تهدیدها و فرصتها ی توسعه استان کهگیلویه و بویراحمد |دلیل این همه نا برخورداری و نابرابری ها چیست ؟|رضایت به هزیمت یا اراده به ساختن؟|اگر می دانیم چرا چنین وضعیتی داریم؟| نتیجه برای استان جز واژه  محروم ترین چه بوده است
تهدیدها و فرصتها ی توسعه استان کهگیلویه و بویراحمد |دلیل این همه نا برخورداری و نابرابری ها چیست ؟|رضایت به هزیمت یا اراده به ساختن؟|اگر می دانیم چرا چنین وضعیتی داریم؟| نتیجه برای استان جز واژه  محروم ترین چه بوده است

به گزارش پایگاه خبری فریادجنوب ، دکتر محمد بهرامی فعال سیاسی استان وعضو هیئت علمی دانشگاه  مقاله ای تحت عنوان فرصت ها وتهدیدهای رشد وتوسعه استان کهگیلویه وبویراحمد در اختیار این پایگاه خبری قرارداده که عینا منتشر می شود. آنچه نظر و کلام این جستار است فارغ از هر نوع برداشت دیگر، نگاهی مختصر به […]

به گزارش پایگاه خبری فریادجنوب ، دکتر محمد بهرامی فعال سیاسی استان وعضو هیئت علمی دانشگاه  مقاله ای تحت عنوان فرصت ها وتهدیدهای رشد وتوسعه استان کهگیلویه وبویراحمد در اختیار این پایگاه خبری قرارداده که عینا منتشر می شود.

آنچه نظر و کلام این جستار است فارغ از هر نوع برداشت دیگر، نگاهی مختصر به مختصات توسعه اقتصادی استان در سطح کشور و دلایل آن است.
سخن از جایگاهی که در سطح کشور علیرغم وجود امکانات و ابزار لازم ، متناسب و زیبنده استان نیست.
در این صورت علت چیست؟
ناکامیها از کجا نشات می گیرد؟
دلیل این همه نا برخورداری و نابرابری ها چیست ؟تهدیدها و فرصت ها را آیا می شناسیم ؟ با آنها چه کرده ایم ؟
در این میان وظیفه ی دانشگاهیان ،مسئولین و نخبگان چیست؟
رضایت به هزیمت یا اراده به ساختن؟
واقعیت تلخ این است که موانع سد راه توسعه استان ساختاری و موروثی است.
ایده ای جدید ، اراده ای آمیخته با دانش و تخصص و تجربه ، معاضدت و همراهی نخبگان راه برون رفت از این مدار دوار است.
زیرا توسعه را می توان یک ایدئولوژی آمیخته با سلیقه و دانش دانست.یک رفعت انسان و ارتقاء رفاه زندگی او که دارای ابزار لازم برای رسیدن به رشد و تعالی است.
اقتصاد مردم جغرافیای استان ما به هر دلیل با *کَی و کجا* و مدیریت و گذار آن با *چرا و چطور و چقدر* بیگانه بوده است.
حقانیت توسعه اقتصادی استان کهگیلویه و بویراحمد به ابتنای این همه ظرفیت و منابع سرشار، لابلای معادلات کلان ملی بی دفاع مانده است زیرا حقوق مردم مان همان مجموعه ای از تغییرات ضروری و مرتبط با هم در ساختار اقتصادی است که برای رشد مستمر لازم است.
اقتصاد عامل اصلی توسعه یافتگی محسوب میشود.
تصمیم سازیها در استان اگر کارشناسانه و بر اساس تجربه باشد و تجربه اگر به ابتنای تخصص و شناخت دقیق از منابع استان و ربط و نقش آن در معادلات ملی باشد به توازن منجر می شود و این نیز رشد و توسعه را بهمراه دارد و به تبع نارساییهای موجود مرتفع می گردد.
واضح است استان کهگیلویه و بویراحمد علیرغم منابع خدادادی و ظرفیتهای بی نظیر ، متاسفانه در سطح بندی و ارزیابی های ملی جایگاه رتبه ای نا مطلوبی را به خود اختصاص داده است. چرا؟
چرا تا کنون در بسیاری از شاخصهای اقتصادی نظیر رشد تولید، سرمایه گذاری ، اشتغال ،بیکاری، جذب تسهیلات بانکی در حوزه های مختلف برغم این همه ظرفیت ،دارای رتبه نامناسب هستیم ؟
عملکرد سهم محقق شده استان کهگیلویه و بویراحمد از برشهای استانی مصرح در قانون بودجه و سایر اسناد بالا دستی به چه میزان بوده است؟
برشهای استانی از اسناد بالا دستی آیا از سوی دستگاههای اجرایی تا کنون بصورت مدون تهیه گردیده است، بطوریکه نتایج ،رصد شده و مورد پایش قرار گرفته باشد؟
آیا تا کنون در نتایج مطالعات علمی و پژوهشهای کاربردی انجام شده برای تعیین رتبه رشد و توسعه استانها دنبال چرایی موضوع عقب ماندگی و راهکار بوده ایم؟
آیا میدانیم به کدامین دلایل شاخصهای اقتصادی ما دارای رتبه های ملی متناسب با منابع مان نیست؟
آیا امروزه میتوانیم به جرات مقادیر کمی و کیفی و مختصات استان را برای معضلات و بزه های اجتماعی و شاخصهای اقتصادی در معادلات کلان کشور بیان کنیم؟
اگر می دانیم چرا چنین وضعیتی داریم؟
اگر نمی دانیم
چگونه می شود اقلیمی سرشار و مستعد را به رشد و توسعه برسانیم در حالیکه ظرفیت ها و پتانسیلها ،الزامات و ابزارها ،باید ها و نبایدها و مشخصات آن را نمی دانیم؟
بدون شک شناخت و فهم توسعه با علم و دانش مدیریت اجرایی و با تکیه بر غنای منابع سرشار الزاما با اشراف به تمام متغیرهای اثر گذار و سپس دسته بندی و تحلیل و تصمیم میسر خواهد شد.
مطابق نتایج پژوهشهای اقتصادی (انجام شده دانشگاهی) متغیرهای متعدد و موثر در رشد و توسعه با روشها و دسته بندی های علمی در چهار شاخص تلخیص شده اند.
اولین شاخص کسب و کار
متغیرهای ذیل این شاخص نظیر نسبت شاغلان در بخشهای مختلف ، سرانه درآمد فعالیتهای مختلف، سرانه ارزش افزوده و…است.
حال استان کهگیلویه و بویراحمد در سطح کشور دارای چه مختصاتی است؟
سوال این که استان کهگیلویه و بویراحمد در تحقق میزان تعهدِ اشتغال برای ۱۳۵۲۰ نفر چرا حایز رتبه ۲۸ کشور شد؟
چرا نرخ مشارکت اقتصادی استان برای جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر علیرغم افزایش میانگین کشوری و افزایش نیروی جوان جویای کار استان از ۳۴/۷ (پاییز ۱۴۰۰) به عدد ۳۲/۷ (پاییز ۱۴۰۱) تنزل پیدا کرده است؟
چرا نسبت اشتغال جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر استان در سال ۱۴۰۱ نسبت به سال قبل کاهش پیدا کرده است در حالی که میانگین این نسبت در کل کشور روند افزایشی داشته است؟
ظرفیت های قانونی و استفاده از اعتبارات و تسهیلات بانکی تبصره ۱۶ قانون بودجه ۱۴۰۱ چه میزان اشتغال ایجاد کرده است؟
بکار گیری و استفاده از این تسهیلات یارانه ای به چه میزان در رفع بیکاری استان موثر بوده است؟
رتبه استان در جذب تسهیلات یارانه ای نهاد های حمایتی که بسیار برای رفع بیکاری در استان هم موثر است در بین۳۱ استان کشور چه عددی است‌؟

