“خواهش نیک” در بین ما نیست اما وجودش از هر سو نمایان است
خواهش نیک نامی آشنا و هرگز فراموش ناشدنی نه تنها برای خانواده، فامیل، اقارب، همکاران، دانشجویان و مراودان بسیار، بلکه برای تمامی کسانی که او را دیده و بیشتر می شناختند خاصه جامعه فرهنگی و رسانه ای کشور و حتی برای آنانکه از دور سیمایش را دیده و یا صدایش را شنیده بودند
آه، سید حمدالله خواهش نیک/ تا قیامت ذرهای اندوه تو،مونس جانم به تنهایی بس است
سید حمدالله خواهش نیک اسطوره ای کم نظیر، بی بدیل و الگویی تمام عیار بود زیرا آنچه که همگان (شخصیت های مختلف حقیقی و حقوقی) در هجر و وصفش بیان داشتند ناشی از تعهد و تقوا، دانایی و توانایی، جوشش و پویایی، صداقت و بی ریایی، مردی و مردمداری، دارنده ی دلی دریایی در بی توجهی به امورات دنیایی و اتصالش به ذات و مبدأ کبریایی بود.
دلنوشته ای در رثای زنده یاد سید حمدالله خواهش نیک
درد دان بودی و درد گوی و درشنو و چه دردها گفتی در سیما که گفتن نگین . تو ای پشت و پناهمان ای عشق و ماءوایمان .تو ای رهنما و کلید هر معما ، شمع هر جمع بودی و محفل و مجلس آرا ، بلبل خوش الحان و قمری خوش خوان ما مگر میشود خاموش شوی و فراموش
اتوبوس دهدشت – تهران به خدا رسید
آنچه مسلم است آه و افسوس و حسرت، ناله و شیون و زاری، مویه کندن و عزاداری اگرچه مرسوم است و گریزی از آن نیست و در کاستن تألمات روحی نیز بی تأثیر نیست اما مناسب تر آن است که بر مبنای آموزه های دینی در هنگام بروز چنین حوادث مرگبار و ناخوشایندی خود را به خدا بسپاریم و بگوییم الهی رضاً به رضائک و تسلیماً لامرک. بنابراین مطابق آموزه های دینی انسان ها وظیفه دارند در حوادث ناگوار خود را به خدا بسپارند چراکه شکیبایان و صابران را نوید داده است؛
دلنوشته ای زیبا به مناسبت اربعین زنده یاد سید علی داورپناه / پدرم دو بارمُرد
یکبار آنگاه که جان را به جان آفرین تسلیم نمود که باید گفت؛ چه زیبا در جوار جد مطهرش آرام گرفت و روح پاکش با زاد و توشه مکفی به دیدار معبود شتافت.یک بار هم که 10 روز پس از فقدان غمبارش، آنگاه که همسر مکرمه و مؤمنه اش که به دلیل بیماری بستری و در قرنطینه بود به عزایش نشست.
سید حسین رهی : دلنوشته ای زیبا در رثای حاج سیدعلی داورپناه
فربادجنوب :خبر اندوهبار عروج ملکوتی بزرگ مردی تکرار ناشدنی، مرد خدا به معنای واقعی کلمه، دارنده و برازنده ی جمیع فضائل و حسنات ممکن زنده یاد حاج سید علی داورپناه آنچنان موجی از غم و اندوه را بر شهر و دیارمان و بر هر کوچه و برزن مستولی نمود که هر دلی با شنیدن خبر ارتحالش ناخودآگاه غمگین
دلنوشته ای زیبا در رثای البرز زارعی
ای فاتح قله ی پاکبازی و ای تجلی عشق و غیرت هرگز ، هرگز ، تمام نمی شوی چون سبزینه حیات در پیکر بلوط سبز خواهی ماند در خاطر ایل سبزِ سبز