حوادث تاریخی را علل و عواملی بوجود میآورند. توجه نکردن و عدم یادآوری و بررسی موشکافانه ی آن علل و عوامل باعث انحراف افکار عمومی و تحریف تاریخ میشود. بنابراین بعد از گذشت هفتاد و هشت سال از واقعه ی جنگ تنگ تامرادی در شرایطی که گاه عدها ی با انگیزه های خاص، به آن پرداخته اند، لازم است ریشه های این حادثه بررسی شود. چرا که برخی از عوامل و ریشه ها از خود حادثه مهمترند و لازم است که مردم استان بویژه اهل قلم و اندیشه با ریشه های این واقعه آشنا شوند و خود قضاوت کنند. باید یادآوری کرد که تاریخ بر پایه ی اسناد و مدارک است و با افسانه و رمان فرق دارد و برخاسته از احساسات و گرایشات قومی و قبیله ای نیست.
پایگاه تحلیلی خبری فریادجنوبfaryadejonoob.ir
فروپاشی ساختارهای عصر صفوی: دوران حاکمیت زندیه و تاثیرات آن
کریم خان زند به عنوان یکی از مدعیان حکومت بعد از مرگ نادر شاه، پس از به قدرت رسیدن، به اقداماتی دست زد که برخی از آنها در خاک این استان بوده است. وی برای به دست گرفتن قدرت و از بین بردن مخالفین خود، در سال ۱۱۷۱ ه.ق برای سرکوبی کوه نشینان کوه گیلویه و بهبهان، به بهبهان حمله کرد. با خیانت رئیس علیرضا قنواتی کریم خان موفق شد بهبهان و کوه گیلویه را به تصرف خود درآورده و غارت کند. وی در سال ۱۱۷۳ ه.ق مجدداً به بهبهان حمله و آن را تصرف کرد و قسمت بهبهان و پیشکوه تا ساحل دریا را بخاطر خدمات رئیس علیرضا قنواتی به حاکمیت وی درآورده، حاکمیت ناحیه ی پشتکوه (کو ه گیلویه) را هیبت اله خان فرزند مسیح خان باوی داد. در سال ۱۱۷۷ ه.ق کریم خان مجدداً به کهگیلویه و بهبهان حمله کرد و پس از تصرف بهبهان و سرکوب قبایل و ایلات حاکمان دست نشاده، به لیراوی حمله کرد. ایلات آن را شکست داد و غارت کرد و بیش از ۱۳۰۰ نفر از اسرا را در کنار رود خیرآباد که مقر سپاهیانش بود، گردن زده و کله منار ساخت. این اقدامات از یک طرف موجب جابجایی بعضی از خانواده ها شد و از طرف دیگر باعث نارضایتی و کینه جویی بعضی از سران ایلات از زندیه گردید که خود پیامدهایی را بدنبال داشت. یکی از این پیامدها عدم حمایت ایلات بویراحمد از زندیه در اختلافات آنها با خاندان قاجار بود که با پیوستن به قاجار، موجب تحکیم موقعیت سیاسی نظامی آنان در مقابل زندیه گردید.
روزگار هرج و مرج: دوران حاکمیت قاجار:
الف: عملکرد پادشاهان قاجاری بر اساس وصیت فتوا گونه ی آقا محمد خان
ایل قاجار به همت آقا محمد خان بر لطفعلی خان زند پیروز و حاکم ایران گردید. وصیت فتوی گونه ی آقا محمد خان به جانشینانش مبنی بر اینکه اگر میخواهید بر ایران حکومت کنید “بگذارید مردم گرسنه و بیسواد باشند”، بعنوان یک دستورالعمل حکومتی بوسیله ی فتحعلی شاه و دیگر پادشاهان قاجاری به جان و دل پذیرفته شد و عملی گردید
در زمانی که نیروهای قاجار بسمت شیراز حرکت کردند، عدهای از بویراحمدیها و برائیها با فتحعلی خان دیدار کردند، یکی از علل بوجود آمدن این دیدار ریشه در اقدامات حاج ابراهیم خان کلانتر داشت،چرا که وی وزیر سلسله ی زندیه بود که حال به علل مختلف از جمله سنت دوران نادری به ولی نعمت خود پشت کرده و به قاجاریه گرایش یافته است. عامل دیگر جدایی بویراحمدیها از حمایت زندیه و پیوستن به قاجاریه، اختلافی بود که با ممسنی ها که از بستگان مادری لطفعلی خان زند بودند ایجاد شد. این گروه از بویراحمدیها و برائیها جهت اعلام حمایت، نزد فتحعلی شاه قاجار رفته، با وی دیدار کردند و با زرنگی آقا قاسم حکم خانی برای خان برائی و هادی خان بویراحمدی فرزند کی ملک نوشته شد و به هادی خان والی معروف گردید، با شکست زندیه، سلسلهی قاجاریه تاسیس شد و حاکمانی برای مناطق مختلف انتخاب گردید.
ب: سیاست قاجاریه، متأثر از سیاست انگلیس در ایران تا قبل از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ م روسیه
به قدرت رسیدن فتحعلی شاه برابر است با توجه سه قدرت استعماری روس، انگلیس، فرانسه به ایران و سیاست انگلیس مبنی بر ضعیف نگه داشتن حکومت مرکزی تا به بهانه ی حمایت از آن برای دفاع از مستعمراتش بتواند در ایران حضور داشته باشد. این سیاست انگلیس و اجرای وصیت آقا محمد خان بوسیله ی پادشاهان قاجار و سنت های چهارگانه ی افشاری در ایران و خاص استان ما موجب بروز مسائلی شد که در پایان حکومت قاجاری به اوج رسیدند. فتحعلی شاه بعد از رسیدن به قدرت، با بدبین شدن نسبت به حاج ابراهیم خان کلانتر و قتل او و تبعید بستگانش، دستور داد تا طرفداران وی را در مناطق مختلف حاکمان جدید، تحت تعقیب قرار دهند. دامنه ی این اقدامات به کوه گیلویه و بویراحمد نیز کشیده شد. زیرا در زمانی که قاجاریه سرگرم مشکلات شمال از جمله گرجستان و تفلیس بود، تا زمان کشتن حاج ابراهیم خان کلانتر ایلات کوه گیلویه و بویراحمد نیز مشکلات خاص خود را داشتند و در این فاصله ی زمانی بر اثر اختلافات میان طیبی و بویراحمد، هادی خان والی کشته شد و برادرش شاهین خان به قدرت رسید.
شاهین خان نیز به دست برادرش به قتل رسید،محمد طاهر خان فرزند هادی خان توانست با کشتن قاتل پدر، زمام امور را به دست بگیر،این حوادث دقیقا همزمان با گرفتاری های قاجار در شمال و بدنبال آن بدبینی فتحعلی شاه نسبت به حاج ابراهیم خان کلانتر بود، صادق خان آقای قاجار، حاکم جدید کوه گیلویه، مأموریت کشتن محمد حسین خان حاکم کوه گیلویه و بهبهان را داشت. وی برادر حاج ابراهیم خان کلانتر بود و احتمالاً بعضی از سران ایلات و طوایف طرفدار و یا متمایل به این خاندان را دستگیر کرد. میتوان گفت که دستگیری و کور کردن محمدطاهر خان و میرزا سلطان محمد خان با برادرش و شریف خان باوی و کریم خان دشمن زیاری و تنی چند از سران ایلات در سال ۱۲۱۷ ه.ق، در حادثه ی کشته شدن حاج ابراهیم خان کلانتر بوسیله ی فتحعلی شاه، بی تأثیر نبوده است.
سیاست قاجاریه مبنی بر اختلاف انداختن و حکومت کردن، باعث بروز اختلافات زیادی میان ایلات و قبایل گردید. در چنین شرایطی که در این موقعیت سیاسی هر روز حادثه ای بوجود میآمد، محمدشفیع خان نوئی فرزند هادی خان از نسل کاظم خان نوئی که از سران مقتدر زمان نادرشاه بود در سال ۱۲۴۸ ه.ق (۱۲۱۰ه.ش) به کلانتری و ضابطی تمامی چاربنیچه رسید. اقدامات حاکمان قاجاری در اختلاف انداختن میان سران ایلات موجب شد تا بعضی از سران ایلات از جمله بویراحمدی ها و دشمن زیاری ها همه ی تلاش خود را بکار بستند تا باعث تضعیف و سقوط محمد شفیع خان نوئی و ایل مقتدر او شوند که در نهایت منجر به جنگ نوئی و بویراحمد در سال ۱۲۶۰ ه.ق و شکست و تضعیف نوئی ها گردید. این جنگ باعث بروز اختلافات درون خانوادگی و حوادث مربوط به قتل محمد شفیع خان نوئی در سال ۱۲۶۵ ه.ق گردید.
محمدباقر خان فرزند محمد شفیع خان نوئی که بر اثر مخالفت با نیروهای دولتی موجب شکست و کشته شدن بیش از چهارصد نیروی دولتی در تنگ پیرزال شده بود با سرپیچی از عباسقلی خان لاریجانی، حاکم بهبهان و کوه گیلویه موجب شد تا نیروهای دولتی به کمک سران ایلاتی که از تضعیف نوئی خوشحال بودند قلعه ی پلی را محاصره کرده و بعد از دو ماه محاصره توانستند وی را در سال ۱۲۶۶ ه.ق اسیر، تبعید و اعدام کنند.
سلسله ی خوانین نوئی به دنبال این حادثه بر اثر اختلافات داخلی میان محمد خان فرزند محمد شفیع خان و محمدعلی خان برادرزاده و قاتل او روز به روز ضعیف تر شد تا در زمان آقاخان که بخاطر ازدواج با بی بی هما، خواهر خداکرم خان و بیوه ی محمدحسین خان طیبی با سیاست خداکرم خان بویراحمدی در گرفتن قلعه ی پلی سلسله ی خانی نوئی از هم پاشید و منقرض شد و در دیگر ایلات پراکنده گردید.
با به سر آمدن اقتدار نوئی، بخش وسیع ی از منطقه ی آنها به وسیله ی بویراحمدیها به رهبری محمدطاهر خان اشغال و در سال ۱۲۷۰ ه.ق میان فرزندانش تقسیم شد. با این تقسیم، علی محمد خان، کلانتر بویراحمد گرمسیر گردید و در تابستان در حوزه ی برادران خود به سردسیر میرفت و عبداله خان و شکراله خان، کلانتران بویراحمد سردسیر شدند. نهایتا بر اثر اختلافات بین آنها، عبداله خان برادر خود علی محمد خان را دستگیر و زندانی کرد که پس از مدتی موفق به فرار شد. بر اثر این اختلافات، قشونی از سرباز و غلام و توپچی به جنگ عبداله خان رفت و وی را در حالی که زخمی شده بود، دستگیر و به بهبهان بردند. عبداله خان به تحریک الله کرم خان باوی و به وسیله ی اسمی فرزند بمونا در بهبهان کشته شد. محمدعلی خان نوئی نیز در برگشت از شیراز به بقیه ی ایل عبداله خان حمله و آن را غارت کرد. باقیمانده ی ایل به ممسنی کوچ کردند. بعد از غارت طایفه ی بکش که بوسیله ی بویراحمد و به سرپرستی خداکرم خان در سال ۱۲۷۲ ه.ق انجام گرفت و در سراب ننیز جهت استراحت توقف کرده بودند، اهالی رستم و بکش و باشت و باوی با حمایت ایل نوئی که در تعقیبشان بودند، آنها را محاصره کردند که باعث کشته شدن چهار پسر کا علیشاه اولاد میرزا علی گشته و یکی از آنها اسیر شد که شبانه نزد الله کرم خان باوی رفت و وی را به او بخشید و آزاد کرد. در این جنگ عبداله خان برادر خداکرم خان، زخمی و به بهبهان اعزام شد ولی به تحریک الله کرم خان به قتل رسید. بعد از این حادثه بر اثر دخالت دولتی ها و سران ایلات بویژه میرزا حسین ساداتی زمینه ی اصلاح بوجود آمد و خوانین باوی و بویراحمد در شاه فضل بهبهان عهد بسته و سوگند یاد کردند. ولی خداکرم خان با سوگند دو پهلوی خود نقشه ی قتل الله کرم خان باوی را کشید که در برگشت در محل گدار گهر خیرآباد الله کرم خان عامل قتل برادرش را بهمراه پسرش به قتل رساند و ایل باوی را غارت کرد. شعر زیر سروده ی وی در اجرای این توطئه بود:
تش گرو رو خیراباد چه بدگیاره دسم و هجی رسه، تگرس بواره
خداکرم خان با قتل الله کرم خان باوی، اسمی، فرزند بمونا از طایفه ی اولاد میرزا علی را که قاتل اصلی بود به قتل رساند و تصمیم به غارت طایفه که در اطراف پلی (ضرغام آباد) اسکان داشت گرفت. طایفه ی هم پیمان او که در سراب ننیز چهار پسر کدخدای آن، کا علیشاه، به خاطر حمایت از خداکرم خان به قتل رسیده بودند، به سمت گچساران و باشت کوچ کردند. اما به دستور خداکرم خان، علی پناه خان آروئی راه را بر آنها بست و موجب شد تا علیشاه و علی پناه خان و کاگدا به قتل برسند. ولی طایفه موفق شد به دوگنبدان و باشت کوچ کند. کی ولی بعد از قتل پدرش کا علیشاه، کدخدا شد و از دو ایل باوی و قشقائی زن گرفت. در همین سال عده ای از خوانین بختیاری به خداکرم خان بویراحمدی بیگلربیگی تمام کوه گیلویه پناهنده شدند و با حمایت او به بختیاری حمله و آنجا را غارت کردند. اما بختیاریها با نفوذی که در مرکز داشتند با نیروهای دولتی شیراز و جاهای دیگر جهت استرداد اموال بختیاری به کوه گیلویه حمله کردند و خداکرم خان با گرو گذاشتن فرزندش متعهد پرداخت غرامت گردید.
