معرفی کاندیدای اصلح سه حوزه انتخابیه کهگیلویه وبویراحمد
معرفی کاندیدای اصلح سه حوزه انتخابیه کهگیلویه وبویراحمد
دکتر ناصر اقبالی : با توجه به معیارهای انتساب علمی منابع انسانی در مقالات قبلی به اختصار بیان نموده ام به نظر اين حقير ام در شرایط فعلی جهت پست نمایندگی مجلس ،دهدشت حاج آقا بزرگوار،گچساران دکتر تاجگردون و یاسوج دکتر بهرامی می توانند به درستی جهت ایفای این نقش مناسب باشند.

فریادجنوب : در ایران و به ویژه استان کهگیلویه وبویراحمدبه نظرمی رسد که اساتید دانشگاه به ویژه در حوزه علوم انسانی نسبت به جایگاه اجتماعی شان یک باور خاصی دارند آنان بر خلاف همتایان غربی خود ،تجربه و تحلیل، نقد و بررسی درگیر شدن در تحولات و مسایل سیاسی و اجتماعی جاری بالاخص در مورد انتخابات را (سیاسی کاری)(دخالت در سیاست) و (سیاست بازی ) پنداشته و شان علمی و دانشگاهی خود را بالاتر از آن میپندارند که وارد اینگونه مسائل شوند.

آنان فقط یک کار کرد برای خود قائلند که عبارت است از تدریس و آشنا نمودن دانشجویان با ارائه واندیشه های سیاسی وتئوریهای موجود نبیین وتحلیل و نقد و بررسی و خلاصه هر گونه دخالت و ورود به تحولات و مسایل سیاسی و اجتماعی درورای آن(شأن )و(جایگاه علمی )دانشگا هی/ استادی قرار می گیرد.

اینکه این پدیده یا آن تحول چراوچگونه به وقوع پیوسته سمت وسوی افقهای سیایی و اجتماعی جامعه به کدام طرف است؛در حالیکه بر خلاف آنچه که بسیاری از اساتید ما می پندارند ،
تئوری ها و اندیشه های نظری صرفا ابزاری هستند برای فهم،تفسیر وتبیین تحولات که در عالم واقع در عرصه جامعه اتفاق می افتند.
چرا در آن انتخابات آن نتایج حاصل شد ، چرا یک گروه وجریان فکری جدید در جامعه بوجودآمده و چرا قبلی نتوانسته موفق شودو مشکلاتش درکجاست و نظایرآن به نظر نمی رسد که در سنت رایج دانشگاهی ما به عنوان مقولات(علمی)چندان جایگاه و موضوعیت داشته باشند.
در غیر این صورت آن تئوریها و ارا بدل میشوند به مشتی معروضات که در کتب و جزوات درسی ظاهر شده و دانشجویان هم آنها را حفظ کرده و بعد از مدتی به دست فراموشی سپرده می‌شوند.
اینکه چرا چنین سنتی در دانشگاههای ما باب شده نیاز به یک کالبدشکافی اجتماعی دارد که در ورای این نوشتار قرار میگیرد
آنچه که به اجمال و خیلی خلاصه میتوان گفت آن است که سانسور و جلوگیری از درج نظرات مغایر با حکومت را بایستی اصلی ترین علت بوجود آمدن این روحیه دانست .فقدان امنیت شغلی و به خطر افتادن شغل و موقعیت اجتماعی و سیاسی عامل
دیگری است در جهت ترغیب اساتید از درگیر نشدن در مسایل سیاسی و اجتماعی دلیل سوم عبارت است از فقدان روحیه نقدپذیری در پارادایم فکری حکومتها در ایران . نقد و نظر بازنگری انتقاد گفتمان دیالوگ و… اساساً مفاهیم بی معنایی در قاموس مسئولین و مجریان حکومتی در ایران بوده اند‌ .

این ویژگی را در بهترین حالت میتوان اینگونه تعریف کرد که مسئولین و کارگزاران حکومتی در ایران همواره خود را عقل کل می پندارند و در نتیجه بی نیاز از هرگونه شور و مشورت و نظرخواهی از دیگران. اگر در غرب اساتید دانشگاه پیرامون مسایل سیاسی به بحث و اظهار نظر میپردازند به این دلیل است
که از آنان نظرخواهی میشود. این بدان معنا نیست که مجریان لزوماً به نظرات دانشگاهیان گردن می نهند و یا آنکه آرای اساتید همواره صحیح و درست است خیر. بلکه صرفاً به این معناست که رسانه های گروهی حداقل از آنان در خصوص کم و کیف
درستی و قوت و ضعف تصمیمات و سیاستهای مجریان نظرخواهی میکنند. اما در ایران چنین پدیده ای کمتر وجود دارد زیرا در اساس فرض بر این است که مجریان و حکومت هر آنچه که میکنند درست است و هر آنچه هم که نمیکنند صلاح بوده وآن نیز درست است. بنابراین نفس نظرخواهی از دیگران از جمله دانشگاهیان اساساً معنا و مفهومی پیدا نمی کند.
در واقع تنها نظر خواهی که در ایران صورت میگیرد از خود مسئولین است. به عبارت دیگر رسانه های گروهی در غرب از صاحب نظران در خصوص عملکرد حکومت نظرخواهی میکنند اما در ایران رسانه های گروهی ما از خود مسئولین و خود حکومت در خصوص عملکردشان نظرخواهی مینمایند مسئولین حکومتی بر صفحه تلویزیون ظاهر میشوند و در خصوص سیاستهای اتخاذ شده توسط دستگاه های ذی ربطشان توضیح میدهند بارها این صحنه را بر صفحه تلویزیون دیده ایم که یک مسئول دولتی بالای یک میز بزرگ در وزارتخانه نشسته و دارد سیاستها و اقدامات زیر مجموعه اش را برای خبرنگاران و ارباب جراید تشریح می نماید.

آنها هم دارند بیانات حکومت را تند تند یادداشت میکنند .اگر در ایران این سنت بوجود نیامده که اساتید در خصوص مسائل جاری کشور به نقد و بررسی بنشینند که اساساً کسی طالب نظر آنان نبوده. بنابراین نظرات آنان صرفاً جنبه آکادمیک درسی پیدا کرده و محدود میشود به کلاسهای درسشان من هم به این سنت غلط تن دردادم و مثل مابقی
اساتید عمده مشغولیات آکادمیک و فکری ام محدود شد به تدریس و نگارش کتاب آنچه که در سالهای بدو ورودم به دانشکاه نمیدانستم آن بود که حداقل تا آنجایی که به من مربوط میشد این وضعیت به سرعت تغییر می یافت.
بنابراین در این مقطع حساس ما دانشگاهیان میبایست به عنوان کنشگران مروزی وارد میدان شده و تا جایی که امکان دارد جهت برون رفت از وضعیت موجود تلاش نماییم به نظر بنده با توجه به معیارهای انتساب علمی منابع انسانی در مقالات قبلی به اختصار بیان نموده ام به نظر این حقیر ام در شرایط فعلی جهت پست نمایندگی مجلس در
دهدشت حاج آقا بزرگواری
در گچساران دکتر تاجگردون
و در یاسوج به دکتر بهرامی
میتوانند به درستی جهت ایفای این نقش مناسب باشند.
وبرای مجلس خبرگان روحانی بی همتا حضرت ایت الله ملک حسینی که همیشه با رویکرد حکمی و فلسفی وعقلانیتی که دارند بهترین موضع گیری ها وتصمیات را که نفع حداکثری دارند را اتخاذ نموده اند مناسب هستند.

دکتر ناصر اقبالی استاد دانشگاه