یادداشت/غرش های تاج، کابوس شبانه مخالفان و ریتم زیبای خواب مردمان گچساران و باشت/سید مصطفی خادمی
یادداشت/غرش های تاج، کابوس شبانه مخالفان و ریتم زیبای خواب مردمان گچساران و باشت/سید مصطفی خادمی

سید مصطفی خادمی  غرش های تاج، کابوس شبانه مخالفان و ریتم زیبای خواب مردمان گچساران محله سادات هیچ وقت آخرین شبِ سومین هفته سومین ماه بهار را فراموش نخواهد کرد، در شبی که محله سادات دیگر نه آن محله ای که واهمه از عبور در آن یا زندگی در آن وجود داشت می بود بلکه […]

سید مصطفی خادمی 

غرش های تاج، کابوس شبانه مخالفان و ریتم زیبای خواب مردمان گچساران

محله سادات هیچ وقت آخرین شبِ سومین هفته سومین ماه بهار را فراموش نخواهد کرد، در شبی که محله سادات دیگر نه آن محله ای که واهمه از عبور در آن یا زندگی در آن وجود داشت می بود بلکه نقطه تغییر نگرشِ مردم گچساران و باشت تا بدانند قرار نیست همیشه در یک وضعیت ایستاد و درجا زد و توقعات کم داشت، روا نبود که سادات و سادات ها این قدر دیر به این حس خوب زیبایی شهری برسند ولی این اتفاق رخ داد.

جشن محله سادات ورق تازه ای از کتاب قطور سیاسی گچساران بود در جایی که تاجگردون از سال ها قبل یک تنه به هماوردی محرومیت و رشد نگرش و تغییر وضعیت رفته بود و جمعه شب در حالی به سان شیر غرش می کرد که توانسته بود کاری به نظر غیرممکن را ممکن کند، غرش های غلام باعث شد تا مخالفان او دوباره به تاجی حمله کنند که برای خدمت به مردم تعظیم کرده بود، در تمام این مدت تاجگردون را یک نماکاری که به درد مردم یعنی معیشت توجه نمی کند معرفی کرده بودند اما درواقع مشخص شد که انگار ماستمالی کردن را مخالفان او بیشتر دوست دارند تا کار زیربنایی و زیرساختی.

اما باید گفت تاریخ توسعه گچساران به دو دوره قبل و پسا غلامرضا تاجگردون تقسیم می شود در جایی که باید در سال های خوب بودجه ای ایران گچساران به توسعه می رسید اما در فرعیات ماند تا شهر نفت و آتش که زیرساخت های ایران را تامین اعتبار می کرد و می کند در اندرخم هزار و سیصد و نود کوچه بماند تا در خیابان تاجگردون تازه رنگ و روی توسعه را ببیند، از سال ۹۱ که تاجگردون رسما کار خود را در کسوت خادمی مردم گچساران را آغاز کرد به توسعه زیرساختی توجه ویژه کرد که برای مثال می توان به مسیر مرکز به بندر بعد از ترک چرام به نازمکان که مرز شهرستانی است و بعد به دیل که تونل آن در حال حفاری است و بعد خود شهر، توسعه زیرساختی جاده یاسوج به گچساران، زیرساخت های فرهنگی متعدد در شهرستان، توسعه روستاهای حوزه گچساران و باشت با تلاش بی وقفه بنیادمسکن که اکنون شاهد آن هستیم که روستاهای این حوزه اکثرا سنگفرش شده و یک نمای زیبا دارند که در کنار این نمای زیبا به گاز و آسفالت نیز دست یافته اند، توسعه و آماده سازی زیرساخت های کشاورزی با تخصیص آبی که از سد کوثر گرفته شده است، احیا و نوسازی بافت فرسوده دوگنبدان که اکنون بیش از ۳۰ میلیارد تومان اعتبار جدید برای پیشرفت کد گرفته است و…

