پایگاه خبری فریاد جنوب ؛ یادداشت سید مصطفی گنجی روزنامهنگار | باتوجه به نزدیک شدن به روزهای داغ و جنجالی انتخابات دوازدهم مجلس شورای اسلامی در سراسر کشور و تعیین تایید صلاحیتها به نظر میرسد در چند سال اخیر عدهای از مسئولین با اهداف انتخاباتی و با بیتوجهی به موضوع توسعه شهرستان و رفع نیازهای عمومی مردم و منطقه، بیشتر به دنبال ایجاد نارضایتی مردم بودند تا در پی این موج نارضایتی، بتوانند اهداف سیاسی خاص خود را بهرهبرداری کنند.
ایجاد نارضایتی منجر به کاهش اعتماد عمومی مردم میشود و در نتیجه آن، بیاعتمادی بر اراده و انگیزه مشارکتی مردم جهت حضور در پای صندوق رای تأثیر مخربی میگذارد. وقتی مردم کمتری پای صندوق رای بیایند، آرا کمتری برای ورود فرد منتخب به مجلس نیاز است و این مهم برای کاندیدایی که با نگاه تبعیض آمیز و قومگرایی در عرصه انتخابات حضور دارد، بسیار موثر است.
واقعیت آن است عدهای روی این عدم حضور، حساب ویژهای باز کردند. آنچنان که اشاره شد، حتی ممکن است برخی تعمدا تلاش کرده باشند تا با ایجاد نارضایتی، مشارکت در انتخاباتهای مجلس پایین باشد! و تبعیض؛ مهمترین شیوه ایجاد نارضایتی است.
وقتی نمایندهای نسبت به یک گروه خاص در شهرستان توجه کمتری داشته باشد و برنامهها و پیشنهاداتش صرفا متوجه منطقه خود یا گروه خاص دیگری باشد، این نشانه تبعیض است.
وقتی نمایندهای به دنبال تأمین منافع یک منطقه یا گروه خاص به طور واقعی عمل کند و برای آنان وقت بیشتری بگذارد و منافع سایر اقشار جامعه را نادیده بگیرد یا با ظاهرسازی و رفع تکلیفی عمل کند، این میتواند نشانه تبعیض باشد.
وقتی نمایندهای به برخی از افراد یا مناطق، فرصتها و امکانات بیشتری ارائه دهد و سایرین را از آن محروم کند، این نیز نشانه تبعیض است.
وقتی نمایندهای منابع و پروژههای دولتی را به طور نامنصفانه و بر اساس تمایلات یا مصالح شخصی یا گروهی تخصیص دهد، این نیز میتواند نشانه تبعیض باشد.
عدم دخالت در برخی موضوعات حساس فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و … نشانه تبعیض یک نماینده است. زیرا برخی مردم نسبت به این مسائل تحت تأثیر قرار گرفتند، اما احساس میکنند توجه و حمایت کافی و واقعی را ندارند و در عوض میبینند تمام اوقات یک نماینده صرف پیگیری امور شخصی افراد خاص میشود.
عدم شفافیت و پاسخگویی از آن لحاظ که منجر به ایجاد شکافها و تفاوتهای نابرابر در دسترسی به اطلاعات و فرصتها شود میتواند، یک شکل از تبعیض باشد.
تبعیض، خواه قومی یا طایفهای و یا منطقهای باشد، در مجموع یکی از عوامل مهم ایجاد نارضایتی مردم است. تفاوت در تامین منافع مردم، استخدامهای فلهای و تبعیضآمیز، بیتوجهی به نیازهای مردم منطقه و در مقابل، توجه ویژه به مسائل طایفه خویش، دخالت در انتصابات دولتی و عزل و نصبهای بیپایه و غیرمنطقی، توجه بیش از اندازه به خواستههای افراد حلقه یاران اصلی و عدم پیگیری جدی مشکلات شهرستان، مقدم شمردن حل مشکل سرمایهداران و اشخاص وابسته در مقایسه با مردم عادی از جمله مصادیق تبعیض است.
جریان تبعیض سرانجام با مشارکت پرشور مردم حوزه انتخابیه، مردم شهر و بخش و روستاها به طور حتم شکست میخورد و نمایندهای در شأن و منزلت مردم انتخاب میشود. نمایندهای که همراهِ مردم، همگام با مردم و در کنار مردم باشد و مشکلات و کاستیهای مردم، دغدغهاش باشد و به جز خیر عمومی مردم به هیچ چیزی فکر نکند.