در قرن چهارم را بخوانیم و ترجمان عملی آن را در زندگی همنوعان خویش پیاده نکنیم، انتخاب هر نماینده ای فرقی هم می‌کند؟

اگر روزی برسد که هر نماینده و مسئولی فقط همین سه بیت فردوسی حکیم را سرلوحه خویش قراردهد، بدون شک توسعه رخ خواهد داد. زیرا فردوسی گفته این اقدامات موجب نابودی هر سرزمینی خواهد شد که:
“سرتخت شاهان بپیچد سه کار
نخستین ز بیدادگر شهریار
دوم آنکه که بی مایه را برکشد
ز فرد خردمند برتر کشد
سوم آنکه با گنج خویشی کند
ز دینار کوشد که بیشی کند.”

حال سوال اینجاست که آیا با وجود این موضوعات شعر فردوسی در دیار من و شما انتظار ایجاد زیرساخت ها و حتی توسعه را باید داشت؟ آیا پس از پایان یافتن شوهای انتخاباتی، اقدامات عملی در رفع محرومیت عدیده عموم مردم به وقوع پیوسته است؟ آیا با تصمیمات فردی و افراد تعریف شده نمایندگان، عموم مردم ذینفع شده اند؟ همه ما می‌دانیم که انسان توانمند، متخصص و متعهد، در تمامی کشورهای دنیا، محور توسعه است.

آیا همین یک مولفه در شهرستان ما رعایت می شود؟ آیا انتخاب افراد بر پایه قبیله گرایی نیست؟ آیا تاکنون قبیله نمایندگان شهرستان، قبیله آنها نبوده است؟ آیا در انتخاب افراد برای جایگاه، پست و مقامی در شهرستان موردی را سراغ دارید که شایسته سالاری بر قبیله گرایی ارجحیت داشته باشد؟

اطاله کلام نکنم ولی پیشنهاد این است که می بایست برای رفاه و توسعه هر جغرافیایی بخصوص شهرستان ما، همه کنشگران و بازیگران در تصمیم سازی‌ها و تصمیم‌گیریها دیده شوند. از جمله این کنشگران، دولت محلی، بخش خصوصی و جامعه مدنی هستند که باید دیده شوند، آن وقت انتظار می‌رود که ایجاد و توسعه زیرساخت ها و کیفیت زندگی فراهم خواهدشد.

( ۲ ) فقر، بیکاری، خودکشی، اعتیاد، طلاق و…، درد کهنه جوامع جهان سوم است و کهگیلویه بزرگ از دیرباز تاکنون تجربه طاقت فرسا را در آسیب های اجتماعی داشته است. نماینده آینده کهگیلویه بزرگ برای کاهش، کنترل و پیشگیری از این آسیب‌ها، دستوری عمل کند یا برنامه ریزی را مفید می دانید؟

چنانچه در انجام عملی سؤال اول و شاخص های درست آن عمل کنیم می‌توانیم در رفع مولفه های فقر و بیکاری و… امیدوار باشیم، و توضیح اینکه دنیای امروز دیگر با دستورات تحکمی نتیجه بخش نخواهد بود، بلکه در سایهٔ برنامه ریزی مشارکت عمومی نتیجه بخش تر خواهد بود.

در خصوص فقر باید گفت: “فقر” شبیه جهل، شبی تاریک خواهد بود که الزاماً سپیده دمی باید. این سپیده دم تنها از دست مسئولین دلسوز، کاربلد و بادانش که به تعبیری همان نخبگان جامعه هستند، امکانپذیر است. البته ذکر این نکته اینجا لازم است که نخبه بودن تنها به سن نیست، بلکه به ایده ای مربوط است که برای برون رفت از فقر و بیکاری و دیگر مشکلات، بتواند آن ایده را عملیاتی کرد، این ایده خواه توسط پیران یا توسط جوانان مطرح گردد، هرچند معتقدم بدون تعصب و صرفاً از منظر توان افراد اگر “پیران را دُر یابیم و جوانان را دَریابیم”، می توان به تدبیری عملی رسید.

( ۳ ) تقریباً چهره های مطرح انتخابات اسفند ۱۴۰۲ در کهگیلویه بزرگ مشخص هستند، تجربه گذشته، دانش تخصصی و ابزار رأی آوری آنها نیز از مردم پوشیده نیست، به عنوان فرزند کهگیلویه، چگونه انتخاب کردن را به مردم بویژه جوانان پیشنهاد می دهید؟

اگر چنانچه فضایی برای شفافیت و پاسخگویی کاندیداهای محترم در محضر مردم ایجاد می شد (که البته تاکنون چنین فضایی نبوده، چون اکثر کاندیداها از چنین فضایی متضرر می شدند)، باید برنامه های عملی آنها را مطالبه کرد، و در صورت پاسخگویی به انتخاب اصلح برسند.