خداکرم خان که زنان زیادی داشت، صاحب فرزندان زیادی گشت و تلاش آنان برای جانشینی خداکرم خان، اختلاف میان او و فرزندانش را به دنبال داشت. بی بی شهین دختر خان ممسنی تلاش میکرد فرزندان خودش جانشین باشند. کربلایی خانم جان زن محمد حسین خان، دختر عبداله خان مقتول نیز کوشش میکرد تا شوهرش جانشین خان گردد. این تلاش برای جانشینی بویژه اختلاف زنها باعث تراژدی غم انگیزی در خانواده شد. چرا که علاقه ی خداکرم خان به بی بی شهین موجب شد که محمد حسین خان به دایی خود کی محمد باقر تامرادی نزدیک شود. برای حل این اختلاف، خداکرم خان، دو فرزندش بنام های کلبعلی و سلبعلی را نزد کی محمد باقر گرو گذاشت. کی محمد زکی پدر کی محمد باقر و برادرش کی ناصر نیز نزد خداکرم خان به گرو ماندند. نهایتاً بر اثر حرفهای نیش دار محمد حسین خان به داییش، کی محمد باقر، دو پسر خداکرم خان را کشته و اجساد آنها را به دروهان نزد خداکرم خان فرستاد. خداکرم خان نیز به تلافی، کی محمد زکی و کی ناصر را کشته و برای هر چهار نفر مراسم عزا گرفت. در موقع عزاداری فرزند دیگرش با لگد اسب کتل کشته شد و هر پنج نفر را در دروهان دفن کردند. تراژدی غم انگیزی که بر اثر جهل، هوا و هوس دنیایی و شیطنت زنانه بوجود آمد. این بیت شعر را خدا کرم خان در پی این وقایع سرود:
تش بنم من بیراحمد چی وش نمونه مه ایخوم سی کلبعلی میراث بمونه
دنباله ی اختلافات، به یک سری حوادث میان طرفین و دستگیری خداکرم خان به وسیله ی محمد حسین خان و کوچ به ناحیه ی بختیاری و پلارد منجر گردید. کار به دخالت حاکمان کشید. در جنگ میان احتشام السلطنه حاکم کوه گیلویه و شیخ کنگان، خداکرم خان و محمد حسین خان هردو حضور داشتند. به خاطر تدبیر مشروط خداکرم خان، شیخ کنگان تسلیم شد. وقتی محمد حسین خان متوجه شد که احتشام السلطنه تصمیم به دستگیری او دارد، به سوی وی شلیک کرد. نایب احتشام السلطنه کشته شد. محافظین او محمد حسین خان را در سال ۱۲۹۶ ه.ق در برازجان به قتل رساندند. بیت زیر در این خصوص است:
سیل کردم و پس سرم حالومه نییم تیر کردم و احتشام نایبه زییم
در سال ۱۲۹۷ نیروهای قشقایی به رهبری اسماعیل صولت الدوله و نیروهای بویراحمد سردسیر به ایلات و عشایر عباسقلی خان، کلانتر بویراحمد گرمسیر حمله، آنها را غارت کرده و آرو را به محاصره در آوردند. لکن بر اثر طولانی شدن محاصره، راه مسالمت در پیش گرفتند که با واسطه گری آقا کیخای دره شوری به صلح انجامید. ناگفته نماند که عباسقلی خان نسبت به رعیت، خشن و بیرحم بود؛ تا جایی که گویند فردی را که به او خشم گرفته بود، روغن مالید و در معرض گرمای خورشید نگاه داشت تا از بین رفت. خاطرات اسکندر خان عکاشه مأمور وصول مالیات در دوران زمامداری خوانین بختیاری و خوشگذرانی هایی که داشت، بخصوص در میهمانی های محمد شفیع خان طیبی نمودار هزینه های گزافی است که گوشه ای از داستانهای غم انگیز و تملق توام با هزینه میباشد و نشانگر فقر حاکم بر منطقه با توجه به سیاست حاکمیت و سوء استفاده ی حاکمان و مأموران دولتی بوده است.
اختلاف میان خداکرم خان و فرزندانش موجب شد که ولی خان و هادی خان، راه را بر پدر بسته و او را به قتل برسانند. پس از قتل پدر هردو به کلانتری بویراحمد سردسیر رسیدند. ولی خان از سوی دولت به سِمَت ایلخانی ایلات کوه گیلویه رسید و موجب شد که طوایف کومره به فارس کوچ کنند. در زمان وی کی محمدعلی تامرادی از طرف او نزد کی ولی اولاد میرزا علی رفت. طایفه ی وی، پیشتر بر اثر فشار خداکرم خان به باشت مهاجرت کرده بود. کی محمدعلی تامرادی، با دادن تامین، آنان را به منطقه ی کوه گیلویه باز گرداند. در زمان ایلخانی ولی خان، کریم خان فرزند محمدحسین خان به پشتیبانی طوایف آقایی و کوی گیوی با عموهای خود به مخالفت برخاست اما کاری از پیش نبرد و به اصفهان رفت. چون در اصفهان نیز حمایت نشد، به محل مراجعت کرد و به عباسقلی خان آرویی، کلانتر بویراحمد گرمسیر پناه برد. وی، با حمایت عباسقلی خان به جنگ با عموهایش رفت. جنگ میان آنان، موجب کشته شدن هادی خان در چرام شد. ولی خان و طرفدارانش به بختیاری پناه بردند.
کریم خان که با رشادت فردی به سمت ایلخانی بویراحمد و کوه گیلویه رسیده بود به لقب بهادرالسلطنه نایل گردید و راه دشمنی با عباسقلی خان را در پیش گرفت. سیاست حاکم بر خوانین و طوایف بویراحمد، با سنت حاکمان قاجار مبنی بر اختلاف انداختن و حکومت کردن مترادف بود. کریم خان مغرورانه برای سلطه ی بی چون و چرای خود و از بین بردن همه ی رقیبان تلاش کرد. اعمال وی از جمله چپاول و غارت ایلات و گماشتن کدخدایان ستمگر و ظالم و تلاش در سرکوبی قهرآمیز بقیه ی ایلات و طوایف هم باعث قتل خود او شد و هم زمینه ی جنگ تنگ تامرادی در فردا روز تغییر سیاست مرکزی و خارجی را بدنبال داشت. کریم خان با سیاست نزدیکی و دوستی با حاکمان شیراز و بهبهان و همدستی با خان باوی پایه ی خود را مستحکم کرد. اما در داخل به هر حادثه و اختلافی میان ایلات بر پایه ی غرور و قدرت دامن میزد. در ادامه ی این سیاست توام با غرور و اقتدار بود که در محرم ۱۲۸۳ه.ش به زیدون تاخت و طایفه ی لرکی بختیاری را غارت کرد. این عمل وی، با توجه به نفوذ بختیاریها در حکومت مرکزی، پیامدهایی را برای او بدنبال داشت. او همچنین با حمله به سی سخت علیرغم ناتوانی در تصرف کامل سی سخت وپا درمیانی حاج قوام بختیاری که پسر خاله مشترک کریم خان و ملاقباد سی سختی بود و صلح با ملا قباد باستناد قرآن مجید که منجر به همراهی یکی از پسران ملا قباد و چند نفر از جنگجویان سی سخت با ایشان گردید ولی بمحض خروج از سی سخت با زیر پا گذاشتن پیمان دستور داد که با همراهان سی سختی بعنوان گروگان برخورد وبرای کسب وجهه دست بسته با خود ببرند . اینگونه اعمال موجب وحدت شکراله خان فرزند هادی خان و شاهین خان فرزند ولی خان و ملا قباد سی سختی و طوایف تامرادی و گودرزی شد. در زمانیکه ضیغم الدوله قشقایی حاکم جدید بهبهان و کوه گیلویه، عازم بویراحمد شده بود تا به همراهی کریم خان به چنار آمده و از آنجا به بهبهان برود و معمولاً با استقبال طوایف همراه بود، نقشه ی قتل او ریخته شد و در دلی کالوس بویراحمد راه را بر او بسته و به قتلش رساندند. این قتل موجب قتل های دیگر و غارت ایلات طرفین گردید.
از دیگر عوامل مهم اختلافات ایلات بویراحمد، تقسیم بویراحمد علیا و سفلی در سال ۱۳۳۱ه.ق میان شکراله خان و غلامحسین خان است که باعث اعتراض خان چرام گردید. سران و ایلات کوه گیلویه و بویراحمد سرگرم اختلافات داخلی و تقسیمات علیا و سفلی بودند و هیچ مرجعی برای دفاع از جان و مال ایلات ضعیف وجود نداشت. حاکمیت تنها بر پایه ی قدرت و غارت و چپاول و نوعی هرج و مرج لگام گسیخته، میان سران استان تقسیم شده بود. در این زمان، بعضی از استانهای همجوار ما با حضور در صحنه های ملی، توانستند طبق مادهی ۶۳ قانون انتخابات، در مجلس نماینده داشته باشند؛ مثل ایلات شاهسون قشقایی، خمسه ی فارس، ترکمن و بختیاری.
سران کوه گیلویه و بویراحمد که منطقه را دنیا و خود را حاکم مطلق میدانستند نتوانستند از نمد انقلاب مشروطیت کلاهی درست کنند و متأسفانه از فرصت های پیش آمده نه تنها استفاده نکردند که به سوءاستفاده از مردم مشغول شده، این فرصت ها را از دست دادند. آنچنان که اعطای القاب ایل خانی به شکراله خان و ایل بیگی به سرتیب خان به پیشنهاد سردار سپه وزیر جنگ و تصویب احمد شاه که سایر خوانین را نیز تحت اختیار آنها قرار داده بود، نه تنها به بهتر شدن اوضاع کمک نکرد که به قتل و غارتها و اختلاف میان ایلات و قبایل بیشتر دامن زده، زمینه های سقوط و سکون را بر مردم منطقه تحمیل و باعث عقب نگه داشتن آنان شد.
حاکمیت رضاخان و تشکیل ارتش در ایران مصادف شد با شکست چهره هایی که ساخته ی دست استعمار بودند، در شرایط پیش آمده دیگر انگلستان به آنها نیازی نداشت و شیخ خودسر محمره، خزعل یکی از آنها بود. در عملیات جدی نیروهای ارتشی در خوزستان در سال ۱۳۰۳ ه.ش با حضور شخص رضا خان، ایل بویراحمد نیز شرکت داشتند.
همین امر باعث شد تا شکراله خان به لقب ضرغام الدوله و سرتیپ خان به لقب هژیر عشایر مفتخر گردند، آنان از این معرفی و افتخار نیز نتوانستند استفاده ببرند بلکه غرور و جاه طلبی باعث شد تا به اختلافات قبلی میان ایلات دامن زده و به منظور تلافی، به رقبای دوران کریم خان حمله برند. در نتیجه سرتیپ خان و غلامحسین خان با تجهیز افراد زیادی از تیره های مختلف بویراحمد و زمانی که کی نصیر بهادر در سی سخت بوده است در سال ۱۳۰۵ه.ش به لوداب حمله کنند و تیره های مختلف ایل تامرادی را غافلگیر و غارت نماید.
