پسری که در روز پدر ازترس کروناجنازه پدر را تنهاگذاشت
پسری که در روز پدر ازترس کروناجنازه پدر را تنهاگذاشت

  پایگاه تحلیلی خبری فریادجنوبfaryadejonoob.ir سلام بر همکاران و اساتید ارجمند امروز در بیمارستان شهرمون بر بالین بیماری مبتلا به کرونا حاضر بودم و بیمار سریعا برادیکارد و آسیستول شد؛ آنچه که برایم به عنوان یک متخصص بیهوشی زجر آور بود ، این بود که پسرش در حالیکه گریه میکرد و همراهان زیادی در پشت […]

 

پایگاه تحلیلی خبری فریادجنوبfaryadejonoob.ir

سلام بر همکاران و اساتید ارجمند

امروز در بیمارستان شهرمون بر بالین بیماری مبتلا به کرونا حاضر بودم و بیمار سریعا برادیکارد و آسیستول شد؛ آنچه که برایم به عنوان یک متخصص بیهوشی زجر آور بود ، این بود که پسرش در حالیکه گریه میکرد و همراهان زیادی در پشت در بخش حضور داشتند ، به محض شنیدن اینکه بیمار فوت شده همه فرار کردند و پسر مانده بود و پدری که بقول خودش برادرش هم در رفته بود و میگفت اگر این آخرزمان نیست پس چیست؟ که حتی کسی جز پرسنل درمانی حاضر به جابجایی جسد متوفی نیست.

امروز ما با کمترین امکانات بیمارستانی و حتی وسایل حفاظت فردی بر بالین بیماران می‌رویم و ایمان دارم آنان که بهانه‌ای برای مرخصی و استعلاجی نمیاورند و بدون هیچگونه چشم داشتی گامی در جهت مبارزه در این جنگ نابرابر ندارند کم از رزمندگان جنگ ندارند.ایثارگرند چون از جان خود گذشته اند حتی در شهر های کوچک مدت هاست دور از خانواده اند.

چگونه می شود پسر از پدر آنهم در روز پدر از پدرش فرار میکند و ما می مانیم آنها که سرشان توی حساب و حسابداری است آنهای که هر روز به بهانه های مختلف کسورات بیمه ای و هزار کوفت و زهرمار دیگه ای کسورات میزنند
آنهای که چرتکه پزشکان را هر روز بالا و پایین می کردند و مثل بازی منچ و مارپله برایمان پلکان تعریف میکردند
اکنون کجایند؟؟؟
کدامشان حاضرند بر بالین بیماران بیایند یک نفسی تازه کنند؟؟
فعلا بقول خودشان نسخه پیچان شده اند جان بر کفان !
فعلا هندونه ای زیر بغل!!!تا فردای دگر

دکتر حسنوند
متخصص بیهوشی الشتر