ارتقاء جایگاهِ کانون‌و‌منزلتِ وکیل و حرفه ی وکالت /برای دستمالی قیصریه را به آتش می کشیم؟؟
ارتقاء جایگاهِ کانون‌و‌منزلتِ وکیل و حرفه ی وکالت /برای دستمالی قیصریه را به آتش می کشیم؟؟
از خود می پرسیم ، مگر نه این است، که همه بایک شعار: "ارتقاء جایگاهِ کانون‌و‌منزلتِ وکیل و حرفه ی وکالت" و با یک هدف: " استقلال و آبادی خانه مشترک ( کانون وکلاء) در دلِ ایرانِ آزاد ، مستّقل و آباد" پا بدین وادی گذاشته ایم؟ پس این‌همه‌ دهن کجی ، دودستگی و چند دستگی و پشت بهم کردن و هتکِ حرمت یکدیگر، چه معنا می دهد و کدام هدف را تعقیب می کند؟! غیر از این است ، بنایی را که این همه در پایه ریزی ونگهداری اش از ۶۸ سال پیش تاکنون، خون دل خورده و جان کنده ایم، نا آگاهانه و با دستانِ خویش ویران کرده و برای دستمالی قیصریه را به آتش می کشیم ؟!

به گزارش پایگاه خبری فریاد جنوب :دکترعلی مندنی پوررئیس کانون وکلای استان فارس و کهگیلویه وبویراحمد یادداشتی در خصوص دغدغه ی خود نسبت به وضعیت حال وآینده ی کانون وکلای کشور در اختیار این پایگاه خبری قرار داده که عینا منتشر می شود.

” به نام آنکه جان را فکرت آموخت”

درود، همکارانِ ارجمند.

این یادداشت کوتاه را از سرِ احساس درد ودغدغه دیرنه مان، نسبت به آینده کانون، خطاب به خود و همکاران آینده‌نگر و دلسوزم در جایگاه رئیسان و هیات مدیره های کانون های وکلای دادگستری سراسر کشور می نگارم.

دغدغه ای، که تا بوده و نبوده همراه مان بوده و لحظه ای به خود وانمی گذاردمان!
چه بخواهیم ، چه نخواهیم در بُرهه حسّاسی از تاریخ “وکالت” این مرز و بوم قرار گرفته ایم.
همگی به این واقعیّت واقفیم ،برای برون رفتِ از این وضعیّتِ ناخوشایند، بیش از هر زمان دیگری نیازمندِ وحدت ، همدلی و همگامی، نه در شعار، که در عمل خواهیم بود.

درقالبِ اتّحاد و همدلی و در راستای دفاع از کیانِ کانون (خانه مشترک) وصیانت از شان و منزلت وکیل و حرفه ی شریف وکالت، آنگونه که شایسته و بایسته است ، افقِ آینده را وَرانداز کرده ، عزم مان را جزم و در این مسیرِ خطیر و پر خطر، بابهره گیری از اکسیرِ خردِ جمعی و صد البّته یاری گرفتن از “قانون” گام برداریم.

امانتی سُتُرگ و ارزشمند از گذشتگان با زحمت بسیار به ما رسیده ، بنحو آبرومندی از آن صیانت کرده ، پاسداشت اش را وجهه همّت خویش قرار داده ، قدر آنرا دانسته ،ارج گذاشته و آنگونه که بایسته و در خور است، به آیندگان بسپاریم.
میراث دارِ شایسته ای باشیم و‌نه خدای ناکرده میراث خوار !
کاری کنیم، که تاریخ ازما‌ به نیکی نام و نیک نامی یاد کند.
چه، گفته اند:
“نام‌نیکی، گر بماند ز آدمی-
به ، کَزاو مانَد سَرای زرنگار”

آری ، دیروز و امروز و فردا ،سخن از چالش ها ، موانع و مشکلاتی بوده ، هست و خواهد بود که همواره از “برون خانه” آزارمان داده و می دهد چالش ها ،موانع و مشکلاتِ “دگر ساخته” و اَی بسا “خود بافته ای” که گویی تمامی نداشته و نخواهند داشت و جز در‌سایه ی همدلی و همبستگی بر آنها چیره نخواهیم گشت!
انگیزه ای دو‌چندان می خواهد و برنامه ای اصولی ،شجاعت و پشتکاری قوّی، که هَماره در خمیر مایه ی فرزندان خوب “خانه” وجود داشته ، فرزندانی که جز به استقلال کانون و اعتبارِ وکالت وارتقاء شان و منزلتِ وکیل نیندیشیده و نمی اندیشند .

اجازه می خواهد در جایگاهِ عضوِ کوچکی از “خانواده” بزرگ، ریشه دار ، آبرومند و دیر پایِ “وکالت” ،با بهره گیری از تجربه و از سرِ احساسِ درد و مسئولیّت و شاید هم برای ثبتِ در تاریخ بگویم:

آنگونه که همگان دانید و دانیم صدای گوش خراش اش را از سرِ ناچاری سال ها شنیده ،دردش را با همه وجود لمس کرده و چونان تماشاگری دست و پا بسته در حاشیه
،نظاره گر ترکِش هایش بوده و هستیم!
ترکش هایی با هدفِ فرو ریختن بنای “خانه”!
امّا چنانچه شاهدیم،همّت و حمایت فرزندانِ آینده نگر و وظیفه شناسِ “خانواده “، برنامه ریزی هدفمندِ “برنامه ریزان” را تا این زمان نقش بر آب کرده است!