با دلاوری ها و حماسه آفرینی ملاکریم تامرادی و فرزند جوانش ملا فریدون و تنی چند از بستگان او در دره سرد لوداب، نیروهای بویراحمدی به رهبری سرتیپ خان و غلامحسین خان و فرماندهی نظامی کی لهراسب با بیش از هفتصد نیروی سرشناس بویراحمدی سرکوب شدند. با رسیدن کی نصیر به محل حادثه، تفنگ چیان او از جمله علی کرم به کمک حماسه سازان اصلی ملا کریم و فرزند جوانش فریدون قریب هفتاد تن از آنها را کشتند؛ لکن ملا کریم خود کشته و فرزندش زخمی شد. شاعران محلی در این رابطه شعرها گفتند که به پاره ای از آنها اشاره میشود:
تو خِت و هفتصد سوار مو خم فریدون بریزم ورشو وتو مثال بارون
کی نصر بنگ ایزنه هی تامرایی ایلم سر کف زه لهراس و جانی
کی نصر و پاتاوه لک پتی که پنش تیر ملاکریم بی مروتی که
کی نصر و پاتاوه شون دا سوار کریم آتش وبار بیت قطار
لهراس بو باتولی دی اردشیری کی گفته و دره سرد پنجک بگیری
اومیم و سی جنگ لوانه زیم بدبختی کور وابیم کریم نیم
اورمونوم سی کی قباد نجف جا نی جخونه چوشو زیم تا چیشه و جا نی
کوی نیر مازه دراز ریش و لوا بی بدبختی سی کی گیوی پاک شال ونا بی
کوی نیر مازه دراز ریش و ر رو بی نصر محمیلی سی جنگ کلو بی
تفنگ علی کرم بازم کرپنا فضیل و فاضل زه قباد رمنا
تو بردی بز گرله مو وش نمردم مو زمه زین زردل، اسپله بردم
سییل امومزایه کنیت و خاکم نصر محمیلی کرده حلاکم
تو بردی بز گرله کهری الوس مو زمه ملا قباد تفنگ ملوسه
تامرایی نَرَسی غیر سه بُر مال چیشَ کُشت چیشم گِرُت باقیشَ خَه دال
از دیگر اعمال خشونت آمیزخوانین بویراحمد ، در غروب آخرین روز پاییز و درست در شب یلدا درسال ۱۳۰۵ ه. ش سرتیپ خان و غلامحسین خان پسران کریم خان با تعداد نسبتا زیادی نیرو به امیر آباد که اولین روستا و قلعه جنگی قبل ازمرکزیت سی سخت بود غافلگیرانه حمله نمودند . در این جنگ که ۲ شب و ۲ روز طول کشید با رشادت مدافعان اندک ، بیش از ده ها نفر از سی سختی ها که بیشترشان زن و کودک بودند ، کشته شدند و کی لهراسب با فرستادن قرآن و سوگند ، ساکنین قلعه را فریفت و بعد از باز شدن درب قلعه همگی ساکنان قلعه اعم ازمرد و زن و کودک را به گلوله بست (یکی از زخمی های قلعه کودک ۶ ساله ای بود که چند سال پیش فوت نمود و مستنداتی هم از خاطرات ایشان موجود است ) . دو نفر از فرزندان ملا قباد به نام های نصرالله و یدلله هم کشته و یکی از فرزندان ملاقباد بنام اسکندر نیز زخمی شدند . در این جنگ هم نیروهای مهاجم نتوانستند به سمت مرکز سی سخت پیشروی کنند و با دادن تلفاتی بیش از۲۰ نفر عقب نشینی کردند که اینهم شکست دیگری در کارنامه خوانین و کی لهراسب بحساب می آید ،تصور می شود برای جبران شکست سی سخت ، تصمیم گرفتند به لوداب حمله کنند که منجر به جنگ دره سرد گردید .
جنگ دره سرد حماسه ی مرگ و حیثیت و جنگ نابرابر چند نفر در برابر تمامی قبایل و طوایف بویراحمد سردسیر بود که در نهایت به شکست مهاجمین انجامید.
این جنگ آخرین دلیل بروز جنگ تنگ تامرادی نبود. در سال بعد، کی لهراسب برای تلافی قتل بستگان و همرزمان برادرش به خانواده ی کیامرز که یکی از تفنگ چیان مدافع تامرادیها در جنگ دره سرد بود به آنها در پشته ی زیلایی حمله کرد. کی لهراسب ضمن غارت افراد زیادی از بستگان او از پیر و جوان و زن و مرد و حتی کودکان را به قتل رساند. وی همچنین دامنه ی تهاجم خود را تا دهدشت کشاند و آنجا را غارت کرد. کی لهراسب افراد زیادی را برای غارت اموال ایلات و کاروانها به قتل رساند و تمام جاده های کاروانی داخلی و خارجی و ایلات را نا امن کرد.
جا دارد سوال شود آیا دولت مرکزی حق دارد اینهمه جنایت و قتل و غارت خودی و غیر خودی و ناامنی را تحت تعقیب قرار دهد. آیا میتوان غارت و ناامنی و کشت و کشتار را حماسه نامید و عاملین را دلیران کوهستان خواند.
زمینه ی دیگر جنگ تامرادی جنگ دورگ مدین در سال ۱۳۰۷ بود که ظاهراً به حمایت از خان ممسنی در مقابل نیروهای دولتی بود. این نیروها، رئیس تجار بوشهری را برای وصول مالاجاره ی زمینهای خود در ممسنی حمایت میکردند. در اصل، حمایت از خان ممسنی بهانه ای بود برای غارت، چپاول و جنگ و کشتار که به دنبال آن جاده های تجارتی از بوشهر تا بختیاری را زیر پوشش غارت و دستبرد خود قرار میدادند.
اختلافات میان خوانین باشت و باوی قتل های زیادی را بین طرفین به دنبال داشت. نیروهای بویراحمدی با حمایت خود موجب تقویت و به قدرت رسیدن اسداله خان باوی در سال ۱۳۰۷ه.ش شدند ولی در سال ۱۳۰۸ تصمیم به تصرف باشت و قتل اسداله خان گرفتند. این کار که ظاهراً به حمایت از یکی از زنان او انجام گرفت به علت همکاری اسداله خان با مأمورین دولتی بود. شورایی در منطقه ی فشیان از امام قلی خان رستم و غلامحسین خان بویراحمدی و سرتیپ خان، در منزل کی مکی تاس احمدی تشکیل شد. و کی مکی به دو دلیل با این طرح مخالفت کرد: اولاً میزبان جلسه بود و ثانیاً مادرش از ایل باشت باوی بود. ولی او مورد تهدید خانها قرار گرفت. کی لهراسب از او حمایت و طرفداری کرد ولی تصمیم نهایی گرفته شد. نیروهای بویراحمدی در سال ۱۳۰۸ باشت را تصرف کردند و در شامگاه روز آخر اسفند ماه، اسدالله خان را در منطقه ی شلالدون باشت به قتل رساندند.
نقشه ی قتل اسدالله خان باعث شد تا شکراله خان بویراحمدی و مظفر خان آریایی داماد اسد خان و رقبای غلامحسین خان و سرتیپ خان تصمیم به قتل کی مکی بگیرند. این تصمیم با تحریک یکی از بستگان او، به مدد اختلافات خانوادگی در میان طایفه ی تاس احمدی عملی شد. این اختلاف درون خانوادگی بخاطر رقابت خوانین و سران ایلات مشکلات عدیده ای را بوجود آورد که تا یاغیگری کی رستم و تسلیم او در بهبهان کشیده شد.
شاهگردون و واقعه ی تنگ تامرادی
غارت و قتل و کشتار درون ایلی و برون ایلی توسط عاملین جنگ تنگ تامرادی در شرایطی انجام میگرفت که رضاخان با تمرکزگرایی عزم خود را در برقراری امنیت و ایجاد آرامش جزم کرده بود و تلاش داشت تا شرایط لازم را برای اسکان عشایر فراهم کرده و فضای فرهنگی و امکانات لازم برای رشد و توسعه را ایجاد نماید. طبیعی بود که برای این منظور، در پی از بین بردن کسانی مثل شیخ خزعل خواهد بود و عاملان نا امنی و هرج و مرج در درون طوایف و قبایل را نیز سرکوب خواهد کرد. جنگ تنگ تامرادی نتیجه ی اینچنین عواملی بود و دولت مرکزی باید چنان هزینه ای را برای برقراری امنیت میپرداخت. میتوان گفت که بی احتیاطی آنها در تعقیب نیروهای بویراحمدی و اعتماد نادرست به خوانین قشقایی به عنوان راهنمایان قشون دولتی، موجب غافلگیری آنان و تحمل تلفات بود. چرا که با تجربه و عقل تناسب ندارد که اکثر نیروهای ستونی کشته شوند و راهنمایان حتی یک نفر زخمی ندهند.
سران ایلات احساس میکردند که پس از تغییر حکومت، شاه جدید (رضاخان) قادر به کنترل اوضاع نیست و میتوانند با کشتن سربازان دولتی، خودکامگی های خود را ادامه داده و با به دست آوردن اسلحه، آزادانه به غارت کاروان ها و ایلات بپردازند.
بنابراین نیروهای دولتی به فرماندهی سرلشکر شیبانی، برای سرکوب حاکمان شورشی بویراحمد و برقراری امنیت در منطقه، از شیراز به سمت بویراحمد حرکت کردند. سران بویراحمد ابتدا در اول تیر ماه ۱۳۰۹، قاصدانی نزد سرلشکر شیبانی به اردکان فرستادند تا از آنها درگذرد و منطقه را به ایشان واگذارد تا در آن به میل خود فرمانروایی کنند. شیبانی به این درخواست بهایی نداده نیروهای خود را به سوی بویراحمد حرکت داد. لکن صولت الدوله ی قشقایی به زعم خود برای کی لهراسب و میر غلام هرکدام یک قطار فشنگ فرستاد و به حاملان نامه پول داد.
نیروهای بویراحمد (بیش از ۴۰۰ تفنگچی) در اولین درگیری، در اردکان راه را بر نیروهای دولتی بستند. نتیجه آن شد که ۱۷ نفر از بویراحمدیها کشته شدند و نیروهای دولتی به سمت بویراحمد حرکت کردند. بار دیگر، بویراحمدیها در محل سنگ و منگ کمین کرده و با آنها روبرو شدند. این درگیری نیز به شکست بویراحمدی ها و عقب نشینی آنها به دشت روم انجامید. پیشنهاد دیگری از طرف بویراحمدی ها به سرلشکر شیبانی داده شد. گویا طی آن علاوه بر ذکر دوباره ی درخواست های پیشین، بر آن مفادی افزوده بودند. سرلشکر شیبانی درخواست آنان را رد کرد و نیروهایش با راهنمایی خان قشقایی به سمت سپیدار و سپس تنگ تامرادی که نیروهای بویراحمدی در آنجا کمین کرده بودند، حرکت کردند.
در تنگ تامرادی جنگ به وقوع پیوست و ۶ روز به طول انجامید. درگیری با تقابل نیروهای دولتی با نیروهای جلیل و بابکان و کی لهراسب آغاز شد. همزمان با این درگیری، نیروهای شکرالله خان و بویراحمد علیا در سرگچینه به هم ملحق شده و به سوی تنگ تامرادی حرکت کردند. نیروهای امامقلی خان رستم از طریق پسکوه جلیل به نیروهای بویراحمدی پیوستند.
نیروهای دولتی با منطقه آشنا نبوده و نیروهای محلی از پیش در منطقه مسقر شده و کمین کرده بودند. بنابراین، نیروهای دولتی متحمل تلفات زیادی شدند. گویا تعداد کمی از لشکر شیبانی، جان سالم به در بردند و بویراحمدی ها از اردکان تا تنگ تامرادی، ۴۲ کشته دادند. با نامه ی سرلشکر شیبانی و ناصر خان قشقایی به سرتیپ خان و غلامحسین خان و موافقت کی لهراسب، جنگ خاتمه یافت. نیروهای دولتی از طریق کوشک وارد فهلیان شده، عقب نشستند.
خوانین بویراحمد از این واقعه، به مطلوب نرسیدند. حکومت مرکزی، دیگر بار، حساب شده تر عمل کرده، پس از دستگیری و مجازات سرکشان و عاملین واقعه ی تنگ تامرادی، امنیت را بر منطقه حاکم و با تأمین نیازمندی های توسعه، راه را برای ترقی منطقه هموار ساخت.
کی لهراسب از پافشاری بر مطامع خود چیزی حاصل نکرد. او، همان سال، در یکی از غارتگری هایش در جاده ها با بستن راه بر قشونی که از بهبهان به ممسنی میرفت در منطقه ی رستم هدف گلوله ی یکی از سربازان زخمی قرار گرفت (یا به تعبیری خداکرم کی گیوی، یکی از بویراحمدیها) و کشته شد و دستش از دنیای آمال کوتاه گشت.