( ۴ ) ۴۳ سالِ کهگیلویه بزرگ را برای دهه 1400 تعریف کنید؟

در پاسخ به سوال چهارم، باید گفت که مهمترین و کلیدی ترین این مولفه ها برای کهگیلویه دهه ۱۴۰۰ عبارتست از ؛
(۱) تصمیم شجاعانه مردم کهگیلویه برای پوست اندازی کاندیداها و انتخاب کاندیدایی که از همه مولفه های یک کاندیدای اصلح، از جمله سواد و دانش دانشگاهی در بالاترین سطح، فن بیان و جسارت در گفتار، متعهد، دلسوز و متعصب به منافع مردم، تجربه مدیریتی، آگاه به مباحث بودجه ریزی و برنامه‌ریزی، شناخت کافی از همه اقوام، و شناخت از پتانسیل های شهرستان، منتخب شورایی و حزبی، نداشتن تفکر قبیله گرایی در انتصابات، می‌تواند از برجسته ترین مؤلفه های ممکن باشد.
(۲) استفاده از تمامی ظرفیتهای انسانی متخصص و سرمایه دار خارج از شهرستان با یک برنامه ریزی دقیق و حساب شده و ایجاد شرایط و بستر علاقه مندی برای این عزیزان، که به نفع عمومی منجر شود.
(۳) جذب سرمایه گذار خارج از کشور، خارج از استان و حتی خارج از شهرستان که فرزند دلسوز کهگیلویه هستند، برای به بالفعل رساندن معادن بالقوه شهرستان.
(۴) تشکیل ستاد نخبگان از تمامی رشته‌هایی که بتواند در رفع محرومیت و بیکاری و رسیدن افراد به عزت واقعی نتیجه بخش باشد.
(۵) نظارت شدید بر امر آموزش برای پایه ریزی یک نسل باسواد، دلسوز و مسئولیت پذیر و امکان رشد دانش آموزان مستعد.
(۶) انتخاب شوراهای متخصصی برای شهرها که بتواند به انتخاب شهرداری متخصص منجر شود، زیرا بسیاری از مشکلات شهرها بخصوص شهرهای کوچک شهرستان، از نبود شهردارانی است که اطلاعی از اقتصاد شهری، مؤلفه‌های مدیریت شهری، سیما و منظر شهری، مؤلفه های مشارکت مردمی، تونل مشترک شهری، مدیریت واحد شهری، هزینه فایده تصمیمات شهری، و… را ندارند.
(۷) مطالعه و تأمین اعتبار برای ایجاد زیرگذر ها و روگذرهای شهری ازجمله شهر دهدشت.
(۸) ایجاد بستری برای تشکیل پارک‌های علم و فناوری که بتواند نیازمندی‌های دستگاههای مختلف شهرستان را پاسخ بدهد و در قالب طرح های اجرایی در زمینه کشاورزی و صنعتی و خدماتی به توسعه منجر شود.

( ۵ ) و سخن آخر، برای ۴ سال آینده، از منتخب کهگیلویه در انتخابات اسفندماه، کدام اولویت یا اولویت ها را مهم می‌دانید؟

( ۱ ) هر منتخبی از مردم که اصلح باشد، بلاشک اولویت های چهار سال آینده را بهتر از هر کسی می داند، ولی با شناختی که از شهرستان دارم و نرخ بیکاری که منشاء بسیاری از کج‌روی‌ها، ناهنجاری‌ها، ناامنی‌ها، دزدی‌ها، و طلاق‌ها است. بحث “اشتغال جوانان تحصیلکرده” از اولویت‌های اساسی است.
(۲) بکارگیری افراد توانمند و متخصص بدور از تعصبات حزبی و قبیله ای
(۳) وحدت واقعی، گفتاری و عملی خود نماینده و انتقال این سبک به همه مسئولین شهرستان در برابر هیأت دولت برای اخذ نیازمندی‌ها و احقاق حق مردم، بدور از مجیزگویی و خوش خدمتی بزک شده.
(۴) هر منتخب مردمی باید بداند قشر عظیمی از جمعیت شهرستان را بانوان بانزاکت و تحصیلکرده ای تشکیل می‌دهند، که در تقسیم و تخصیص فرصت ها در شهرستان تاکنون به عدالت رفتار نشده است. لذا استفاده از این قشر عظیم بعنوان یک پتانسیل، فرصت مغتنمی برای رفع تبعیض ها و منجر به شکوفایی و بالندگی کانون خانواده و اجتماع خواهد شد.

(۵) و اما هر منتخب مردمی باید خود را وامدار قشر عظیم دیگری از جمله بازنشستگان و بخصوص معلمین گرانقدری بداند که گنجینه ای از تجربیات تلخ و شیرین هستند که می‌تواند در انتخاب افراد برای جایگاه‌های اداری، از پختگی نظرات آنها برای بهره برداری بهتر از منابع در جهت رسیدن به اهداف و برنامه های شهرستان، کمک شایانی بکند.

در پایان از جناب آقای دکتر پژواک برای انجام این گفتگوی ارزشمند و از حُسن نظر ایشان و حوصله ای که برای این مصاحبه به خرج دادند سپاسگزاری می‌کنم.

گفت‌و‌گو و مصاحبه : سید مصطفی گنجی