گر چه به ظاهر این “تب” فرو کِش کرده ، امّا،نه از سرِ بدبینی که با واقع بینی باید بگویم ،موجِ مهیبی در راه است، که امّید می رود با تدبیر و همیاری بزرگان و دلسوزانِ” خانواده” و نیز مسئولانِ آینده نگر، بویژه بزرگانِ دستگاه قضاء به آرامی فرو نشسته و این ” کشتی ” به پشتگرمی شهروندانِ اندیشه ورز ، درد مند و آینده نگر و سُکاّنداریِ بزرگ زنان و بزرگ مردانِ عرصه ی وکالت به ساحلِ نجات رهنمون گردد.
چه، همواره خیر و صلاح کشور در عرصه ملّی و بین المللی چنین بوده و خواهد بود.

خطابِ دیگرمان، به وضعیّت “درون خانه” و فرهنگِ پنداری ، گفتاری و کرداری “فرزندانِ خانواده ”
بر می گردد.

و آن هم ، تبِ تند و آزار دهنده ی گروه گرایی است، که چندی است به جانِ پیکرِ کم رمقِ ” خانه” و”اهلِ خانه” افتاده! و خواسته و یا نا خواسته تخم لَق اش را در دهان مان شُکُنده اند!
به دفعات نوشته و گفته ام و همچنان نیاز بسیار می رود، به خود مان نهیب داده ، بگوئیم و بنویسیم و اگر لازم‌باشد فریاد بزنیم.

نَفسِ تشکیل گروه در قالبِ های:

حقوقی ، فرهنگی ، اجتماعی ، و… به شرطِ رعایت تاّم و تمامِ مصالح عالیه و منافع “کانون و کانونیان “نه در شعار که در عمل کاری است ،بس پسندیده و ضرورتی است، اجتناب نا پذیر.
امّانه گروه مناسبتی و فصلی، بَل گروهی برای همه مناسبت ها و همه فصل ها!
گروهی که پیش و بیش از منافع و مصالحِ خویش، به مصالح ومنافع “خانه” اندیشیده، به آن بهاء داده و سر لوحه برنامه هایش در تمامی تصمیم گیری ها قرار دهد.
گروهی با رنگ و بو و در قدّ و قوّاره ” حقوق دان” و‌نه متّاثر از “سیاست ” و در شکل و شمایلِ “سیاست بازان”!
چه، آنگاه که به قصد ونیّت “قبضه ی قدرت” ورود پیدا می کنیم، ” شایستگان‌”از گردونه خارج و انحصار حاکم‌خواهد شد، و بکار گیری چنین روشی با جوهره، ذات و کارکردِ موردِ انتظار، از نهادی مدنی چون کانون وکلای دادگستری، همخوانی نداشته و ندارد، وضربه ای کاری خواهد بود، بر پیکر ” حرفه شریف وکالت”و “فرزندان خانواده”، این “یاوران عدالت “که به آسانی التیام نخواهد یافت!

در چنین فضایی ،چه بخواهیم و چه نخواهیم ، نپخته و نسجیده آب به آسیابِ کسانی ریخته و می ریزیم، که چشمِ دیدن وکیل و کانون وکلاء را نداشته و ندارند !
و اَی بسا پدید آورندگانِ فضایی اینچنینی، خواسته و نخواسته، دانسته و یا ندانسته، آب به آسیابِ آنانی می ریزند،که آرام آرام با این روشِ به ظاهر مدنی وصد البّته با هدفِ گرفتنِ ماهی از آبِ گل آلود ،تخمِ نفاق ، اختلاف و دودستگی و چند دستگی در میان “اهلِ خانه” می پراکنند!
تا جائیکه به هتکِ حرمت و رویارویی فرزندانِ شایسته ی خانواده منجر گردیده، آنگونه که‌این روزها کم و بیش زمزمه آن در بسیاری از کانون ها بگوش می رسد!
در چنین حال و هوایی بزرگان‌ و دلسوزان یواش ،یواش مایوس و دلسرد شده و به ترک “خانه” رضایت میدهند، و می شود، آنچیزی که نباید بشود !!

که هرگز چنین مباد!

از خود می پرسیم ، مگر نه این است، که همه بایک شعار:
“ارتقاء جایگاهِ کانون‌و‌منزلتِ وکیل و حرفه ی وکالت”
و با یک هدف:
” استقلال و آبادی خانه مشترک ( کانون وکلاء) در دلِ ایرانِ آزاد ، مستّقل و آباد” پا بدین وادی گذاشته ایم؟
پس این‌همه‌ دهن کجی ، دودستگی و چند دستگی و پشت بهم کردن و هتکِ حرمت یکدیگر، چه معنا می دهد و کدام هدف را تعقیب می کند؟!
غیر از این است ، بنایی را که این همه در پایه ریزی ونگهداری اش از ۶۸ سال پیش تاکنون، خون دل خورده و جان کنده ایم، نا آگاهانه و با دستانِ خویش ویران کرده و برای دستمالی قیصریه را به آتش می کشیم ؟!
بخود آئیم و بیاد آریم ، همگان در یک کشتی نشسته ایم!

بیائیم ، برنامه و هدفِ “گروه” را با “سیاست” و موضع گیری های “شبه سیاسی” معمول، در شهر ودیارمان گِره نزنیم!
چه، در آن صورت آیندگان در باره مان خوب قضاوت نکرده و نفرین مان خواهند کرد!

به امیّد فردایی بهتر.

سوّم مهرماه۹۹