نیروهای حکومت مرکزی به سرپرستی سرهنگ محمدحسین جهانبانی ، برای برقراری امنیت در کوه گیلویه و بهبهان در تل خسروی استقرار یافتند و به این ترتیب، اولین حاکم نظامی منطقه مشخص شد. خوانین و سران ایلات که عاملین بروز واقعه ی تنگ تامرادی بودند، تسلیم و دستگیر شدند. در سال ۱۳۱۱ ه.ش، با حضور کی نصیر بهادر، ملا قلندر شیخ، سید محمدحسین و نظرخواهی از سید صدرالدین ملک حسینی پیرامون اعدام ها و اجرای حکم شرعی، دادگاه نظامی صحرایی تشکیل شد. اعدامی ها ۱۶ نفر بودند. پس از اعدام غلامحسین، آخرین آنها، جهانبانی طی سخنرانی اعلام کرد امیدوارم این آخرین اعدام باشد و افزود “مردم فکر نکنند که من در بهبهان و تل خسروی هستم و از چگونگی اعمال آنها بیخبرم. باید بدانند که در خواب و بیداری، همه وقت در روح و جسم و قلب شما میباشم و همه چیز را به موقع خواهم فهمید”. این هشداری بود به عاملین ناامنی و غارت و کشتار تا دست از اعمال خود بکشند و امنیت حاکم شود.
ناشناس
تاریخ : ۲۶ - مهر - ۱۳۹۹
شما چه میدونید از جنگ و کجا اومدین برا خودتون بافتید
دیدبان استان
تاریخ : ۲۶ - مهر - ۱۳۹۹
کدام بیشعوری اکنون قلم بدست گرفته وسردارفاتح جنگ تنگ تامرادی را خونریز وقاتل میخواند ننگ برشما که به بغض وکینه بزرگان وکلانتران وبزرگزادگان ایل بویراحمدرا ظالم خطاب میکند مطمئنأ از تاریخ ونویسندگی فقط بلغور ونشخوار را خوب در کلماتتان میتوان دید،اینکه جنگ تنگ تامرادی سپیداربویراحمد را با تحریف تنگه تامرادی به دیگر ایلات منتسب نمودید اوج حقارت نویسنده این متن بوده،بی شک که رسانه های پولی از هر نوع مطلب که تحریف تاریخ وسرقت ومصادره خدمات ودلاوری مردان ایل بویراحمد بوده کوتاهی نکرده اید یادتان نرود که بنای تقسیمات ارضی واعطای حکم استانداری کهگیلویه وبویراحمد تنها وتنها از صدقه سری وتلاش وایستادگی وشکست جنگ تنگ تامرادی ودر سالیان بعدی جنگ تنگ گجستان زهر چشمی برای حکومت پهلوی بود که سرداران بزرگی چون کی لهراسب بویراحمدی وخوانین مقتدربویراحمدی حق بزرگی در بوجود آمدن جریانات بعدی یعنی تحولات بعدی وتوسعه شهرنشینی و گرفتن حق السکوت از دولت پهلوی گردید
بماند که بماند
تاریخ : ۲۶ - مهر - ۱۳۹۹
لهراسب انسان رئوف و مشخصی بود که بخاطر بی توجهی حکومت وقت و فقرمطلق منطقه با دولتی ها درگیر میشد و ایشان حتی با اسرائ با رفت و عطوفت برخورد میکردند البته در آن دوران برای تهیه مایحتاج قشون و نیروهای مجبور به غارت میشدند که هیچ خان و پادشاهی از این قاعده مستثنی نبودند و سلام
بماند که بماند
تاریخ : ۲۶ - مهر - ۱۳۹۹
افراد مغرض و بیمار دل و عقده ای امثال این نویسنده سفاک به بزرگان و تاریخ و عقلانیت این مردم توهین میکنن که جا دارد با پیگز ی و دادخواهی این شخص پاسخگوی این یاوه گویی ها باشد .پفیوض
شهاز
تاریخ : ۲۶ - مهر - ۱۳۹۹
متاسفانه بعضی از قلم به دستان یا وابستگان به نظام حاکم و یا کمونیست معابانه دست به قلم میشوند و برای تخریب بزرگان بویراحمد بدون منبع و اطلاعات تاریخی از عقدههای درونی خود و یا برای معرفی خود و مطرح کردن خانواده خود اراجیف تحویل مردم میدهند وای بر شما مزدورانی که برای بقیه ای نان اینگونه چاپلوسی و تملقگویی میکنید
آریا
تاریخ : ۲۶ - مهر - ۱۳۹۹
این تازه به دوران رسیده ها که با تحریف تاریخ و انکار واقعیتهای تاریخ استان می خواهند خودی بنمایانند و اسطورههای این دیار دلاور پرور را یاغی،غارتگر و خونخوار معرفی کنند کور خوانده اند و هنوز زود است که سخنان بزرگان حاضر در رخدادهای تآثیر گذار در شکل گیری استان از یاد مردم برود و جای خود را به یاوه گویی ها و تحریف واقعیات های تاریخ دلاورمردی غیور مردان استان عوض کند.
این ناشی که به تازگی قلم به دست گرفته ،حداقل با چند نفر از بزرگان و سالمندان منصف و معتمد طوایف مختلف استان اطلاعات کسب می کرد اینکه چندین کتاب از نویسندگان معروف استان را مطالعه می کرد بعد پیرامون وقایعی که در استان رخ داده قلمفرسایی می کرد .
ایشان علاوهبر اینکه در نوشته هایش به بعضی از اسطوره های استان به کینه سخن راندن بلکه واقعه قتل کی لهراسب را بسیار ناشیانه توضیح داده و معلوم نیست مدافع معین انگار بوشهری است یا طرفدار حقوق مردمی است که تمام اراضی زراعتی آنها به ناحق وقف شده بود و معین التجار بوشهری با حمایت حاکمیت وقت ادعای مالکیت کل منطقه را داشت که با دلاوریهای همین اسطوره ها حقوق مردم مسترد شد؟ یا موافق سرکوب شیخ خزعل توسط نیروهای مردمی استان است که قصد داشت خوزستان را از ایران جدا کند یا مخالف نقش دلیر مردان استان در خنثی سازی طرح جداسازی خوزستان از ایران است؟
شهروند
تاریخ : ۲۶ - مهر - ۱۳۹۹
ریدم به قبر پدرت فریاد جنوب.
میخوای منتشر کن میخوای نکن
احمد مرادی
تاریخ : ۲۶ - مهر - ۱۳۹۹
باسلام و عرض ادب
تاریخ بیانگر رشادتها و دلاوریهای ایل بویر احمد و فرمانده ظلم ستیز و تسلیم ناپذیر آن زنده یاد شهید کی لهراسب باتولی در برابر ظلم و استبداد بوده،هست و خواهد بود. کاش بجای اینکه مغرضانه قلم فرسایی کردید و دفاع به حق ایل بویراحمد در برابر ظالمان زمان را زیر سئوال بردید و تاریخ را تحریف نمودید، کمی هم مطالعات خود را کامل میکردید و قیام اسطورهء بی نظیر لرتبار در مبارزه با استبداد و قهرمان نبرد تنگ تامرادی را با واقعیت عجین میکردید و با نیت خیر خواهانه قلم فرسایی مینمودید تا روحیهء ظلم ستیزی و تسلیم ناپذیری لرتباران زاگرس نشین را در برابر ظالمان و ستمگران به نسل جدید منتقل کنید.شما خوب میدانید که رضاشاه با سیاست انگلیس مبنی بر قلع و قمع ایل بویراحمد به این منطقه لشکر کشی کرد تا مرزداران و دلیرمردان این سرزمین را که در برابر زیاده خواهی های انگلیس در غارت منابع زیر زمینی مقاومت میکردند از میان بردارد.کی لهراسب باتولی در دفاع از عزت و شرف و ناموس ایلات بویراحمد و ممسنی قیام کرد و مردانه تا پای جان مقاومت کرد و در دو جنگ نابرابر در( سال ۱۳۰۷ نبرد دورگمدین ) و (۱۳۰۹ نبرد تنگ تامرادی) مردانگی و رشادت لرتباران را به رخ ظالمان کشید و آنان را شکست داد و سرافکنده نمود و غزت و افتخار را نصیب ایل و تبارش کرد.ایشان شخصیتی بزرگ بود که جایش کنج زندان و اتفرادی نبود. کی لهراسب در جنگ نوگک وقتی نظامیان وارد خاک رستم شدند و ایل رستم از ایشان کمک خواست به یاریشان شتافت و با ظالمان جنگید،در همین جنگ هم شکست نظامیان قطعی بود که در گرماگرم نبرد توسط یکی از نیروهای خودفروختهء خودی هدف گلوله قرار گرفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد. کی لهراسب نه کاخی دارد و نه آرامگاهی که به آن حسودی کنید، بلکه نام و یادش تا ابد در قلب لرتباران زنده و جاوید است و افرادی امثال شما هرگز نخواهند توانست خدمات این بزرگمرد را به ایل و تبارش کم رنگ کنند.امیدوارم به جای تخریب دلیرمردان و نامداران قوم لر و ایجاد تفرقه و شکاف بین همتباران زاگرس نشین از فکر و قلمتان در راستای وحدت لرتباران بهره ببرید.
وسلام- ۲۶ مهرماه۱۳۹۹
احمد مرادی
تاریخ : ۲۶ - مهر - ۱۳۹۹
باسلام و عرض ادب
تاریخ بیانگر رشادتها و دلاوریهای ایل بویر احمد و فرمانده ظلم ستیز و تسلیم ناپذیر آن زنده یاد شهید کی لهراسب باتولی در برابر ظلم و استبداد بوده،هست و خواهد بود. کاش بجای اینکه مغرضانه قلم فرسایی کردید و دفاع به حق ایل بویراحمد در برابر ظالمان زمان را زیر سئوال بردید و تاریخ را تحریف نمودید، کمی هم مطالعات خود را کامل میکردید و قیام اسطورهء بی نظیر لرتبار در مبارزه با استبداد و قهرمان نبرد تنگ تامرادی را با واقعیت عجین میکردید و با نیت خیر خواهانه قلم فرسایی مینمودید تا روحیهء ظلم ستیزی و تسلیم ناپذیری لرتباران زاگرس نشین را در برابر ظالمان و ستمگران به نسل جدید منتقل کنید.شما خوب میدانید که رضاشاه با سیاست انگلیس مبنی بر قلع و قمع ایل بویراحمد به این منطقه لشکر کشی کرد تا مرزداران و دلیرمردان این سرزمین را که در برابر زیاده خواهی های انگلیس در غارت منابع زیر زمینی مقاومت میکردند از میان بردارد.کی لهراسب باتولی در دفاع از عزت و شرف و ناموس ایلات بویراحمد و ممسنی قیام کرد و مردانه تا پای جان مقاومت کرد و در دو جنگ نابرابر در( سال ۱۳۰۷ نبرد دورگمدین ) و (۱۳۰۹ نبرد تنگ تامرادی) مردانگی و رشادت لرتباران را به رخ ظالمان کشید و آنان را شکست داد و سرافکنده نمود و غزت و افتخار را نصیب ایل و تبارش کرد.ایشان شخصیتی بزرگ بود که جایش کنج زندان و اتفرادی نبود. کی لهراسب در جنگ نوگک وقتی نظامیان وارد خاک رستم شدند و ایل رستم از ایشان کمک خواست به یاریشان شتافت و با ظالمان جنگید،در همین جنگ هم شکست نظامیان قطعی بود که در گرماگرم نبرد توسط یکی از نیروهای خودفروختهء خودی هدف گلوله قرار گرفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد. کی لهراسب نه کاخی دارد و نه آرامگاهی که به آن حسودی کنید، بلکه نام و یادش تا ابد در قلب لرتباران زنده و جاوید است و افرادی امثال شما هرگز نخواهند توانست خدمات این بزرگمرد را به ایل و تبارش کم رنگ کنند.امیدوارم به جای تخریب دلیرمردان و نامداران قوم لر و ایجاد تفرقه و شکاف بین همتباران زاگرس نشین از فکر و قلمتان در راستای وحدت لرتباران بهره ببرید.
احمد مرادی
تاریخ : ۲۶ - مهر - ۱۳۹۹
💂♀💂♀💂♀💂♀💂♀💂♀💂♀💂♀💂♀💂♀💂♀💂♀💂♀💂♀
👈کی لهراس
آی دوست دوستانم
دشمن دشمنانم
آی عزیز عزیزانم
👈کی لهراس
آی نعره طوفان
غریو رعدآسا
زمزمه جویباران
👈کی لهراس
فریاد ایلمان
عقاب آسمانها
آی لشکر شکن بویراحمد
👈کی لهراس
آی خورشید درخشان بامدادان
اختر فروزان شامگاهان
قله ی با شکوه کوهساران
نوای پرخروش آبشاران
آغوش سبز بیشه زاران
لبخند زیبای ماه تابان
قطره های پر مهر باران
👈کی لهراس
آی شاهین بلند پروازم
گوزن صخره پیمایم
آی جان جانانم
آی یار یارانم
نور چشمانم
👈کی لهراس
آی فرزند زیبا دل بویراحمد
آی بی هراس از دیو و دَد
از شاه و هر بیدادگر،
👈 کی لهراس
خار چشم دشمنان
رهگیر ستمگران
👈 کی لهراس
ای نامدار دلیر و مهر آفرین
فرزند پاک ایران زمین
ای سام و نریمان ایل
به یاد تو، نام تو و نام فرزندان ایل
حماسه ات هنوز در ترانه و
نغمه ی دختران ایل که:
کِی لُهراس سُرخَن سَوار، زَدِه وَپَهنا
بِهلیتُون چهار دولتِه سی خِمِه تِهنا
💂♀💂♀💂♀💂♀💂♀💂♀💂♀💂♀💂♀💂♀💂♀💂♀
عدالت
تاریخ : ۲۶ - مهر - ۱۳۹۹
مقاله بسیار پر بار و قوی است. کاملا درست فرموده اند.احساسی قضاوت و اظهار نظر نکنیم.درود بر چنین نویسندگانی که با نقد تاریخ خود راه توسعه فرهنگی در استان را باز میکنند.
