سوگند نامه ای برای حفظ طبیعت ایرانی|لطفا منتشرکنید
سوگند نامه ای برای حفظ طبیعت ایرانی|لطفا منتشرکنید
فریادجنوب : سوگند نامه ای برای حفظ طبیعت ایرانی که باید بصورت گسترده در تمام مکان‌های عمومی کشور بصورت تابلو در چشم انداز مردم باشدو از همه طبیعت دوستان  خواستاریم بطور مستمر آن را به اشتراک بگذارید

فریادجنوب : سوگند نامه ای برای حفظ طبیعت ایرانی که باید بصورت گسترده در تمام مکان‌های عمومی کشور بصورت تابلو در چشم انداز مردم باشدو از همه طبیعت دوستان  خواستاریم بطور مستمر آن را به اشتراک بگذارید

من یک ایرانی ام

فرق طبیعت را با زباله دان می دانم.

می دانم که رودخانه وسیله ایاب و ذهاب زباله های من نیست.

می دانم که رودخانه شاهرگ حیات بخش کوهستان است.

من هنگام ترک طبیعت به پشت سر خود نگاه می کنم، مبادا زباله ای بر جای گذاشته باشم.

من به دوستان و هموطنانم که نسبت به پاک نگه داشتن طبیعت بی تفاوت اند، با لبخند تذکر می دهم.

من یک ایرانی دوستدار طبیعتم؛ وقتی آن را ترک می کنم، نه چیزی به آن اضافه کرده ام و نه چیزی از آن کاسته ام.

من و عزیزانم در طبیعت به ستون یک و در یک راستا حرکت می کنیم تا کمتر خاک و گیاهان را لگدکوب کرده باشیم.

من سخاوت طبیعت را می فهمم، آنچه از او می خواهم به من خواهد داد:

لذت

آرامش

شادی

زیبایی

سکوت …

من طبیعت را میراث پدران و سهم فرزندانم می دانم.

می دانم یک کیسه پلاستیکی ِ کمتر در روز یعنی چه!

می دانم خرید در پاکت های کاغذی وکیسه های پارچه ای چند بار مصرف یعنی چه.

می دانم کاغذ و پلاستیک و شیشه و فلز؛ زباله نیستند.

می دانم که کاغذ ِ بیشتر یعنی درخت ِ کمتر.

می دانم که درخت کمتر یعنی پرنده کمتر، و می دانم آسمان بی پرنده یعنی چه!

من درس حفاظت از طبیعت را در مدرسه زندگی آموخته ام

من یک ایرانی ام ، صحنه پرتاب زباله از خودرو قلب مرا می آزارد؛ جاده ها و ریل های آلوده در دل جنگل، دلم را به درد می آورد.

من ایرانی حق حیات را برای همه حیوانات و گیاهان محترم می شمارم، پس هیچگاه و به هیچ بهانه ای در طبیعت، جان جانداری را نمی گیرم.

 

من عاشق طبیعت و حیوانات و پرندگان هستم؛

پس هرگز لانه پرندگان و  خانه حیوانات وحشی را نابود نمی کنم.

من یک ایرانی ام، من هنگام صعود، از رقص سبکبارانه پرنده شکاری در آسمان غرق لذت می شوم  و لذت عکس گرفتن از او را جایگزین شکار می کنم و همچنین زیستگاهش را تخریب نخواهم کرد.

من هنگام پیمایش دره ها از آواز آن سُهره رنگین بال مسحور می شوم، پس جوجه هایش را به خانه نخواهم برد۰

من یک ایرانی ام، یک طبیعت گرد؛ نابودی نسل یوز ایرانی، گور ایرانی و رو به زوال رفتن حیات وحش سرزمینم، قلب مرا می خراشد!

من یک ایرانی ام، من از شکار و شکارچی بیزارم.

من نیازی به گوشت قوچ و کبک و گراز وحشی ندارم.

من یک ایرانی ام؛ من از تماشای جان کندن حیوانات وحشی لذت نمی برم، می رنجم.

من یک ایرانی ام؛ ردپای زباله را تا بلندترین قله ها و پست ترین دره ها و دورترین کویرها و انبوه ترین جنگل ها دیده ام و از خود پرسیده ام:

جز انسان چه کسی به اینجا دسترسی دارد؟

من نمی توانم همه را اصلاح کنم؛ نمی توانم به همه تذکر بدهم؛ اما از خودم شروع خواهم کرد۰

ما می توانیم حامیان محیط زیست و طبیعت آسیب دیده ایران باشیم

پاینده ایران پاک و عاری از آلودگی