دومین شاخص کشاورزی

سوال اینجاست، استان کهگیلویه و بویراحمد مطابق اطلاعات مرکز آمار ایران ،که میتوان به دلیل استعداد ها و ظرفیتهای سرشارش از آن به قطب کشاورزی یاد کرد به کدام دلیل می بایست دارای رتبه ۳۱ در جذب تسهیلات بانکی برای سرمایه گذاری در بخش دام و طیور و شیلات و زراعت و کشاورزی باشد؟

سومین شاخص  معادن و منابع طبیعی  

شامل متغیرهایی نظیر درصد ارزش تولید ،سرانه ارزش افزوده،شاغلان در این بخش است. استان در این بخش با توجه به ظرفیتهایی که وجود دارد دارای کدام عملکرد قابل قبولی است که قابلیت قیاس با سایر استانها را داشته باشد.

میزان نسبت شاغلان در این بخش به عنوان یک متغیر اثر گذار زیرمجموعه به چه میزان است؟

میزان جذب تسهیلات از اعتبارات مقرر در قانون بودجه برای این بخش به چه میزان بوده است؟

آخرین شاخص صنعت

شامل متغیرهایی نظیر تعداد کارگاههای صنعتی دارای ۵۰ نفر کارکن و بیشتر،سرانه ارزش افزوده صنعتی،نسبت شاغلان و…در این بخش است.

حال باید پرسید با صنعت چه کرده ایم و دارای چه جایگاهی هستیم و با توجه به وضعیت مستعد آمایش سرزمینی و فراهم بودن مولفه های سرمایه ، جمعیت و منابع طبیعی با صنعتگران و سرمایه گذاران چه کرده ایم.

توان جذب چه میزان از تسهیلات بانکی را برای حوزه صنعت داشته ایم؟.

در جذب تسهیلات بانکی موضوع تبصره ۱۸ قانون بودجه و سایر تسهیلات سرمایه گذاری در کشور آیا جزو رتبه های آخر نیستیم؟ مشکل از کجاست ؟

با وجود این همه ذخایر و منابع زیر زمینی نفت و گاز و منابع جنگلها و مراتع و مناظر طبیعی چه کرده ایم؟

بر اساس این چهار شاخص کلی که شامل متغیرهای متعدد در حوزه های مختلف است نتیجه برای استان جز واژه  محروم ترین چه بوده است.

آنچه بر همه ما روشن است این است که برای رفع این مشکل ساختاری و این نابرابری مهلک بین “منابع و شرایط” با “وضعیت فعلی استان” الزاما می بایست سه مولفه ی

۱-شناخت ظرفیت ها و قابلیتها ،تهدیدها و فرصت ها

۲-سرمایه گذاری و بهره وری مناسب

۳-مدیریت اجرایی و برنامه ای توام با آگاهی ، استقلال تخصص و تجربه را مد نظر داشت و یقین داشته باشیم راهکاری جز این وجود نخواهد داشت.

رابطه تعاملی بین بخشی و راهبری اجرایی استان و فرایند نظارتی آن می بایست بگونه ای باشد که قبل از اتخاذ هر تصمیم اثر گذار به نتایج صعود و سقوط جایگاه استان در سطح ملی اشراف داشته باشد که قدر مسلم آن است که مدیران جزیره ای و البته وابسته و متعصب و فارغ از حساسیتهای لازم برای رشد و توسعه و شکوفایی پتانسیلهای استان ره به جایی نبرده و نتیجه ی *اتلاف سرمایه ها و منابع* در این صورت اجتناب ناپذیر خواهد بود.