مقاله بسیار علمی ،واقع بینانه و قابل قبولی است.
امیر
تاریخ : ۲۶ - مهر - ۱۳۹۹
نویسنده دروغگویی بیش نیس… کل کهگیلویه و بویراحمد میدونن که این نویسنده چرت و پرت میگه
بهادر
تاریخ : ۲۶ - مهر - ۱۳۹۹
جنگ گجستان که یک فاجعه بود
زیرا ریشه در اصلاحات ارضی و کشت خشخاش داشت.
تتتتت
تاریخ : ۲۶ - مهر - ۱۳۹۹
واقعا اگر بخواهم نقد و برداشتی داشته باشم باید بگم ….. تمام خوانین و کدخدایانی که فقط بر هوا هوس و ظلم و برادرکشی مانع از پیشرفت علم شدن و هنوز که هنوزه داریم تاوان پستی و کسافت کاری انها رو پس میدیم و یک قرن از کشور عقب هستم
آریا
تاریخ : ۲۶ - مهر - ۱۳۹۹
با مسلسل و خمپاره انداز که برای امحاء خشخاش نمیرن؟
اصلاحات ارضی که مخالفی در منطقه گجستان و امیرایوب و مناطق اطراف نداشت.
مالک عمده و زمین دار بزرگی در منطقه نببود که منافعش در خطر باشد.کدتمیک از کسانی که در نبرد گجستان شرکت داشتند مالک عمده و زمین داربز گ بودند.اراضی دیم آنهم در منطقه ای کوهستانی که ده هکتار زمین آبی ندارد مردمش چه مخالفتی با اصلاحات ارضی داشتند؟
لشکر کشی حکومت اشتباه بزرگی بود که موجب تحریک مردم شد که دست به کشتار تعدادی سرباز و درجه دار بزنند که هموطن
و همین خودشان بودند.
شهاز
تاریخ : ۲۷ - مهر - ۱۳۹۹
جنگ گجستان جنگ بزرگ با شیخ خزئل دو جنگ پر افتخار بویراحمد بود و با همه جنگها فرق داشت زیرا که نشان از مردانگی غیرت و شجاعت بویراحمد داشت از نظر من یکی از خیانت های بزرگ در بویراحمد جنگ کوه سیاه که هفتاد و دو نفر از مردم بابکانی توسط نیروهای چریک بویراحمدی کشته شدند بود فریاد جنوب باید جنگ کوه سیاه را به چالش بکشد و یا جنگ قلعه علا که باز هم نیروهای چریک بویراحمدی دست به خیانت زدند و خداکرم خان را و یآرآنش را به قتل رساندند البته شایان ذکر است این دو جنگ در فاصله زمانی هزاروسیصدوسیزده تا هفده بوده که خوانین بویراحمد در تبعید بسر میبردند و تعدادی از کدخدایان با دریافت مبالغی از دولت دست به این خیانت ها زدند لطفا این جنگها را به چالش بکشید و کی لهراسب یک مرد شجاع و پایبند به اصول وفادار به خوانین بود او خونخوار نبود دانسته جلوی خونخواران ایستاد جنگ تنگ تامرادی را بد جلوه دادند این جنگ در چند ناحیه شکل گرفت یکی از این نبردها در تنگ تامرادی بوده و از چهار طرف حمله شد و نیروهای تا دندان مسلح شکست مبتزهانه ای خوردند روح تمامی مبارزان شاد باد
دانشجو
تاریخ : ۲۷ - مهر - ۱۳۹۹
نویسندگی وجدان میخواهد و علم که در این متن هیچ یک مشخص نیست اینکه هرکسی قلم به دست بگیرد و عقده های شخصی خود را خالی کند و به دنبال خودنمایی باشد به دور از انسانیت و فهم و شعور است. رشادتهای کی لهراسب برای مقابله با استبداد پهلوی و نگه داشتن عزت بویراحمد همیشه درقلب ها واذهان میماند…
بویراحمد
تاریخ : ۲۷ - مهر - ۱۳۹۹
درود
اتفاقا نویسنده عزیز واقعیت را نوشته دوست عزیزی که نوشتی کی لهراس بزرگ اخه کجا بزرگ بود کی لهراس صرفا نوکر و غلام حلقه به گوش غلامحسین خان و سرتیپ خان بود و یک یاغی و راهزنی بیش نبود…
احمد مرادی
تاریخ : ۲۷ - مهر - ۱۳۹۹
بنام خدا
باسلام و عرض ادب
✅یادی میکنیم از کی لهراسب باتولی دلاور مرد و (فرمانده بی نظیر وتسلیم ناپذیر ایل بویراحمد)
👈ای کی لهراسب،نام زیبای تو با نام تنگ تامرادی عجین گشته است.
👈در جای جای تنگ تامرادی و همه ی پستی و بلندیها و آبشارهایش رد پایت نمایان است.
👈صدای شیهه ی اسبت و ناله ی برنو ات را با تمام وجودمان حس میکنیم.
👈وقتی محرومیت و مظلومیت ایل بویراحمد را به عینه مشاهده کردی و عزم دشمن را بر قلع وقمع و نابودی کامل ایل و تبارت حس کردی، پای در رکاب گذاشتی و تفنگ در دست گرفتی و قطار بر کمر بستی و همچون مولایت امام علی (ع) به جنگ ظلم رفتی.
👈 نه لشکریان بیشمار توانست بر عزمت خللی وارد سازد ونه سلاح و مهماتشان .
👈آری تو برای حفظ بقای ایل و تبارت و حفظ عزت و حیثیت و ناموس مردم بویراحمد در مقابل ظلم و استبداد رضا شاهی که خط از انگلیس خبیث میگرفت، قرار گرفتی و مردانه جنگیدی و هرگز تفنگت را بر زمین نگذاشتی تا خدایان روی زمین به مردم بویراحمد زور بگویند.
👈جانفشانی هایت باعث شد تا لشکر ظلم و استبداد در درون تنگ تامرادی زانو بزنند و پرچم تسلیم بالا ببرند واز شما و همرزمانتان امان بخواهند.
👈ما زندگی امروزمان را مدیون جانفشانی ها و رشادتهای شما و همرزمان دلیرتان و شهدایی که در دفاع مقدس تقدیم خاک ایران زمین کردیم، هستیم و خواهیم بود.
✅روحتان شاد ویادتان گرامی باد.
✍ارادتمندتان- احمد مرادی
🙏🙏🙏🙏🙏
احمد مرادی
تاریخ : ۲۷ - مهر - ۱۳۹۹
✅کی لهراسب باتولی و شکستن هیمنه ی ارتش رضاشاهی
👈یکی از نمونه های بارز ظلم ستیزی و وطن پرستی مردان این سرزمین را می توانیم در سالهای ۱۳۰۷تا۱۳۰۹و مبارزات “کی لهراسب باتولی” عشایر زاده دلیر و آزادی خواه بویراحمدی، علیه نیروهای استعمارگر انگلیس و حکومت دست نشانده رضاخان جستجو کرد که به غارت چاه های نفت جنوب کشور مشغول بودند.
👈”کی لهراسب” به همراه یارانش در جنگ “تنگ تامرادی” قشون دولتی را به فرماندهی سرلشکر شیبانی شکست داد و خواب را برچشم رضاشاه حرام کرد تاجایی که شاه، سرلشکرشیبانی را به دلیل این شکست برکنار و سپس در یک دادگاه نظامی که ریاست آن را سپهبد”امیر احمدی” بر عهده داشت، محاکمه و به خلع درجه و سه سال زندان محکوم کرد.
👈شاید بتوان پشت پرده این جنگ را از زبان سرلشکر شیبانی که رضا شاه را مسبب اصلی به قتل رسیدن عده زیادی بی گناه در جنگ تامرادی می داند، بهتر بشناسیم آنجا که به یکی از افسرانش می گوید: “دیدی این سواد کوهی نابکار (رضا شاه) چطور مارا فریب داد؟
👈اینهمه سرباز بی گناه کشته شدند، آنهمه مردان دلیر بویراحمدی به گور رفتند برای اینکه کمپانی نفت، چند شاهی بیشتر به سهامداران خود پرداخت کند.
👈 ما فقط آلت دست مظلمه بودیم علیه ملت خودمان برای مساعدت به کمپانی نفت آن هم به قیمت خون جوانان معصوم این ملت، یعنی همانهایی که حقا مالک واقعی این ثروت هستند.”
👈وی در ادامه می گوید: “این نامردها ما را در حد یک میرغضب شرکت نفت سقوط دادند، من فکر می کنم که اگر ایران مستقیما به دست یک دولت استعماری اداره می شد ممکن نبود چنین جنایت هولناکی صورت بگیرد.
👈 بیچاره ملت ایران که از این ماجرا خبر ندارند وشاید هم هرگز خبردار نشوند، من تا مدتی به اظهارات بویراحمدی ها مشکوک بودم اما دیگر کوچکترین شکی در صحت اظهاراتشان ندارم، از زمانی که از وجدان کار اطلاع پیدا کردم، دیگر خود را قادر نمی بینم در این سرزمین بمانم و به چشم افراد این ملت که فرزندانشان را برای حفظ منافع ناچیز شرکت نفت به کشتن دادم نگاه کنم.” (برگرفته ازکتاب استانداران فارس)
✅✅✅✅✅
یدالله مظفری
تاریخ : ۲۷ - مهر - ۱۳۹۹
کی لهراسب باتولی از افراد نظامی و ماموران دولتی بی عدالتی های زیادی دیده بود.مثل تعدی وزیاده خواهی افراد متصدی اخذ مالیات،افسران و سربازان نظام شاهنشاهی که به نوامیس مردم تعرض میکردند.بی عدالتی و زور گویی های بیش از حد به مردم.کی لهراس انسانی شجاع و آزادی خواه بود که در برابر بی عدالتی و هتک حرمت خودش و همراهانش در پاسگاه بهبهان دست به قیام زد و به کمک مردم ستم دیده بویر احمد صحنه های منحصر به فردی از شجاعت ایمان و مهارت را به نمایش بگذارد و در جایی که همه خوانین تسلیم حکومت شدند کی لهراسب خالصانه و عاشقانه بر علیه ظلم جنگید تا مظلومانه به شهادت رسید.برای شهید کی لهراسب باطولی
ای مایه خوش دلی و بهروزی ما
ای میرشکار وقت پیروزی ما
<>
ای باعث شادی و دل افروزی ما
یدالله مظفری
نمی دانم چه انگیزههایی وجود دارد تا کار بزرگ کی لهراسب را کوچک جلوه بدهند اما حقبقتا کی لهراسب باعث افتخار همه ایران است.و قیام او خالصانه و بر علیه ظلم و بیداد زمانه بود.
در چشم انداز غم گرفته تنگ نامرادی
لهراسب را
سوار بر اسب آزادی
بر قله بلند رشادت
می توان حس کرد
آنگاه که هم پای فرشتگان نگهبان
از سرزمین،ناموس،غیرت و جوانمردیمان حراست کرد
و سرشار از آواز رهایی
همبال برندگان عاشق پر گشود
تا در همین نزدیگی
به مهمانی خدا برود
و چشمان مه گرفته ما را
در قاب انتظار
به دیوار خاطرات بیاویزد
یدالله مظفری از بوشهر
ناشناس
تاریخ : ۲۷ - مهر - ۱۳۹۹
وای به حال نوبسنده مزخرف که ایلات بویراحمد از جمله کی لهراس باتولی را نشناخته و نمیدونه کی بود و برای چه میجگید برای اینکه یه ابلهه مثل شما الان در خیال راحت دروغ پردازی نماید
سالار
تاریخ : ۲۷ - مهر - ۱۳۹۹
فریاد جنوب در این مماشات وتبانی مطمئنأ خیانت وخباثتتان آشکاراست در اینکه سرمنشا تحولات را جز بویراحمد وایلاتش خوانده اید جفایی بیش نیست اماهستند باقیمانده های پیش قراولان علم وتربیت که سردمدارانشان بویراحمدی تبار بوده اند وجزو شاگردان ارشد مرحوم استادبهمن بیگی بوده اند بهتراست بجای تمسک از نفوز ددمنشان به کتاب ایل من بخارای من استادبهمن بیگی مراجعه نمایید تا هرچه بیشتر به نقش ایل بویراحمد در توسعه استان وحتی چگونگی شکل گیری استان مستقل بویراحمد آشناشوید،بهتراست نویسندگانی که عقده وحقارت چندده ساله دردل پرورانیده وبه تحریف اسناد تاریخی همت گمارده اند را مجال ندهید که اینان زخم خورده متانت و شرافت ایل بویراحمدند،جای بسی تاسف که سردار ظلم ستیز جنگ تنگ تامرادی را دراین نوشتارمضحک چنان خاروخفیف کرده که به کل تاریخ شک وتردید میکند،بهتراز از بزرگان وریش سفیدان تحقیق میکردید بهتربود انسانیت را چاشنی قلمتان نیمکردیدلااقل تاریخ را بدون تحریف بیان میکردید حاشا وکلا از یک سر ارزن انسانیت….