علی ایحال آوردن مثال های فوق برای آن است تا مردم بدانند که چه نگاه مثبتی در سالهایی که کشور با کسری بودجه ناشی از فشارهای بین المللی که فروش نفت اصلی ترین منبع درآمد دولت را با مانع مواجه کرده است و البته اختلاس های فراوانی که کاسبان تحریم که اتفاقا در دولت محبوب مخالفان تاجگردون انجام دادند و این روزها محاکمه آن ها در جریان است روبرو بوده است اما شاهد رشد اعتبارات گچساران بوده ایم، رشدی که داد دیگر مناطق استان را در آورده و مردم دیگر حوزه ها دوست دارند اگر تاجگردون را نداشته باشند یک نفر مانند تاجگرون را داشته باشند، بنابراین این سخن که تاجگردون در هفت سال وکالت چه کرده است نیاز به نگاه منصفانه و بدون غرض دارد که البته دیده نمی شود، اینکه تمام خدمات تاجگردون که مخروبه ای را تحویل گرفت و امروز آن را تبدیل به شهرستانی کرده است که اکثر زیرساخت های آن آماده است و نیازمند کار بیشتر برای توسعه بیشتر و به تبع اشتغالزایی که البته این وظیفه نماینده نیست کما اینکه هیچکدام از مواردی که این روزها مطرح می شود وظیفه نمایندگان نیست و آنان وظیفه ای بنام تصویب قانون و نظارت بر اجرا دارند ولی به دلیل آنکه دولت تمایل به تعامل دارد پس راهی نمی ماند جز آنکه این تعامل شکل بگیرد کما اینکه در این استان همانگونه که مشخص و واضح مدیران خود ابداع مدیریتی خوبی ندارند و نیاز است که نیرومحرکه ای آنان را به تحریک کاری وادارد.

از این روی که نماینده وظیفه عمران و آبادانی ندارد شکی نیست اما نبود نماینده هم باعث می شود تا تغییری ایجاد نشود، تاجگردون با تنوع افکار و طرح ها به جنگ با بافتی قدیمی و در آستانه انفجار رفت و گچساران را بار دیگر در عصر حاضر ساخت و آن هم زمانی که کشور در وضعیت بدِ بودجه ای بود حالا مخالفان او قسم می خورند که او هیچ نکرده است، شاید پیش خود درست بگویند چرا هنوز فکر می کنند مردم همه چیز را در اشتغال به کما رفته سراسری کشور می بینند حال آنکه برای مثال آن روستایی که در دورترین مسافت به مرکز شهر قرار دارد امروز تقاضایش نه آسفالت و گاز و آب و برق( وظیفه دولت ها رفاه و آسایش مردم است و اینان منت بر مردم نیستند بلکه حق مردم هستند ولی تا حال به آن بایسته و شایسته توجه نشده است) است بلکه اینترنت پرسرعت را طلب می کند در دیجیتال مارکتینگ مواد تولیدی خود را به فروش برساند و یا آخرین روش های کشاورزی مکانیزه را کنکاش کند تا کشاورزی خود را از شکل سنتی خارج و به گونه مدرن ادامه دهد و غرش های تاجگردون در شب شکوه سادات نه برای گرفتن رای بود که او در قلب مردم قرار دارد و نه به دنبال منیت بود بلکه برای مردمی صدا بلند کرد که سالها در زیر چرخ های پوپولیسم سیاه خرد شده و به ورطه نابودی رسیده بودند و این غرش ها برای مردم لالایی شبانه بود که آرام و پیوسته به آینده ای روشن فکر کنند گرچه حال تحت فشار هستند ولی آینده از آنِ آن هاست و از سوی دیگر نیز این غرش ها خواب شبانه مخالفان را به کابوس و نقشه های آنان را به باد فنا داد تا بار دیگر این بار نه در پدخندق که تازه از بیماری سخت برخواسته بود بلکه در ساداتِ تغییر شکل داده و تغییر وضعیت داده دست ها را رو کرده و مسیر آینده روشن را برای مردم ترسیم کند.