نمایی از منوگرافی نمایندگان کهگیلویه و بویراحمد
نمایی از منوگرافی نمایندگان کهگیلویه و بویراحمد
در این روزهای نزدیک به انتخابات، وظیفه مردمی است که تحولات فکری و فرهنگی را به لطف مراکز تولیدِ معرفت و دانش، فضای مجازیِ به روز و مطلع و همچنین بصیرتی که بر ناتوانی و ناکارآمدی نمایندگان فعلی دارند، تا دست قاطع و معناداری بر سینۀ پُرکینۀ نمایندگانی بزنند که از اکثریت مردم غافل و فهم ناقص شان از مدیریت و نمایندگی علت العلل این مصائب بزرگ بوده است.

مطلبی که می خوانید از سری یادداشت‌های مخاطبین فریاد جنوب است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.

«پایگاه خبری فریاد جنوب» صبا ساداتی : اصولاً اقبال بلند از آنِ مردمی است که بتوانند نماینده‌ای در قامت قانون اساسی کشور خود انتخاب کنند. تاکنون بندرت این اتفاق مهم در استان ما روی داده است. گرچه تغییرات فکری، اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی عمیق و بنیادی در استان ما صورت گرفته است، اما متأسفانه انتخاب های مردم هنوز از پوستۀ تعصبات قومیتی و منفعت طلبی جدا نشده است.
اگر روند انتخاب افراد برای شوراهای شهر و مجلس شورای اسلامی را بررسی کنیم و اندکی فرصت فکر کردن بر دوران مسئولیت شان داشته باشیم، متوجه قصورمان خواهیم شد. تمام بدبختی ها را برای اثبات «ککاگری»، «طایفه مداری»، «تعصبات قومیتی» و «لجبازی» به جان می خریم و سپس اپوزیسیون انتخاب اشتباه خود می‌شویم.
تاکنون برای انتخاب اکثریت نمایندگان استان، به عنوان گروهی کوچک، علت مهم و اقناع کننده ای نداشتیم و علیرغم تفاوتهای سیاسی، علمی، تجربه ای و مدیریتی که با هم دارند، اما تقریباً چگونگی انتخاب آنها با نگاههای مشابهی صورت می گیرد.
اغلب این گروه کوچک، در اولین ساعات موفقیت خود، لیستی از افراد خاص را برای انتصابات جمع آوری می کنند، سپس، میزان تأثیرپذیری همراهان خود را اولویت بندی، و راههای نفوذ به دروازه‌های اقتصادی برای خود و منسوبین، و همچنین تسلط بر نهادهای اجتماعی و خدمات رسانی را به جهت کسب اعتماد دوباره مردم، دسته بندی و برای چانه زنی با وزرا و دولت چاره اندیشی می کنند. این بلیۀ فسادآمیز به غیر از نمایندگان دوران جنگ تحمیلی و در سال 1394 مهندس عدل هاشمی پور، متأسفانه در حداعلی ملحوظ نظر منتخبین بویژه در دورۀ یازدهم قرار گرفته است.

پرده اول؛
آقای سید محمد موحد از اختلاف فکری دولت شیخ حسن روحانی با مهندس هاشمی پور که نگذاشتند نمایندۀ وقتِ کهگیلویه بزرگ، از نیروی انسانی توانمند در جایگاه‌های مهم مدیریتی استفاده کنند، بهره برده و در فاصله سالهای 1394 تا 1398، روستا به روستا و شهر به شهر قدم نهاد و حتی یک مورد فاتحه خوانی و عیادت و حتی ختنه سوران بچه ها را نیز از دست ندادند. در حالیکه عملیات اجرایی ساخت و ساز و توسعه پتروشیمی که 16 سال قبل کلنگش را به زمین زده بود و وعده افتتاح هزار روزه‌اش را داده بود و یا علیرغم اینکه پَستی و بلندیهای مسیر طولیان تا آخرین روستاهای دیشموک در زیر چرخ ماشین‌های حفر و تسخیر و تسطیح شکافته می‌شد و لوله های گاز به هم وصل و جشن پیروزی بر فقر گرفته می‌شد، و یا در حالیکه بزرگترین کارخانه ساخت توربین های برق ایتالیا به ساخت قوی ترین ژنراتورهای سیکل ترکیبی پادوک مشغول بودند، و یا آب سد کوثر به دشت های حاصلخیز چرام و کلاچو رسیده بود و آب شرب دهدشت و سوق و لنده تقویت شده بود و دهها پروژۀ مهم اقتصادی، ترابری، فنی و صنعتی، معادن و نیرو، ورزشی و آموزشی و …، در دسترس مردم قرار می گرفت، بسیاری از مدرک داران و خواص منفعت طلبِ پُست پرست را بر ذهن و روان ملت، قالب نمود و عنان انتقام و پسرفت کهگیلویه بزرگ را برای پنجمین بار به دست گرفت.
آیا مردم و شورای محترم نگهبان آگاه هستند که از معاون سیاسی تا برخی از مدیرانِ حوزه های استانداری و اجرایی استان، فرمانداران کهگیلویه بزرگ، ادارات شهرستان، بخشداران، دهیاران، رؤسای مدارس، مدیران مراکز بهداشتی و حتی آب داران روستایی را نیز برای برگزاری انتخاباتی باشکوه و سرنوشت ساز، یکدست کرده است؟