احمد مرادی
تاریخ : ۲۷ - مهر - ۱۳۹۹
برای شهید کی لهراسب باتولی
ما راه تو را با دل و جان می پوئیم
آن نکته که گفتی به جهان می گوئیم
مابین شرافت و اسارت ای جان
ماعشق و عدالت وشرف می جوئیم
یدالله مظفری
ناشناس
تاریخ : ۲۷ - مهر - ۱۳۹۹
فریاد جنوب چرا نویسنده اراجیف رو منتشر نکردید اگر جرات داشت اسمشو رو می نوشت بی وجود
ناشناس
تاریخ : ۲۷ - مهر - ۱۳۹۹
ای به روح این نوبسنده لعنت که خبر از هیچی نداره هیف خودکار که تو باش مینوبسی
طایفه جلیل بویراحمد
تاریخ : ۲۸ - مهر - ۱۳۹۹
درود بر مدیران سایت فریاد جنوب
نگرش و نگارش نویسنده و اطلاعات خوب ایشان حاکی از این است که تحصیلات ایشان در حد دکترای تاریخ است.
این مقاله از نادر مقالاتی است که بصورت علمی و پژوهشی و بدوت سمت گیری به موضوع پرداخته است.
اگر بخواهیم در مورد این مقاله داوری نماییم، از بیست نمره، نمره ۱۹ را به نویسنده این مقاله میدهیم.و اون یک نمره کسر شده،نیم نمره ان بخاطر اشتباه امار جنگجویان و کشته شدگان جنگ دره سرد و نیم نمره دیگر بخاطر رفرنس کوتاه او در مورد قتل لهراسب است.یعنی باید در مورد حرکت پایانی لهراسب بیشتر توضیح میداد و کد و ادرس میداد.
حقیقت
تاریخ : ۲۸ - مهر - ۱۳۹۹
چرا اسم نویسنده رو منتشر نکردید تا ماباهویت خالق این شاهکار واین سارق اسنادتاریخی آشنابشیم یکجا به نویسنده نبودن این متوهم پی بردم وقتی نوشته سرداربزرگ کی لهراسب بویراحمدی خلف وعده کرده وزیر سوگندخودش زده کاملأ شک کردم ریش سفیدانی که در دوران ایشون بودند وبه نقل از پدرانشان کی لهراسب به حیاوحرمت وفادار بودند درمقابل ظالم سرسنگین وبرای مظلوم جانپناه بود پیرزنی را میشناسم وحتی از صحبتهای ایشون فیلمبرداری کردم یک سوال از ایشان پرسیدم گفتم کی لهراسب چطور شخصیتی بود گفت هرچه از مردانگی ومرام وانسانیت ایشان بگویم کم گفته ام…حادثه حتک حرمت شخصی به یک زن رو بیان کرد که هیزم جمع کرد واین مرد هوس باز رو درمیان آتش انداخت وگفت اینکار را انجام میدهم تادرس عبرتی برای سایر طوایف باشد که خدای نکرده کسی خیال خیانت به ناموس مردم به سرش خطور کند والله این مطلب رو از پیرزنی که همکنون درقید حیات هستندوبیش از ۱۱۰سال وبیشتردارد سوال کردم وفیلمی که از ایشان بعنوان سندنگهداری میکنم….فریاد جنوب از چوب خدا بترسید چرا مطلبی که دراین رسانه درج میشود مجهول الهویه هست چرا نام نویسنده این مطالب آورده نشده…رسالت نویسنده وتاریخ شناس شرافتنمد ذکر تمامی اسناد تاریخی بدون بغض وکینه وحسد باید باشد پژوهشگر تاریخ باید براساس سند تحولات گذشته را بیان کند بدون تحریف وکم وکاست …جعل اسنادتاریخی خیانت به یک قوم ویک تبارهست بی شک این تحریریه بی ملاحظه وبدون تردید همراه با کتمان حقیقت بیان شده توصیه آخر به گردآورنده اینه که ببم جان این ره که تو میروی به ترکستان است….ص.و
حقیقت
تاریخ : ۲۸ - مهر - ۱۳۹۹
چرا اسم نویسنده رو منتشر نکردید تا ماباهویت خالق این شاهکار واین سارق اسنادتاریخی آشنابشیم یکجا به نویسنده نبودن این متوهم پی بردم وقتی نوشته سرداربزرگ کی لهراسب بویراحمدی خلف وعده کرده وزیر سوگندخودش زده کاملأ شک کردم ریش سفیدانی که در دوران ایشون بودند وبه نقل از پدرانشان کی لهراسب به حیاوحرمت وفادار بودند درمقابل ظالم سرسنگین وبرای مظلوم جانپناه بود پیرزنی را میشناسم وحتی از صحبتهای ایشون فیلمبرداری کردم یک سوال از ایشان پرسیدم گفتم کی لهراسب چطور شخصیتی بود گفت هرچه از مردانگی ومرام وانسانیت ایشان بگویم کم گفته ام…حادثه حتک حرمت شخصی به یک زن رو بیان کرد که هیزم جمع کرد واین مرد هوس باز رو درمیان آتش انداخت وگفت اینکار را انجام میدهم تادرس عبرتی برای سایر طوایف باشد که خدای نکرده کسی خیال خیانت به ناموس مردم به سرش خطور کند والله این مطلب رو از پیرزنی که همکنون درقید حیات هستندوبیش از ۱۱۰سال وبیشتردارد سوال کردم وفیلمی که از ایشان بعنوان سندنگهداری میکنم….فریاد جنوب از چوب خدا بترسید چرا مطلبی که دراین رسانه درج میشود مجهول الهویه هست چرا نام نویسنده این مطالب آورده نشده…رسالت نویسنده وتاریخ شناس شرافتنمد ذکر تمامی اسناد تاریخی بدون بغض وکینه وحسد باید باشد پژوهشگر تاریخ باید براساس سند تحولات گذشته را بیان کند بدون تحریف وکم وکاست …جعل اسنادتاریخی خیانت به یک قوم ویک تبارهست بی شک این تحریریه بی ملاحظه وبدون تردید همراه با کتمان حقیقت بیان شده توصیه آخر به گردآورنده اینه که ببم جان این ره که تو میروی به ترکستان است….ص.و
یدالله مظفری
تاریخ : ۲۸ - مهر - ۱۳۹۹
کی لهراسب باتولی از افراد نظامی و ماموران دولتی بی عدالتی های زیادی دیده بود.مثل تعدی وزیاده خواهی افراد متصدی اخذ مالیات،افسران و سربازان نظام شاهنشاهی که به نوامیس مردم تعرض میکردند.بی عدالتی و زور گویی های بیش از حد به مردم.کی لهراس انسانی شجاع و آزادی خواه بود که در برابر بی عدالتی و هتک حرمت خودش و همراهانش در پاسگاه بهبهان دست به قیام زد و به کمک مردم ستم دیده بویر احمد صحنه های منحصر به فردی از شجاعت ایمان و مهارت را به نمایش بگذارد و در جایی که همه خوانین تسلیم حکومت شدند کی لهراسب خالصانه و عاشقانه بر علیه ظلم جنگید تا مظلومانه به شهادت رسید.برای شهید کی لهراسب باطولی
ای مایه خوش دلی و بهروزی ما
ای میرشکار وقت پیروزی ما
<>
ای باعث شادی و دل افروزی ما
یدالله مظفری
نمی دانم چه انگیزههایی وجود دارد تا کار بزرگ کی لهراسب را کوچک جلوه بدهند اما حقبقتا کی لهراسب باعث افتخار همه ایران است.و قیام او خالصانه و بر علیه ظلم و بیداد زمانه بود.
در چشم انداز غم گرفته تنگ نامرادی
لهراسب را
سوار بر اسب آزادی
بر قله بلند رشادت
می توان حس کرد
آنگاه که هم پای فرشتگان نگهبان
از سرزمین،ناموس،غیرت و جوانمردیمان حراست کرد
و سرشار از آواز رهایی
همبال پرندگان عاشق پر گشود
تا در همین نزدیگی
به مهمانی خدا برود
و چشمان مه گرفته ما را
در قاب انتظار
به دیوار خاطرات بیاویزد
یدالله مظفری از بوشهر
عباد
تاریخ : ۲۸ - مهر - ۱۳۹۹
فریاد جنوب وکیل مدافع ظلم و فساد رضا خان شده
احمد مرادی
تاریخ : ۲۸ - مهر - ۱۳۹۹
جای سئوال اینجاست که چرا مطلبی رو که این سایت خبری منتشر کرده ناشر رو معرفی نکرده؟
به نظر میرسد که این کار به صورت عمد و غرض و به منظور ایجاد تفرقه بین طوایف کهگیلویه و بویراحمد از طرف مدیر مسئول سایت انجام شده وگرنه هیچ مطلبی نباید بدون ذکر مشخصات ناشر در سایت قرار بگیره.
موسوی
تاریخ : ۲۸ - مهر - ۱۳۹۹
بعضی از مورخان میخان معروف بشن از این اراجیف میگن مثال آدم های که تو چشمه میرینن
علی
تاریخ : ۲۸ - مهر - ۱۳۹۹
خطیرل کی محمدباقر ، بی بن و بی ورد
تا چند سال و چشمه ریز، بز ایکنید خرد
جواب اریا
تاریخ : ۲۸ - مهر - ۱۳۹۹
اینطور که شما میگویید حتما ارتش باید با جعبه شیرینی و دسته گل باستقبال یاغیان بویراحمد میرفت و امحاء خشخاش میکرد.
ناصرخان طاهری و حسینقلی خان رستم از ملاکین عمده منطقه بودند و نیروهای بومی در فاجعه گجستان از نوکرها و زیردستان انها بودند.
شما بفرمایید مگه ناصرخان طاهری در جنگ گجستان امده بود برای تفریح و سیاحت. مگر او نبود که بعد از جنگ گجستان یک پنجم سلاح و مهمات را جلیل و بابکانی های حاضر در جنگ اخذ کرد.
علی
تاریخ : ۲۸ - مهر - ۱۳۹۹
چرا کامنت ها را انتشار نمیدی
M.r
تاریخ : ۴ - آبان - ۱۳۹۹
باسلام
اینکه جنگ تنگ تامرادی برای ریشه کن کردن جهل ونادانی وافسارگسیختگی خائنینی پدر کش وبرادرکش بودوبرای رساندن حداقل یک ذره ازرساندن دانش وتمدنی که دیگرمناطق این کشورداشتن بهش دست می یافتن بود حتی یک اپسیلون شک هم جایز نیست.پس بیاییدشمانیزمثل گذشتگانمان اهل کینه وبخل ونپیذرفتن نظردیگران نباشیم وبزاریم حداقل کسایی مثل این نویسنده ای که ازقبل ازفحاشی های شمامیترسیده و اسم خودش ومنابعی که ازشون اطلاعات گرفته نیاورده بتونن شجاعانه وبدون ترس وقایع وتاریخ گذشته هرچندم نه کاملا درست با اسم و منبع بیارن وشما هم حداقل امروزی باشیدوباتعریف تمجیدنگیدنیاکان ما همیشه یه موزر برکمرش بسته بود¡چرا؟بخاطراینکه نه قانونی بود نه مدنی’یتی.و فقط از ترس اینکه یکی دیگه برنو بدس نکشدش.واز شما اقا یاخانم نویسنده مطالبتون نسبتاخوب وگذشته ازهمه چی ارزش خوندن وتفکر داشت.منتظرمطالبی ازاین قبیل شماها هستیم.بدرود
ناشناس
تاریخ : ۲۱ - آذر - ۱۳۹۹
ملاخانی مرتضوی شیخ هم در تنگ تامرادی به همراه شش نفر دیگر در آن جنگ کشته و همانجا هم خاک سپرده شدند
مطلع
تاریخ : ۹ - بهمن - ۱۳۹۹
متن خوبی بود
ی چند جا اشکال داشت اما حرف حق بود
تامرادی
تاریخ : ۱۱ - بهمن - ۱۳۹۹
برپدر ومادرت لعنت بااین متن نوشتنت اخه مرتیکه موفنگی این همه کینه وعداوت برای چی گوه میخوری تاریخ را تحریف میکنی نمونش جنگ درسرده اصلا نصیربهادرکجابود ؟پاتاوه بود درسته که یک بار قاطر فشنگ رسوند ولی شخصا نرسید بنابه مسایل امنیتی نه اسمی از کیای جعفر بردی نه اسمی از کیامرز شیرشل کردی بله ملاکریم وملافریدون قابل احترامن ولی عمده رشادتها این دونفربودتد بامثلا علی کرم جاوی شایدشرکت داشته ولی بار وسنگینی نبرد بردوش کیای جعفر وکیامرز سرمست بوده خاااااااک عالم برسرت با تفسیرت ازگل
بختیاری
تاریخ : ۱۷ - بهمن - ۱۳۹۹
ملاخانی مرتضوی کدخدا و نماینده سردار فاتح پدر شاپور بختیار اهل دوپلان چهار محال و بختیاری که مسولیت مالیات بود در تاریخ ۱۳۰۷ در تامرادی کشته شد مرد بزرگ و به نیکی از ایشان یاد میکند
علی ویس کر قره ویس
تاریخ : ۳ - فروردین - ۱۴۰۰
درود میفرستم به شرف نویسنده
نتیجه اعمال پیشینیان ما امروز در سطح استانکاملا موج میزند
ولی تنها اثر مثبت اقدام آنان امتیاز استان شدن این منطقه صعب العبور و جنگلی و بیراه بود که باوجود دشت جلگه ای ممسنی و کازرون و بهبهان همسایه بویراحمد بود اما از ترس انجام شد
حصین
تاریخ : ۱۸ - فروردین - ۱۴۰۰
صدای ناله ی تفنگ شیرمرد و فاتح دره سرد ملا علیکرم جاوی بعد از صدسال به گوش میرسه
حصین
تاریخ : ۱۸ - فروردین - ۱۴۰۰
فاتح جنگ دره سرد ملا علیکرم جاوی
فرزان قاسمی
تاریخ : ۱۳ - مرداد - ۱۴۰۰
سلام به وبلاگ تاریخی ما سر بزنید
http://farzans5971.blogfa.com/
ناشناس
تاریخ : ۳۰ - مرداد - ۱۴۰۰
اابته من خیلی تحقیق کردم.اینا که به پدر و برادر خودشون رحم نمیکردن. به هر حال ما هم از بزرگان قدیم شنیدیم. این اینو میکشت زنشو میگرفت اون یکی عموشو میکشت. به فکر رعییت که نبودن
امیر
تاریخ : ۱۵ - مهر - ۱۴۰۰
ازاونجایی که تاریخ فراز ونشیب های زیادی داشته،به ندرت میتوان قضاوت درستی انجام داد وهمه شواهد موجود صرفا براساس تعصب ونظرشخصی افراد انجام میگیرد اما آنچیزیکه مشخص ومعلومه اینکه یاغی گری خان های استان گهگیلویه وبویراحمد مانع از پیشرفت وایجاد تمدن وپیشرفت مردمان این مرز وبوم شده ،چه خون هایی که بی دلیل ریخته نشده ،براساس بی فساد اداری وحاکمیتی حکومت قاجار زمینه این بی عدالتی ها فراهم شد،وتنها کسی که بفکر اتحاد این مرزو بوم ویکپارچه سازی طوایف وایلات بوده همین رضاخان بوده که گام مهمی جهت برقراری نظم وارامش برداشته.
رضا
تاریخ : ۲ - آبان - ۱۴۰۰
در زمانی که کی لهراسب و دوستانش ( خوانین محلی) به علت بی سوادی و ترغیب سرمایه داران و خوانین دیگر مناطق ( خان رستم) و برانگیختن حس قدرت طلبی کودکانه خود برپایه زورگویی و منفعت طلبی شخصی و برادر کشی و نامردی ( شکستن پیمان نامه های محلی) و افتخار کردن به دزدی و غارت جهت تامین امرار معاش خود (ناخواسته سیاست های ضد ایرانی انگلیس را اجرا میکردند) که نتیجه آن برای مردم بجز فقر و بدبختی و جنگ و آشوب چیزی نبود. مردم و بزرگان دیگر مناطق اسلحه و راهزنی را کنار گذاشته بودند و در حال ساخت انواع کارخانه و دانشگاه و ارسال فرزندانشان به بهترین دانشگاهای جهان بودند
رضا
تاریخ : ۲ - آبان - ۱۴۰۰
بی عدالتی های مامورین نظامی حکومت وقت و زورگویی های آنها از دلایل ایجاد جنگ تنگ تامرادی بوده بوده و چیزی نیست که از آن غافل شویم
رامین بهادر
تاریخ : ۲۴ - آذر - ۱۴۰۰
اقای تامرادی عزیز که هنوز دست از کینه های کهنه و قدیمی برنداشته اید اولا که کسی منکر حضور کی کیامرز و کا کیا در جنگ دره سرد نبود بله حضور داشتند و رشادت های زیادی داشتند ضمن اینکه ملا کریم و ملافریدون قبل از همه تامرادی ها به محل جنگ خود را رسانیدند و جوی خون در دره سرد راه انداختند ولی در آن شبی که جنگ شد کی نصیر در نقاره خانه منزل کی رادعلی پناهی بود که به واسطه کا کرُدوم چیتابی مطلع شد و سراسیمه خود را به محل وقوع جنگ رسانیدند و از جمله تفنگچیانی که همراه کی نصیر بودند ملا علی کرم جاوید و کا علی باز کاخومباز کی رحیمی بودند و در نهایت چرا هنوز برای برتر نشان دادن خودتان سعی در تخریب دیگران دارید کی نصیر شناسنامه ایل و یک شخصیت ملی است کسی نیست که بخوایید با بقیه بزرگان ایلی مقایسه اش کنید.
احمد
تاریخ : ۹ - دی - ۱۴۰۰
منطقه تنگ تامرادی محل سکونت گروهی از مردم کی گیوی بود به جلیل وبابکان چه ربطی داره، کی لهراسب هم از کدخدایان کی گیوی بخصوص کی قباد و فرزندانش حرف شنوی داشت
احمد
تاریخ : ۲۹ - دی - ۱۴۰۰
نوبسنده آنچنان از موضوع جنگ تامرادی بیخبر و نا آگاه است که نمیداند همه طوایف بویراحمد حتی به محض ورود لسکر شیبانی به حوزه اردکان فارس بمنظور مقابله به پیشواز لشکر رفتند وجلیلیها و بابکانیها کمترین نفش را در مقابله بت لسکر داشتند
رامین بهادر تامرادی
تاریخ : ۱ - بهمن - ۱۴۰۰
آقای تامرادی عزیز
کی نصیر در زمان جنگ دره سرد نقاره خانه منزل کی رادعلی پناهی بود و اتفاقا توسط کا کردوم چیتابی از لشکرکشی متجاوزان به سمت لوداب باخبر شد و سراسیمه به همراه تعدادی تفنگچی از جمله ملا علی کرم جاوید و کا علی باز کا خونبار خود را به محل وقوع جنگ رسانیدند و حضور کی نصیر و همراهان باعث دلگرمی و مقاومت بیشتر حاضران در جنگ گردید و همچنین ملا کریم و ملافریدون , کی کیامرز و کا کیا بسیار شجاعانه مبارزه نمودند و شجاعتشان بر کسی پوشیده نیست.
ناشناس
تاریخ : ۸ - اردیبهشت - ۱۴۰۱
ملاخانی مرتضوی کدخدا و کلانتر بختیاری که نماینده رضا شاه هم بوده اهل چهارمحال بختیاری روستای دوپلان در تنگ تامرادی کشته شده که به شجاعت و نیکی از ایشان یاد میشود هر چند از شجاعت ایشان در روستای های اطراف تنگ تامرادی گفته میشود ولی بخاطر نگارش تاریخ قومی از این مهم عبور میکنند
رضاکوهی
تاریخ : ۱۲ - تیر - ۱۴۰۱
از خوندن متن میشه میفهمید که نویسنده از روی قصد و غرض دست به قلم برده ولی غافل از اینکه چهره ای همانند کی لهراسب باتولی قهرمان بی چون و چرای نبرد تنگ تامرادی اوازه ای به بلندای دنا و به استقامت دنا دارد که با همچین اراجیفی تخریب و تضعیف نخواهد شد. دست به ماشه بردن و پا به رکاب فشردن کی لهراسب و یارانش بویراحمد را بویراحمد کرد. همان موقعی که بسیاری از خوانین و بزرگانتان سر به زیر برف کرده بودند و خود را کنار کشیدند از ترس قشون رضاشاه و سرلشکر شیبانی، قهرمانی مثل کی لهراسب بود که مردانه مقابلشان ایستاد و عزت و ابروی بویراحمد را حفظ کرد.
بویراحمد
تاریخ : ۶ - مرداد - ۱۴۰۱
جنگ دره سرد لوداب
به انتقام دو فرزند ملاقباد کربلایی نجات سی سختی، قاید قلی سیسختی، ملا منصور کرمی سی سختی، ملا قباد و کی نصر تامرادی به فرماندهی آقای شکرالله خان ضرغامپور در سال ۱۳۰۶ شمسی به انتقام خون دو فرزند ملا قباد سی سختی و غارت سی سخت و امیرآباد به روستای گنجه ای حمله نمودند
بعد از این حمله بویراحمد سفلی سرتیپ خان طاهری سپاهی به فرماندهی کی قباد کدخدای سپیدار و تنگ تامرادی و تعدادی از جنگجویان از جمله کی لهراس نامی کی محمد تقی کدخدای امیر آباد دشتروم و کی سلبعلی مجیدی و کی نصرالله فرزند کی محمدحسین مظفری و تعداد تفنگچی از ابواب جمعی خانواده ی کریم خان از قبیل تعدادی جلیل و بابکانی، و تعدادی گودسرابی،و تیر تاجی (نگین تاجی) اولاد علی مومن وارد منطقه ی لوداب شدن . آنها با همکاری نیروهای تحت فرماندهی خود به چند روستای لوداب حمله و آنها را غارت کردند و به طرف جخونه شرق کوه نیر حرکت کردن تعدای از جنگ جویان در منطقه دره سرد تقریبا ۱۸ نفر ماندند جهت استراحت و نفسی تازه کنند
که یه مرتبه مورد حمله افراد شکرالله خان ضرغامپور خان بویراحمد سفلی قرار گرفتند
در این درگیری ملا کریم بهادران سرکرده و کدخدای تامرادی ها کشته شد. ملا فریدون فرزند ملا کریم زخمی شد
قاید کیا فرزند قاید جعفر از تش قاید فریدونی تامرادی یکی از تفنگچیان جنگجو و زبده ی کی نصر بهادر وارد صحنه نبرد شد. از بویراحمد علیا قایدعلی حسین برادر کی لهراسب، قاید جانی فرزند قاید عبدی نوه قاید فریدون از منطقه دلی خمسیر له دراز پدر زن کی لهراسب، ملا محمدنبی جلیلی و کی لهراسب برای نجات خود راه و چاره ای می جستند. آنها در کانالی که آب زیر برف بوجود آورده بود وارد شدند
. کی لهراسب داخل تونل شد، قاید علی حسین برادر کی لهراسب، قاید جانی فرزند قاید عبدی نو ملا فریدون برادرزن کی لهراسب ملا محمدنبی جلیلی کشته شد. کی لهراس و کی سلبعلی در تونل حرکت کردن و طول تونل را طی کرد و از مهلکه نجات یافتند
علت غافلگیری افراد کی قباد یکی از کی گیویهای بویراحمد سفلی به نام مشهدی کردم له درازی، چون کی قباد و کی لهراسب با کی اسماعیل مظفری قبلا در گیر شده بودن و برادرش توسط افراد کی قباد کشته شده بود و مدتی در حال زد و خورد بودند و کی ظفر پدر کی اسماعیل نسبت خواهرزادگی با مشهدی کردم فرزند قاید حسین نوه ای ملامحمد شریف داشت، قاید مؤمن فرزند ملا محمد شریف عموی مشهدی کردم به دلیل اختلاف با همسرش بی مولا دختر کی حسین عموی کی خورشید خواهر کی خدابخش تعدادی گوسفند را در منطقه ی سپیدار به غارت برد.