آقای مهدی روشنفکر، بدون هیچ تجربه‌ای در مدیریت و یا کمترین شناختی از قانون اساسی و برنامه ای برای حل مشکلات بویراحمد، به لطف جدایی اصلاح طلبان از شکم اجاره ای اصولگرایان(حاج غلام محمد زارع) و همچنین شایعۀ تقابل «بویراحمد بالا و پایین»، رأی اکثریت را اخذ نمود و نماینده شهرستان مرکز استان شدند. اینکه امروز می بینیم تمام همت و توان و دانش و خدمت مهدی روشنفکر به ورود ذلیلانه به دفتر وزرا و خسته کردن استاندار استان برای مطالبۀ پُست های مدیریتی است، یعنی که شاگردِ رفوزه شدۀ مکتب موحد که روزی علیرغم تمام ناتوانی اش برای معاونت فرمانداری دهدشت ابقاء و خیلی زود به دلیل ضعف و ناتوانی معزول شدند، رمز خدمت به مردم را، پُست دادن و به زحمت انداختن مردم می داند.
آیا مردم و شورای نگهبان مستحضرند که روحیه طایفه محوری و منطقه گرایی مهدی روشنفکر در کنارِ بنیاد فکری خانواده گرایی محمد موحد چه آسیبی بر پیکر خسته مردم و استان آورده است؟

آقای سیدناصر حسینی که کلاً در دنیایی متفاوت از نمایندگی است. اگر غلام رضا تاجگردون خود را اسیر خانواده محوری نمی‌کرد و علیرغم آن همه توانمندیهای علمی، مدیریتی، سیاسی و قدرت اجرایی وصف ناپذیری که داشتند، قانون مداری و اصول مهم نظارت بر مدیران را بیش از دیگران محلوظ نظر می داشتند، بدون شک، مهمترین دستاوردش یعنی پتروشیمی گچساران، در سکوت به بهره‌برداری نمی رسید و مردمی که خود شاهد توسعه و عملیات اجرایی اش بودند، حسرت نبودنش در روز افتتاح را نداشتند.
آیا گچساران و باشتِ صنعتی و مولدِ بخش عظیمی از انرژی و سرمایه این مملکت می دانند که عظمت سیاسی شان به ذلت رفت و چقدر استوارتر از قبل، حضور، تصمیم و پاسخ شان الزامی است؟

پرده آخر؛
اگر این حقیقت که دخالت نمایندگان در انتصابات، نقض صریح اصل 57 قانون اساسی است(عدم التزام عملی به قانون اساسی) و بی توجهی به تذکر ولی امر مسلمین مبنی بر افتضاح شدن دخالت نمایندگان در انتصابات دولت سیزدهم را کنار بگذاریم که قطعاً کمترین انتظار مردم از دستگاههای نظارتی و مجریان محترم شورای نگهبان است، وظیفه مردم است که مصداقی از کلام مهم امیر کبیر باشند که فرمودند؛«ابتدا فکر میکردم که مملکت وزیر دانا می‌خواهد، بعد فکر کردم شاید شاه دانا میخواهد، اما اکنون میفهمم ملت دانا می‌خواهد.»

در این روزهای نزدیک به انتخابات، وظیفه مردمی است که تحولات فکری و فرهنگی را به لطف مراکز تولیدِ معرفت و دانش، فضای مجازیِ به روز و مطلع و همچنین بصیرتی که بر ناتوانی و ناکارآمدی نمایندگان فعلی دارند، تا دست قاطع و معناداری بر سینۀ پُرکینۀ نمایندگانی بزنند که از اکثریت مردم غافل و فهم ناقص شان از مدیریت و نمایندگی علت العلل این مصائب بزرگ بوده است.
امروز لازم است که استان را به مدیران دانشگاهی، عملیاتی، متخصص و آزمون شده بسپارید. یعنی جایی که «مهندس عدل هاشمی پور»، «دکتر غلامرضا تاجگردون» و «دکتر شیرعلی خرامین یا مهندس محمد بهرامی» عرض اندام نموده و صدای گام هایشان به لطف قانون گریزی، توجه به زندگی اشخاص خاص، تطمیعِ انساب و تضعیفِ جامعه توسط نمایندگان فعلی، تا دروازه های ورودی مجلس شورای اسلامی شنیده می شود…