مؤمن که گوسفندها را آورده بود در درگیری سپیدار کشته شد. مشهدی کردم به انتقام عمویش مؤمن به نقاره خانه منزل کی رالی پناهی رفت. جریان سرتیپ خان تفنگچیان همراه او را که برای جنگ دره سرد رفته بودند شرح داد. کی رالی و کی نصر همراه تفنگچیان خود به طرف لوداب و برای شرکت در جنگ دره سرد حرکت کردند. کی نصر تامرادی جنگجویی به نام علی کرم جاوید را وارد صحنه ا ی جنگ کرد. وی خود را به درختی رساند و بالای آن رفت و در شاخ و برگ درخت پنهان شد.
(تعداد کشته شدگان بویراحمد علیا ۸ نفر )
افراد کی نصر از جمله علی کرم جاوید، کی قباد، کی فاضل و قایدنجف خادم سرتیپ خان را به قتل رساند. قاید ملی فرزند کیوض پدر قاید حسینعلی خالو کی گیوی و درویش مهمد فرزند درویش عیوضی و پدردرویش منصور و محمود و آقا شیر خان بابکانی هم توسط مدافعین تامرادی به قتل رسیدند. ضمنا جسد ملا محمدنبی جلیلی به خاطر تفنگ ملا کریم تامرادی در آتش سوخت.
کشته شدگان تامرادی در جنگ دره سرد
ملا کریم بهادران و دو نفر تامرادی کشته شد. ملا فریدون تامرادی به سختی مجروح شد.
توضیح : جسد کی قباد برومند در کنار امامزاده على سادات با احترام به خاک سپرده شد. تامرادی ها می خواستند جسد کی قباد فرزند حسین پدر کی خورشید برومند را آتش بزنند ولی کی رالی فرزند ملا عیوضی پناهی مانع شد.
چند ماه بعد از جنگ دره سرد اهالی سپیدار و تنگ تامرادی به فرماندهی کی لهراسب قصد انتقام سخت از کیا فرزند قاید جعفر از اولاد محمد از تش قاید فریدونی را داشت.(کی نصر به دلیل خصومتی که با ملا کیا داشت به گوش کی لهراس رساند که افراد کیا باعث کشته شدن افراد کی قباد شدن ) آبادی کیا فرزند قاید جعفر در پشت زیلایی جنب روستای سواری بود. او در محل حادثه که معروف است به دره ی خونی، اقامت کرده بود. لهراسب به آنها حمله کرد و در حدود ۱۵ را کشت و همه ی اموال آنها را غارت کرد.
حسین
تاریخ : ۱۵ - شهریور - ۱۴۰۱
کی لهراسب در جنگ با قوای دولتی که با همراهی ایل ممسنی همراه بود در دو رگ مدین کشته شد
در جنگ ذره سرد هم جنگ اصلی در منطقه ای پایین تر رخ داده بود که ملا کریم کشته شد و ملا فریدون زخمی
در حالیکه ملا قباد ،نجف،جانی، علی حسین،فاضل مشغول کباب کردن غارت بودن ، و توسط تامرادی هایی که از سمت نقاره خانه حرکت کرده بودند غافل گیر سدند، و علی کرم جاوید اونا رو زد، که وقتی جایگاهش هم مشخص شد فرار کردند
ابتدا گفتند که کی کیامرز اونا را کشته که در کمتر از دوماه ،ایل کی بیامرز غارت و نزدیک ۲۳ نفر از اونا را کشتند و غارت کردن
در جنگ ذره سرد ،کل منطقه لوداب غارت شد، اونوقت تفنگ چیان کجا بودند
ضمنا کلا ۸ نفر کشته شدند،ولی ۸ آدم سرشناس
این داستانها گذشته ، دنبال قهرمان سازی نباشید
بزارین بویراحمد روی خوش ببینند
هزارتا کدخدا نام میبرین که همشون رو هم یه قواره زمین و خاک ندارند
آخه کدخدای کوه و کتل هم شد اسم و رسم
نگاه ممسنی، بختیاری، فارس و….
یه ملکشون، کل بویراحمد علیا و سفلی را ارزش داره
بجای افتخار به برادر کشی ، کاش خوانین عقل داشتند و مردم ومی بردند و یه خاک خوب از دولت میگرفتند
تا کی بدبختی و نفهمی
سیدعلی
تاریخ : ۱۹ - آبان - ۱۴۰۱
با سلام خدمت همه عزیزان
تنگ تامرادی محل رشادتها و دلاوریهای بزرگانی همچون کی لهراسب باطولی میباشد
که باید برای شادی روح بلند پروازش از یاسوج تا اخرین نقطه تنگ تامرادی صلوات فرستاد
برای چی ایقد بی پروا از این همه رشادت و بزرگی حرف میزنین
سیدعلی
تاریخ : ۱۹ - آبان - ۱۴۰۱
با سلام
جنابعالی هم اگه میتونی داخل همون جای صاف که کوه و کتل نیست برا خودت کسی باش
بویراریا
تاریخ : ۲۱ - آذر - ۱۴۰۱
نویسنده قصد داشته که از احساسات و تعصب ایلی دوری کند و به درستی و برخلاف حماسه سرایی های دروغین به دقت جنگ و غارت و قتل و راهزنی هایی که در جمهوری اسلامی حماسه و جنگ مقدس نامیده شدند را به نقد میکشد اما در برخی موارد خود اسیر تعصب و احساسات و جانبداری میگردد و به صراحت از ایلی که احتمالا خود منتسب به آن است دفاعی نادرست میکند و میخواهد ایل خود را بری کند اما تاریخ گواه است که در این کشت و کشتار ها و …ایل منظور در صدر بوده و کم نگذاشته ..پس انصاف است که داوری ها همه جا منصفانه باشد که تا به خودی برسی تعصب جای صداقت را بگیرد..اما در کل این نگاه به تاریخ ارزشمند است و استان ما هنوز در ابتدای راه است و در تاریخ نویسی و نقد و سعه صدر و آزادی بیان اول خط است …
اریا
تاریخ : ۱۸ - دی - ۱۴۰۱
کی لهراسب و دیگر اسطوره های ایلات و طوایف بویراحمد، کهگیلویه، باوی، ممسنی و بختیاری هرکه بودن و هرکاری انجام دادند تمام شد و نتیجه از خودگذشتگی آنها استان شدن داستانی است که الان قلم به دستان و نظریه پردازان وقایع تاریخ استان وارثان این استان هستند.
هیچیک از این اسطوره ها و قهرمانانی که مورد انتقاد قرار می گیرند دانشگاه نرفتند با حاکمیت زمان خودشان سر سازش نداشتند و افتخارشان دیدار با حاکمان نبود. حال وجدان خودرو ا قاضی قرار دهید و مقایسه کنید نقش خودتان در توسعه پیشرفت یا امتیاز گرفتن از مسئولین وقت برای استان و مردم محروم نگه داشته شده استان!!!!!
۳۰ درصد نفت صادراتی ایران از دل خاک گچساران استخراج می شود اما یک پالایشگاه یا پتروشیمی ای تا کنون در استان احداث نشده یا به بهره برداری نرسیده!!!
۱۱ میلیارد متر مکعب آب از استان خارج و به خلیج فارس می ریزد دریغ از یک سد که آب آن برای مردم این منطقه باشد. تازه سد کوثر با آنهمه پیگیری بخشی از خروجی آب به کشاورزان و شرب شهرستانها اختصاص داده شد که هنوز هم به بهره برداری کامل نرسیده است.
علیرغم داشتن پتانسیل همه شهرستانهای استان برای بهترین مکانهای تفریحی و گردشگری تا کنون یک اردوگاه،مکان تفریحی در این استان وجود ندارد. آبشار یاسوج تنگ تامرادی، آبشار کیوان، کمردوغ، کوه(سولک) سروک، برم الوان،چسمه بلقیس، سرکرته و تنگ کهکاب طسوج کوه گل و کوه دنا چه چیزی از نمک ابرود، نمین اردبیل، کوه صفه اصفهان وووو کم دارند؟
جز تفاوت دیدگاه ساکنین این مناطق!!! غیر از این است که ساکنین یزد و
و اصفهان و و…. در تلاشند از مناطقی که بارندگی سالیانه شأن کمتر از ۲۰۰ میلیمتر است آبشار مصنوعی و تفرجگاه درست کنند اما تحصیلکردگان استان ما به فکر تحریف تاریخ یا تخریب اسطوره های استان یا زیر سؤال بردن مبارزات قهرمانان گذشته استان در مقابل بی توجهی حاکمان وقت به مردم هستند.
ناشناس
تاریخ : ۱۸ - دی - ۱۴۰۱
تاریخ نویسی کار هرکسی نیست…اولین آیتم در تاریخ نگاری شرف وشرافت ومسئولیت پذیری دربرابر حقایق و واقعیت های تاریخی است….انکه جعل وکدب تاریخ کند
شررررررررف ندارد
قشقایی اوغلو
تاریخ : ۱۸ - دی - ۱۴۰۱
تاریخ نویسی کار هرکسی نیست…اولین آیتم در تاریخ نگاری شرف وشرافت ومسئولیت پذیری دربرابر حقایق و واقعیت های تاریخی است….انکه جعل وکدب تاریخ کند
شررررررررف ندارد
میثم
تاریخ : ۲۱ - دی - ۱۴۰۱
با سلام و درود
اهل آن مرز و بوم نیستم و اطلاعی از آن وقایع ندارم
ولی بدون تردید نویسنده در آن نبردها حضور نداشت و آنچه نگاشت بر اساس شنیده ها و مرقوم ها بوده، بهتر است با احترام و بدون توهین و استفاده از زبان گفتگو تحریفها و اشتباهات را اصلاح کرد.
ناشناس
تاریخ : ۸ - بهمن - ۱۴۰۱
ببینید دوستان گلم.کی لهراسب.صددرصد.آدم منفی.ظاام.خودخوا.راهزن.حونخوار وبی دین بوده.تعصب خشک و خالی رو بگذارید کنار واقعیت روبگویید.
ضمنا عزیزان گذشته.
گذشته است.
به حال بنگرید جبران عقب افتادگی را کنیم.
علی راهانجام
تاریخ : ۶ - شهریور - ۱۴۰۲
اصلا تو بگو غارتگر و فلان و بهمان، افتخار داره جیگر داشتن اونا واسه اینهمه غارت کاروانهای انگلیسی و پادگانهان و شرکت نفت انگلیس و کسانی که با انگلیسا و قوای جنوب انگلیس و قوای دولت مرکزی حامی شرکتهای انگلیس علیه اونا همکاری میکردند!
ولی اینهمه که شما دوستان …. اشقی یا اصلاحات انگلیسی سعی کردید خاندان تیرتاجی رو بدنام کنید و حتی دریاره شاه مختار و شاه قاسم این مدت فحش روی زبون مردم انداختید، چیزی هم گیرتون اومد؟! حالا هم که قصد کردید اسم پیراحمد و گیلویه رو از اسم استان حذف کنید و به فرض این کار رو هم انجوم دادید، امروز روزی هست که دیگه بتونید کاری کنید؟!
ارجمند
تاریخ : ۱ - آذر - ۱۴۰۲
باسلام ودرودجنک علی کرم جاوید کردواسم یکی دیگه تممامیشه
ناشناس
تاریخ : ۲۱ - دی - ۱۴۰۲
تقریباشصت درصد کاملادرست ولی چهل درصدش یک طرفه است
تاریخ اینجورنمیشه دوستان
ناشناس
تاریخ : ۱۴ - اسفند - ۱۴۰۲
دوستان عزیز به گواه بزرگان بویراحمد در جنگ دره سرد رشادت و جان فشانی بزرگ مردی همچون علی کرم جاوید بود که با کشتن تمامی افراد سرشناس که ۸ نفر بودند فاتح جنگ شدند هرچند رشادتهای همسنگرانش هم از کسی پوشیده نیست
نامرادی
تاریخ : ۱۴ - اسفند - ۱۴۰۲
جنگجویان شرکت کننده در جنگ دره سرد همه ازخود رشادت نشان دادند ولی واقعیت امر را بدانیم به گواه بزرگان بویراحمد اون کسیکه با رشادت تمام و با دلیری تونست فاتح جنگ بشه و سران و افراد نامی طرف مقابل را ازپای در بیاره ملا علی کرم جاوید یا ارجمند روستای دشت رز از توابع پاتاوه بود . تفنگ علی کرم بازم کرپنا، فضیل و فاضله زه، قباده رمنا
کامبیز
تاریخ : ۲۳ - اسفند - ۱۴۰۲
تفرقه را یک نفر انداخت ودیگران قاتل ومقتول وغارتگر ومال برده هم قربانی وفریب خوردند تا دل یک نفر ارام بشود ،امان از سیاستی که درونش انتقام باشد ،سیدهای دره کائد
ناشناس
تاریخ : ۲۷ - فروردین - ۱۴۰۳
مزخرف ترین نویسنده متاسفم